اهمیت فزاینده مسائل پایداری برای شرکتهای خصوصی موجب می شود تا جنبههای زیست محیطی را در تصمیمگیری سازمانی ادغام نمایند. همانطورکه حسابداری مدیریت، “اطلاعات مالی و غیر مالی را که به مدیران در تصمیمگیری برای به انجام رساندن اهداف یک شرکت کمک میکنند، مقیاسبندی میکند و گزارش میدهد” (Horngren et al., 2000, p. 888)، همچنین نمایندهای در این زمینه است که جنبههای زیست محیطی باید بهطور همزمان در سیستمهای حسابداری مدیریت ادغام شوند (Bennett and James, 1997; Burritt et al., 2002; Milne, 1996). با این حال، ادبیات حسابداری مدیریت، تنها بهصورت اندک جریانات حفاظت را اختیار میکند (Thomson, 2007). حتی نظریهی بهصورت وسیع عمومی شدهی بهره وری اقتصادی سازگار زیست محیطی (اکو بهرهوری) تنها توجه محدودی را در پژوهشهای حسابداری مدیریت دریافت کرده است (برای نمونه باریت و ساکا ۲۰۰۶ را ببینید). علاوهبراین اظهار نظرهای انتقادی نشان میدهند که پژوهش حسابداری، همراه با “فرضیههای دقیقی دربارهی اصل بودن و مطلوب بودن برنامهی تجاری معمول” القا میشود (Gray and Bebbington, 2000, p. 1)، بهطوریکه دومی بهطور منظم بر نگرانیهای زیست محیطی اشراف دارد. در این مقاله، ما پیچیدگیهای نظریهی اکو بهرهوری و رابطهی آن با اقتصاد اصلی را باز میکنیم تا یک ابزار پرمعنا برای مدیران فراهم کنیم تا از تصمیم گیریهایشان برای یک استفادهی بهینهتر از منابع زیست محیطی ترجیحاً برای پایان خودشان تا اینکه بهعنوان ابزاری برای هدایت بهرهوری سرمایه، پشتیبانی کنند. در زمان یکسان، تحلیلِ گردانندهی ما، اجازهی یک ارزیابی ادغام شده از عملکرد اقتصادی و زیست محیطی شرکتی را میدهد. کمک ما در اینجا پیشنهاد یک ابزار است که که ادغام به تصمیمگیری هر روزه را آسان میکند و بر اساس نظریهی بهخوبی استقرار یافتهی مدیریت ارزش-محور است، اگرچه، بدون تضعیف جنبههای عملکرد زیست محیطی تحت درآمدهای اقتصادی. بنابراین ما در حل عدم جوش خوردن چشماندازهای عملی و انتقادی در ارزیابی عملکرد حفاظت سهیم شدهایم.
اکو بهرهوری یکی از محبوبترین مفاهیم برای سنجش ادغام شدهی عملکرد مالی و زیست محیطی است (Callens and Tyteca, 1999; Ciroth, 2009; Huppes and Ishikawa, 2005a, 2005b, 2009; Lamberton, 2005). در حالیکه شورای تجارت جهانی برای سازمان حفاظت، نظریهی اکو بهرهوری را در اوایل دههی ۱۹۹۰ ابداع و به عموم معرفی کرده است (Schmidheiny, 1992)، مفاهیم آکادمیک بهرهوری زیست محیطی در اقتصاد و مدیریت به تاریخ دههی ۱۹۷۰ باز میگردند (Freeman et al., 1973; McIntyre and Thornton, 1978). طرفداران اکو بهرهوری نشان میدهند که منابع زیست محیطی کمیاب هستند و بنابراین لازم است که از آنها استفادهی بهینه شود. بنابراین از نظر کلی، شاخصهای اکو بهرهوری شرکتی نشان میدهند که شرکتها چگونه بهطور بهینه از منابع زیست محیطی کمیاب استفاده میکنند. محققان و شاغلان، انواع متفاوتی از شاخصهای اکو بهرهوری را پیشنهاد کردهاند که درآمدهای مطلوبی از فعالیتهای اقتصادی را به تاثیرات زیست محیطی نامطلوب یا استفادهی منبع ربط میدهند (DeSimone and Popoff, 1998; Hahn et al., 2010; Huppes and Ishikawa, 2005a, 2005b; Reijnders, 1998; Saling et al., 2002). اغلب اوقات، اکو بهرهوری بهعنوان عنصر مهمی از کمکهای شرکتی به توسعهی حفاظت بحث میشوند. بهطور قابل بحث، توسعهی حفاظت، جامعتر از اکو بهرهوری است و دامنهی وسیعی از اهداف را به تصویر میکشد که ملاحظات اکو بهرهوری، مورد توجه قرار نمیدهند (Gladwin et al., 1995)، برای مثال مسائل زیست محیطی که در آنها اندازهگرفتن مواردی مانند تنوع زیستی و بسیاری از جنبههای اجتماعی که طبیعتاً کیفی هستند، مشکل است. در این مقاله، ما از اکو بهرهوری را به عنوان یک زیرمجموعهی مهم از جریانات حفاظت شرکتی استفاده میکنیم همانطورکه مسائل زیست محیطی قابل اندازهگیری را به تصمیمگیریهای شرکتی وصل میکند.
