اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
28,300 تومانشناسه فایل: 7906
چکیده
زمان بررسی جذب احتمالی و بکارگیری ابزارهای مدیریت فناوری توسط صنعت، باید این مسئله محقق شود که شرکت ها با چالشهای دشواری برای انتخاب، پذیرش و تلفیق ابزارهای انفرادی در یک تولکیت (toolkit: بسته نرم افزارى که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود را بسيار ساده تر از حالتى که شخصا “تمام يک برنامه را مى نويسد فراهم مى اورد) مواجه میشوند، که باید در فرایندها و سیستم های سازمانی کنونی شان اجرا شوند. این موقعیت، با کمبود وسیله بی نقص در زمینه ی تلفیق ابزارهای انفرادی کاملا مجهز با یک تولکیت قوی ترکیب میشود که دارای میزان ضروری انعطاف پذیری است همانند اینکه آنها میتوانند برای کاربرد در مسائل ویژه مواجه شده توسط سازمانهای انفرادی ،سفارش داده شوند.به عنوان نخستین مسیر برای ارائه ی یک تولکیت با سودمندی اثبات شده به طور تجربی، این مقاله یک اساس مفهومی را برای توسعه تولکیت ها ، با خلاصه نمودن موقعیت فلسفی زیربنایی، بر اساس مشاهدات از تحقیقات متعدد و همکاری های بازرگانی با صنعت ارائه میدهد.این جایگاه با یک مجموعه از اصول عملیاتی شده پشتیبانی میشود که میتواند راهنمایی برای سازمانها را ارائه نماید که در مورد شکل مناسب، کارکردها و ویژگی هایی تصمیم گیری می کنند، که باید با هر ابزار یا تولکیت احتمالی ،تجسم شوند.برای نمونه، یک هدف اصلی از یک ابزار، کمک به تصمیم گیری و یک مجموعه اصلی از ابزارهای قدرتمند، منعطف، قابل مقیاس بندی و مدولار است که باید برای اجازه دادن به کاربران به منظور تولید، بررسی، شکل دهی و اجرای راه حل های ممکن بین طیف وسیعی از مسائل استراتژیک (استراتژیک)، کافی باشد. از وضعیت فلسفی که ما داریم، حالت مورد ترجیح مشارکت ، کارگاه های آموزشی را با یک فرایند مشارکتی تسهیل می نماید و چشم اندازها و ساختارهای متعدد گفتمان از طریق نمایش های بصری را به منظور مدیریت بار شناختی در محیط همکاری، میسر می نماید. شکل کلی ابزارها، باید برای زمینه داده شده قابل پیکربندی باشد و در یک شیوه کم وزن بر اساس قضیه “کوچک شروع کن و سریع تکرار کن” استفاده شود.
مقدمه مقاله
در جامعه تحقیقات استراتژی تجاری، یک فراخوان برای تمرکز دوباره بر تاکید در راستای فعالیت انسانی وجود دارد،یعنی ،متمرکز شدن بیشتر بر روی “ابعاد خرد شیوه تفکر مدیران، عملکرد و تفسیر تصمیمات استراتژیک آنها”.این به صورت چشم انداز استراتژی –به صورت –طرز کار شناخته شده است، در جایی که “فشار محوری در چیزی کاوش میکند که مدیران واقعا در زمانیکه استراتژی می سازند، انجام میدهند”. استراتژی بنابراین اکنون به صورت چیزی دیده میشود که افراد انجام میدهند چنانچه مخالف چیزی است که یک سازمان دارد.”بنابراین چشم انداز طرز کار ،به فعالیت مدیریتی مربوط میشود یعنی شیوه ای که مدیران استراتژی را انجام میدهند”.[2] برای چنین چشم اندازی ،ویتینگتون [4] سه المان را برای یک نظریه طرز کار ارائه داد، بویژه کنش ،شیوه ها و کارورزان. کنش (عمل) به جریان های صورت گرفته واقع شده و اجتماعی فعالیت هایی اشاره دارد که به طور استراتژیک “برای هدایت و بقای گروه، سازمان یا صنعت مهم هستند.در حالیکه طرز کار (یا شیوه) به ابزارها و مدل ها اشاره دارد، با میسر نمودن عملکرد در راستای امور عادی ادغام شده ی ویژه سازمانی مربوط به آنها.این دیدگاه استراتژی- به صورت – طرز کار ،به عنوان لنز تفسیری برای مطالعه ی مدیریت فناوری استراتژیک (stm) با تاکید اولیه بر تحقیق در زمینه ی ابزارها / تولکیت های پذیرفته شده و استفاده شده توسط کارورزان برای حمایت از تصمیم گیری قبول شده است.