به دلیل عدم قطعیت بارهای سیستم در فیدرهای متفاوت که از زمانی به زمان دیگر متغیر است، اجرا و کنترل سیستمهای توزیع به طور خاص در نواحی که تراکم بار بالا است، پیچیدهتر است. تلفات توان در شبکه توزیع شده برای یک پیکربندی شبکهای ثابت برای تمام موارد به منظور برآورد سطح مورد نیاز تقاضای بار، واحدهای DG در شبکهی توزیع برای بهبود ویژگی ولتاژ، تامین برق قابل اطمینان و بدون قطعی و همچنین برای دستیابی به منافع اقتصادی مانند حداقلسازی اتلاف توان، کارایی انرژی و تنظیم بار، ادغام شدهاند. امروزه پیکربندی مجدد شبکه و جایگذاری DG در شبکههای توزیع به شکل مستقل مورد بررسی قرار میگیرند. اگر چه در این روش پیشنهادهای پیکربندی مجدد شبکه و نصب DG به طور همزمان برای بهبود حداقلسازی تلفات و ویژگی ولتاژ به کار رفته است.
چون پیکربندی مجدد شبکه یک مسئلهی بهینهسازی محدود تفکیکناپذیر ترکیبی پیچیده است، الگوریتمهای بسیاری در گذشته پیشنهاد شدهاند. در ابتدا Beck و merlin مسئلهی پیکربندی مجدد شبکه را پیشنهاد دادند و از یک تکنیک بهینهسازی از نوع شاخهای و پیوسته استفاده کردند. اشکال این تکنیک بسیار زمانبر بودن آن است چون پیکربندیهای ممکن n2 هستند که n بخشهای خطی مجهز شده با سوئیچها هستند.
بر اساس روش Backو Merlin یک الگوریتم ابتکاری توسط Hong و Shirmohamadi پیشنهاد شد. اشکال این الگوریتم در نظر گرفتن سوئیچ همزمان پیکربندی مجدد انتقال دهنده است. Civanlar یک الگوریتم ابتکاری را پیشنهاد کرد که یک فرمول ساده را برای تعیین تغییر در اتلاف توان در اثر یک مبادلهی شاخه را ارائه کرد. اشکال این روش تنها یک جفت عملیات سوئیچینگ است که در یک زمان مورد ملاحظه قرار میگیرد و پیکربندی شبکه به وضعیت سوئیچ اولیه بستگی دارد. Das یک الگوریتم مبتنی بر قوانین ابتکاری و روش چند حرفهی فازی را برای بهینهسازی پیکربندی شبکه ارائه کرد. عدم مزیت در این روش برای انتخاب تولید عضویت برای اهداف تعیین نشده است.
Nara یک راه حل را با استفاده از یک الگوریتم ژنتیک (GA) برای یافتن پیکربندی حداقلسازی اتلاف در سیستم توزیع را ارائه داده است. Zhu یک الگوریتم ژنتیک اصلاحی (RGA) برای کاهش اتلافها در سیستم توزیع ارائه کرده است. در RGAطرحهای متقاطع و تحولی معمول با یک مکانیزم رقابتی اصلاح شده است. Rao الگوریتم جستجوی هارمونی (HSA) را برای حل مسئله پیکربندی مجدد شبکه برای ادغامهای همزمان سوئیچ بهینه در شبکه برای حداقلسازی اتلافهای توان واقعی در شبکهی توزیع را پیشنهاد داده است.
تنظیم مجدد بازارهای برق در بسیاری از کشورهای جهان دیدگاههای جدیدی برای تولید توزیع شدهی انرژی الکتریکی با استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر با ظرفیت پایین را بوجود آورده است. معمولا ظرفیتهای KW5 تا MW10 واحدهای DG برای فراهم کردن قدرت الکتریکی نزدیکتر به کاربر پایانی نصب شدهاند چون انتخاب بهترین مکانها و اندازههای واحدهای DG هم یک مسئلهی بهینهسازی پیچیده است که روشهای بسیاری در این زمینه در سالهای اخیر پیشنهاد شدهاند.
Rosehart و Nowicki یک روش مبتنی بر لاگرانژ را برای تعیین مکانهای بهینه برای قرار دادن DO در سیستمهای توزیع با در نظر گرفتن محدودیتهای اقتصادی و ثبات ارائه دادند.
Celli یک الگوریتم چند هدفه را با استفاده از GA برای اندازهدهی، D6 در سیستم توزیع ارائه داد. Wong و Nehrir یک روش تحلیلی برای تعیین مکان بهینه برای قرار دادن یک D6 در سیستم توزیع برای حداقلسازی اتلاف توان پیشنهاد داد. Agalgaonkar در مورد سطح نفوذ و جایگذاری DGها تحت چارچوب SMD را مورد بحث قرار داد.