ملاحظات بهرهوری محدود به زمینههای زیست محیطی نیستند. بسیاری از شاخصهای عملکرد اقتصادی و مدیریت مالی بر اساس ملاحظات بهرهوری هستند، مانند بازده ارزش اقتصادی یا اصلی اضافه شده. بنابر مفهوم مدیریت ارزش-محور، بهترین عملکرد از نظر بهرهوری، علامتی از خلق ارزش است (Martin and Petty, 2000; Stewart, 1991). منطق مدیریت ارزش-محور و مالی، همچنین اهمیت فزایندهی سیستمهای حسابداری مدیریت را بهدست میدهد (Ittner and Larcker, 2001; Malmi and Ikäheimo, 2003; O’Hanlon and Peasnell, 1998; Weißenberger and Angelkort, 2011; Will, 2010). شرکتها ارزش سهامدار را زمانی ایجاد میکنند که (Rappaport, 1986) سرمایهی اقتصادی را کارآمدتر از همتایانشان استفاده میکنند. منطق ارزیابی سرمایهی اقتصادی در مدیریت ارزش-محور، همچنین در نظریهی اکو بهره وری اعمال شده است، یعنی، کارآیی استفاده از منابع زیست محیطی. از این منظر، استفادهی منابع زیست محیطی بهصورت بهینهتر نسبت به بازار، منجر به خلق ارزش حفاظت میشود (Figge, 2001; Figge and Hahn, 2004, 2005).
محبوبیت اکو بهرهوری بهعنوان موضوع غالب بحث عملکرد زیست محیطی شرکتی، به علت مسائل زیست محیطی متصل آن به ملاحظات کارایی استاندارد در تصمیمگیریهای تجاری است. در این متن، اغلب اوقات فرض میشود که شاخصهای اکو بهرهوری، “اطلاعاتی دربارهی اقداماتی که به نفع محیط زیست و در انتها پولی خواهند بود” فراهم میکنند (Burritt and Saka, 2006, p. 1266). این فرض برنده-برندهی محبوب دلالت بر این دارد که استفادهی کارآمد از سرمایه (و ایجاد ارزش اقتصادی) و استفادهی کارآمد از منابع زیست محیطی (و ایجاد ارزش پایدار) همگرا هستند (DeSimone and Popoff, 1998; Orsato, 2006; Porter and van der Linde, 1995). در نتیجه اگر ایجاد ارزش اقتصادی از یک طرف و استفادهی بهینه از منابع زیست محیطی از طرف دیگر، در واقع در هماهنگی باشند، آنگاه آنها باید گردانندگان ارزش یکسانی را سهیم شوند. با این حال، یک چنین فرضی، غیر مشکلزا یا بدون منازعه نیست. ترجیحاً، یک بحث جاری از اینکه آیا جهت ارزش یک سهامدار با نیاز به «دانستن حقوق گروههای دیگر-مانند کارمندان و محیط زیست»- سازگار است، وجود دارد (McSweeney, 2007, p. 325). در این مقاله، ما استدلال میکنیم که این بحث، نیازمند شناخت بهتری از گردانندگان پشت یک استفادهی بهینهی سرمایه از یک طرف و استفادهی کارآمد منابع زیست محیطی از طرف دیگر است. شناسایی و مقایسهی گردانندگان کارایی سرمایه و کارآیی اکو بهرهوری، دیدگاههای عمیقتری را در رابطهی بین استفاده از اقتصاد و منابع زیست محیطی در شرکتها فراهم میکند.
در حالیکه گردانندگان بهرهوری اقتصادی و از اینرو، ارزش اقتصادی، به خوبی تثبیت شده اند، گردانندگان استفادهی بهینه از منابع زیست محیطی و از اینرو اکو بهرهوری هنوز در حال توسعه هستند. با پرداختن به این شکاف، این مقاله سه سهم اصلی را فراهم میکند. ابتدا با تقسیم اکو بهرهوری به مولفههایش، مطالعه، مولفههای ارزش و گردانندگان ارزش پشت استفادهی بهینهی منابع زیست محیطی را شناسایی میکند و هدایتی مدیریتی را در استفادهی خلق ارزش از منابع اقتصادی و زیست محیطی برای خلق ارزش حفاظت، فراهم میکند. دوم، استدلال، رابطهی مفهومی میان ارزش اقتصادی و ارزش حفاظت و اتصال میان استفادهی بهینهی منابع زیست محیطی و اقتصادی در شرکتها را روشنتر میکند. نهایتاً، این مطالعه در بحث میان چشماندازهای مدیریتی و انتقادی روی حسابداری مدیریت، سهیم میشود و به غلبه بر بن بست فعلی میان دو گروه کمک میکند.
این مقاله به شرح زیر است: بخش زیر خلاصه ای از دیدگاه مبتنی بر ارزش در استفاده از منابع زیست محیطی را مطابق با رویکرد ارزش پایدار ارائه میدهد. در ادامه، مولفههای ارزش و گردانندگان یک استفادهی بهینه از منابع زیست محیطی را توسعه میدهد. سپس، تجزیه و تحلیلی را بر عملکرد کربن بخش تولید خودرو، اعمال میکنیم. قبل از پایان مقاله، مهمترین مفاهیم مفهومی و مدیریتی را مورد بحث قرار می دهد.