چنین ابزارهای STM ،اشکال مختلفی به خود میگیرند؛ برای نمونه: نمودارها، چک لیست ها، گراف ها، نقشه ها، ماتریس ها و جداول.به علاوه، ترکیبات مختلف این اشکال همچنین به راحتی یافت میشوند [7].مطالعه توسعه ابزار و کاربرد ،برای تحقیق انتخاب شده است زیرا “مدیریت موثر فناوری به ابزارهای مدیریت کاربردی برای حمایت از تصمیم و عملکرد، نیاز دارد” [8].با داشتن چشم انداز طرز کار، مقاله مک گاهان [9] بر روی تحقیقات دانشگاه، در زمینه حالات مدیران است، بیانگر این باشد که “مدیران به مرزهای رشته ای توجه ندارد.آنها میخواهند بدانند چطور مشکلات خاص را به طور سریع حل کنند.” بنابراین می توان گفت در فضای کاربردی، مدیران با مشکل هدایت میشوند و کاربرد گرا میگردند [10].این مستلزم یک دستاورد تلفیق با توسعه تولکیت و پذیرش ماهیت بین رشته ای استفاده از ابزار در مشارکت های صنعتی، می باشد.به علاوه در زمینه دنیای واقعی،برای پذیرش و کاربرد ابزار،مدیران “معمولا در زمینه ی یافتن راه حل های عملی سیاست مناسب به جای راه حل های مطلوب، بیشتر نگران هستند” [11].بنابراین هدف هر ابزاری باید یافتن یک مجموعه از آپشن های مناسب برای کابر باشد. که دارای پتانسیل ارائه ی پیشرفت های آشکار در سازمانشان می باشد و به طور همزمان قابل اجرا فرض میگردد [13-11]. در استفاده از ابزار برای حمایت از تصمیم گیری، باور بر این است که “گرچه ما تصمیم گیرندگان کاملی نیستیم ،اما میتوانیم از طریق ساختار و راهنمایی بیشتر، بهتر عمل کنیم” [14].چنین راهنمایی باید یک توصیه سازگار را در زمینه ابزارها برای پذیرش و بکارگیری بین طیفی از مسائل ارائه نماید که بعضا در مدیریت فناوری مواجه میشوند.با این وجود، همانطور که توسط ویتنی در زمینه ی اسمبل(همگذاری) تولکیت توسعه فناوری ذکر شد، آنها معمولا از یک “مجموعه مطلوب از ابزارها” تشکیل میشوند که بر حسب زمان از طریق اکتشاف و تجربه، ساخته می شوند.این مسئله به طور آشکار توسط پال و همکارانش شرح داده شده است [16] که بیان میکنند “اثر بخشی این ابزارها ،با عدم شناخت اساسی از ساختار و کاربرد ابزارهای مدیریتی محدود میگردد، همراه با سطوح عموما ضعیف آگاهی از اینکه چه ابزارهایی در دسترس است”. به علاوه، یکی از دغدغه های مهم در مدیریت فناوری این است که، ابزارها ،اغلب در راستای یکپارچگی ناکافی با سایر ابزارها، ارائه می شوند، این مورد بررسی قرار میگیرد و استفاده میشوند [17].این موقعیت با تکثیر ابزارها و دستاوردهای وابسته ی توسعه یافته توسط دانشگاهیان و مشاورین، تشدید میشود.برای نمونه،یک مطالعه توسط پال و همکارانش [7] ،850 ابزار را بر اساس ماتریس 2×2 شناسایی کرد.این میتواند به سردرگمی احتمالی در انتخاب ابزارهایی که باید استفاده شود و شیوه ای که آنها به مناسب ترین شکل توسعه می یابند، منتهی شود [8]. هم چنین ذکر شده است که تکثیر ابزارها، “انسجام کمی را در واژگان یا اساس نظری و یک کمبود شناخت از شیوه ای که چنین ابزارهایی می تواند به هم متصل شود، برای حل چالش های مدیریتی در یک شیوه جامع به همراه دارد” [8].برای بررسی درجه سختی که باید برای چالش ارائه ابزارهایی بکار رود، که به طور کاربردی به هم مرتبط هستند و به طور علمی بی نقص می باشند، شماری از مسائل ارائه شده توسط پال و همکارانش، نیاز به بررسی دارند:
- شیوه یافتن ابزارهای مناسب؟
- شیوه ارزیابی کیفیت و سودمندی ابزارهای موجود؟
- شیوه بکارگیری ابزارها در یک فضای کاربردی یا فرایند؟
