ادبیات تجربی بسیاری نشان می دهد که افرادی که شادتر هستند به نتایج زندگی بهتری، از جمله موفقیت مالی، روابط حمایتی، سلامت روانی، مقابله ی موثر و حتی سلامت جسمانی و طول عمر را به دست می آورند. علاوه بر این، مطالعات آینده نگر و طولی نشان می دهند که شادی اغلب سبب ایجاد این نتایج مثبت می شود و آنها را پیش بینی می کند نه اینکه به سادگی از آنها نتیجه می گیرد (for a review of 225 studies, see Lyubomirsky, King, & Diener, 2005).
در مورد چگونگی و یا اینکه چرا شادی می تواند منجر به طیف وسیعی از نتایج مفید شود، دانشی کمی است. Fredrickson (1998، 2001) تئوری توسعه و ساخت در مورد احساسات مثبت، توضیح نظری فراگیری را از طریق پیوند تجارب جمعی احساسات مثبت زودگذر با توسعه منابع، برای موفقیت طولانی مدت و رفاه، ارائه می دهد. ما مطالعه ای را ارائه می دهیم که احساسات مثبت روزانه را با بهبودی های حاصله در نتایج زندگی از طریق رشد انعطاف پذیری پیوند می دهد.
تئوری توسعه و ساخت
تئوری توسعه و ساخت احساسات مثبت (Fredrickson، 1998؛ Fredrickson & Cohn، 2008) پیشنهاد می کند که احساسات مثبت، سازگاری های تکامل یافته ای هستند که عملکردشان ایجاد منابع پایدار است. برخلاف احساسات منفی، که سبب محدود سازی توجه، شناخت، و فیزیولوژی نسبت به مقابله با یک تهدید یا مشکل آنی می شود (Carver، 2003؛ Cosmides & Tooby، 2000)، احساسات مثبت افکار و اقدامات جدید و با طیف گسترده ای را تولید می کنند که معمولا برای، رفاه، بقاء، یا ایمنی آنی فرد اساسی نیستند. با این حال، با گذر زمان این تجارب جدید تبدیل به منابع مهمی می شوند که می توانند زندگی افراد را تغییر دهند. برای مثال، کنجکاوی بیهوده می تواند تبدیل به دانش تخصصی شود، یا محبت و اشاعه سرگرمی می تواند تبدیل به یک رابطه حمایتی مادام العمر شود. احساسات مثبت نتایج با ارزشی مانند سلامتی، ثروت، طول عمر را پیش بینی می کنند، زیرا به ایجاد منابع برای رسیدن به این موارد کمک می کنند.
شواهد نشان می دهند که احساسات مثبت سبب توسعه مجموعه های فکر- عمل می شود: احساسات مثبت حاصله، الگوهای تحقیقی بصری گسترده تر، اقدامات و افکار مثبت و جدید، گروه های اجتماعی فراگیرتر، و اهداف و ذهنیت انعطاف پذیر تر را تولید می کند (برای مرور اجمالی، Ashby، Isen، & Turken، 1999، و Fredrickson & Cohn، 2008 مشاهده شود). آزمایش کنترل شده ی تصادفی اخیر از تفکر محبت آمیز و مهربانی نشان داد که افرادی که یاد می گیرند تا خودشان احساسات شفقت و محبت را ایجاد کنند، منابعی را نیز بوجود می آورند (Fredrickson، Cohn، Coffey، Pek، & Finkel، 2008). انواعی از مطالعات غیر مستقیم (Fredrickson، 1998؛ Fredrickson & Cohn، 2008)، و مطالعات همبستگی آینده نگر (Fredrickson، Tugade، Waugh، & Larkin، 2003؛ Waugh & Fredrickson، 2006) از این یافته ها پشتیبانی می کنند.