- شیوه تلفیق ابزارها با ابزارهای دیگر و با فرایندها و سیستم های تجاری؟
این لیست بعدا توسط پال و همکارانش توسعه یافت [8] تا شامل دو مسئله ی مهم دیگر باشد:
- حداقل استفاده ابزاری که میتواند برای ساخت تولکیت بکار رود،چیست؟
- مقررات برای تعمیم، جمع کردن و پیکربندی این ابزارها چیست؟
پال و همکارانش [8] دیدگاه یک تولکیت جهانی را پیش بردند که میتواند برای حمایت از طیف وسیعی از تصمیمات مدیریت فناوری و فرایندها،پیکربندی شود، که به موجب آن تولکیت “حداقل مجموعه ابزارهای عمومی لازم را برای حل دسته ای از مشکلات تشکیل میدهد که برای آنها طراحی شده اند، همراه با راهنمایی در زمینه شیوه ای که آنها تلفیق میشوند، پیکربندی میشوند و توسعه می یابند.”برای شروع مسیر تلاش برای تحقق بخشیدن به این دیدگاه، این مقاله ،هفت اصل راهنما را پیشنهاد میدهد که یک اساس مفهومی را برای تولکیت های STM ارائه میدهد و باید در طول توسعه شان ،عملیاتی شوند. این اصول از یک بازتاب استنتاجی از مشارکت های تحقیقاتی (>200) و بازرگانی با صنعت پدید آمد. توصیف آنها، با آثار مقتضی اثبات شده است.ضرورتا، این اصول فلسفه ی زیربنایی توسعه و گسترش تولکیت های مدیریت فناوری استراتژیک مرتبط صنعتی را، در بر میگیرد.
ABSTRACT Key principles for developing industrially relevant strategic technology management toolkits
When considering the potential uptake and utilization of technology management tools by industry, it must be recognized that companies face the difficult challenges of selecting, adopting and integrating individual tools into a toolkit that must be implemented within their current organizational processes and systems. This situation is compounded by the lack of sound advice on integrating well-founded individual tools into a robust toolkit that has the necessary degree of flexibility such that they can be tailored for application to specific problems faced by individual organizations. As an initial stepping stone to offering a toolkit with empirically proven utility, this paper provides a conceptual foundation to the development of toolkits by outlining an underlying philosophical position based on observations from multiple research and commercial collaborations with industry. This stance is underpinned by a set of operationalized principles that can offer guidance to organizations when deciding upon the appropriate form, functions and features that should be embodied by any potential tool/toolkit. For example, a key objective of any tool is to aid decision-making and a core set of powerful, flexible, scaleable and modular tools should be sufficient to allow users to generate, explore, shape and implement possible solutions across a wide array of strategic issues. From our philosophical stance, the preferred mode of engagement is facilitated workshops with a participatory process that enables multiple perspectives and structures the conversation through visual representations in order to manage the cognitive load in the collaborative environment. The generic form of the tools should be configurable for the given context and utilized in a lightweight manner based on the premise of ‘start small and iterate fast’.
Highlights ► Seven principles for developing, integrating and deploying strategy tools ► Provides a conceptual foundation for the development of management toolkits ► Outlines an underlying philosophical position based on industrial engagements ► Based on the premise of ‘start small and iterate fast’
Introduction
Within the business strategy research community, there has been a call to refocus the emphasis toward the human activity [1]; that is, to concentrate more upon the “micro aspects of how managers think, act and interpret strategic decisions” [2]. This is known as the strategy-as-practice perspective, where the “thrust is to dig into what managers actually do when they strategize” [3]. Strategy is therefore now seen as something individuals do as opposed to something that an organization has [1]. “Thus the practice perspective is concerned with managerial activity, i.e. how managers do strategy” [2]. For such a perspective, Whittington [4] proposed three elements for a theory of practice, namely: praxis, practices and practitioners. Praxis refers to the situated and socially accomplished flows of activities that are strategically “consequential for the direction and survival of the group, organization or industry” [5]. Whereas practice refers to the tools and models for enabling action [6] along with their associated organizational specific embedded routines [4]. This strategy-as-practice view has been adopted as an interpretative lens for the study of strategic technology management (STM) with an initial focus of inquiry on the tools/toolkits adopted and used by practitioners for supporting their decision-making. Such STM tools take many forms; for example: charts, checklists, diagrams, graphs, grids, maps, matrices and tables. Additionally, different combinations of these forms are also readily found [7]. The study of tool development and application has been selected for investigation because “effective management of technology requires practical management tools to support decision-making and action” [8]. Taking the practice perspective, McGahan’s [9] paper on ‘academic research that matters to managers’ states that “managers don’t care about disciplinary boundaries. They want to know how to solve specific problems quickly”. Thus it can be said that in the practical setting, managers are problem-driven and application-oriented [10]. This requires both an integrative approach to toolkit development and the acceptance of the transdisciplinary nature of tool utilization in industrial engagements. Additionally in the real-world context for tool adoption and application, managers “are usually more concerned about finding good, politically feasible solutions, instead of optimal ones” [11]. Therefore the aim of any tool should be to satisfy the user in finding a set of ‘good’ options that have the potential to provide clear improvements in their organization and which are deemed implementable at the same time [11–13]. In using tools to support decision-making, the belief is that “although we are not perfect decision makers, we can do better through more structure and guidance” [14]. Such guidance should give a consistent recommendation on tools to adopt and apply across the range of problems typically encountered in technology management. However as noted by Whitney [15] on assembling a technology development toolkit, they usually consist of a ‘favorite collection of tools’ that is built over time through discovery and experience. The problem is clearly articulated by Phaal et al. [16] who state that “the effectiveness of these tools is limited by a lack of fundamental understanding of the structure and application of management tools, together with generally poor levels of awareness of what tools are available”. Additionally, one of the key concerns in technology management is that the tools are often presented, treated and used in isolation along with insufficient integration with other tools [17]. This situation is exasperated by the proliferation of tools and associated approaches developed by academics and consultants. For instance, a study by Phaal et al. [7] identified over 850 tools based on the simple 2×2 matrix. This can lead to potential confusion in the choice of which tools to use and how to deploy them most appropriately [8]. It has also been noted that the proliferation of tools carries with it “little consistency in terminology or theoretical foundation, and a lack of understanding of how such tools can be linked together to tackle management challenges in an integrated way” [8]. To address the degree of rigor that must be applied to the challenge of providing tools that are ‘practically relevant and academically sound’, a number of issues posed by Phaal et al. [16] need to be addressed:
- How to find the appropriate tools?
- How to assess the quality and utility of the available tools?
- How to apply the tools in a practical setting or process?
- How to integrate tools with other tools, and with business processes and systems?
This list was later extended by Phaal et al. [8] to include two other important issues:
- What is the minimum set of tools that can be used to build the toolkit?
- What are the rules for generalizing, integrating and configuring these tools?
Phaal et al. [8] put forward the vision of a “universal toolkit that can be configured to support a wide range of technology management decisions and processes” whereby the toolkit would “comprise the minimum set of generic tools required to solve the class of problem for which they are designed, together with guidance on how to integrate, configure and deploy them”. To make a start on the journey of attempting to realize such a vision, this paper proposes seven guiding principles that provide an initial conceptual foundation for STM toolkits and which should be operationalized during their development. The principles emerged from an inductive reflection of multiple (>200) research and commercial engagements with industry. Their description is substantiated by the pertinent literature. Essentially, these principles embody our underlying philosophy for developing and deploying industrially relevant strategic technology management toolkits.
- مقاله درمورد اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- اصول کلی برای توسعه صنعتی مرتبط فناوری استراتژیک مزایای درحال مدیریت
- پروژه دانشجویی اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- اصول کلیدی برای پیشرفت مجموعه برنامه مدیریت تکنولوژی راهبردی
- پایان نامه در مورد اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- تحقیق درباره اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- مقاله دانشجویی اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت در قالب پايان‌نامه
- پروپوزال در مورد اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- گزارش سمینار در مورد اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت
- گزارش کارورزی درباره اصول کلیدی برای توسعه صنعتی ابزارهای مدیریت تکنولوژی راهبردی مرتبط با صنعت