پژوهش های موجود از این دیدگاه پشتیبانی می نمایند که سیاست تامین منابع مالی شرکت ها به شدت تحت تاثیر مشکلات نمایندگی و عدم تقارن اطلاعات ناشی از جدایی کنترل عملیاتی و مالکیت شرکت قرار دارد (جنسن و مکلینگ، 1976؛ میرز و ماجلوف، 1984). مانده و همکاران (2012) به بررسی تاثیرگذاری کیفیت حاکمیت شرکتی بر گزینش یا اختیار شرکت بین تامین منابع مالی از طریق بدهی یا اوراق قرضه و سهام پرداختند. برای نمونه ای متشکل از بالغ بر 2000 عرضه بدهی یا اوراق قرضه و سهام ایالات متحده آمریکا، آن ها دریافتند شرکت های دارای حاکمیت شرکتی مؤثرتر بیشتر احتمال دارد به صدور سهام روی بیاورند که حاکی از آن است که حاکمیت موثر (در مقایسه با بدهی) هزینه نمایندگی تامین منابع مالی سهام را بیشتر کاهش می دهد. علاوه بر این، آن ها دریافتند که ارتباط مثبت بین حاکمیت و احتمال تامین منابع مالی سهام زمانی برجسته تر اعلام خواهد شدت که عدم تقارن اطلاعات بین یک صادرکننده و سرمایه گذاران خارجی بالاتر می باشد.
مانده و همکاران (2012)، دوتوردویر و همکاران (2014) دریافتند که کیفیت حاکمیت شرکتی یک شاخص تعیین کننده مهم در اختیار تامین منابع مالی صادرکنندگان اروپای غربی در میان بدهی قابل تبدیل، بدهی مستقیم، و سهام محسوب می شود. به طور خاص، صادرکنندگان با حاکمیت ضعیف تر بیشتر احتمال دارد به صدور اوراق قرضه قابل تبدیل روی بیاورند.
در این مقاله، انگیزه نخست ما بررسی این نکته می باشد که آیا کیفیت حاکمیت شرکتی بر اختیار صادرکنندگان بین عرضه شلف و غیر شلف و بین عرضه تسریعی و غیر تسریعی تاثیر می گذارد یا نه. ثبت نام شلف اجازه می دهد تا یک شرکت واجد شرایط به صدور اوراق بهادار خود در هر زمانی که بخواهد این کار را در عرض دو سال از ثبت نام بدون آنکه به دنبال موافقت مقرراتی دیگری باشد، انجام دهد.
عرضه تسریعی یک صادرکننده را قادر می سازد تا به انجام عرضه ظرف یک تا دو روز بپردازد. با توجه به چارچوب زمانی بسیار کوتاه تری که برای پذیره نویسان و سرمایه گذاران به منظور انجام بازبینی های موشکافانه آن ها برای عرضه شلف و یا تسریعی وجود دارد، ما انتظار مشکل نمایندگی شدیدتر و عدم تقارن اطلاعات بالاتری را در میان صادر کننده، پذیره نویسان، و سرمایه گذاران برای چنین عرضه هایی داریم.
بنابراین، ما فرض می کنیم که یک صادرکننده با کیفیت حاکمیت شرکتی بهتر ممکن است با احتمال بیشتری به انجام یک عرضه شلف و یا تسریعی بپردازد چرا که مزایای حاکمیت خوب در کاهش هزینه های مشکلات نمایندگی و عدم تقارن اطلاعات به خصوص بالاتر است (مانده و همکاران، 2012؛ دوتوردویر و همکاران، 2014).
با بکارگیری نمونه ای از عرضه سهام ایالات متحده آمریکا در طی دوره سال های 2001 تا 2007 میلادی، ما شواهدی را در حمایت از چنین استدلالی یافتیم. در زمینه صدور سهام، عرضه شلف ثبت شده هزینه های صدور پایین تری از عرضه های ثبت شده به طریق سنتی دارد (باگات و همکاران، 1985؛ آئوتور و همکاران، 2008).
با این حال در گذشته عمده صادرکنندگان عرضه سنتی را بر ثبت نام شلف در هنگام صدور سهام ترجیح می دادند (دنیس، 1991؛. آئوتور و همکاران، 2008). این برتری برای یک روش نسبتاً گران قیمت صدور سهام به مشکل تصدیق پایینی که صادرکنندگان شلف با آن مواجه می گردند، نسبت داده می شود.
مشکل تصدیق پایین از مدت زمان کوتاه بین اعلام و صدور سهام در عرضه های شلف ناشی می شود که مانع بازبینی موشکافانه کافی توسط پذیره نویسان می گردد. آئوتور و همکاران (2008) نشان دادند که صادرکنندگان ثبت نام شلف را تنها زمانی اختیار می کنند که آن ها تا حدی به واسطه ساز و کارهای دیگر بازبینی های موشکافانه تصدیق می شوند.
آئوتور و همکاران (2008) به شناسایی دو مکانیسم از چنین مکانیسم هایی پرداختند: انجام عرضه شلف پس از آنکه صادرکننده چندین عرضه سهام فصلی (SEOs) را انجام داد و از این رو قبل از آنکه صادرکننده در خلال عرضه سهام فصلی (SEOs) خود پیش از عرضه شلف تصدیق شود؛ انجام عرضه شلف پس از آنکه قیمت سهام کوچک تر به سرعت به سیگنالی برای سرمایه گذارانی تبدیل می شود که صادرکننده سهامی را که بالاتر از میزان واقعی ارزشگذاری شده به فروش نمی رساند.
با توجه به اختیار بین عرضه های تسریعی و غیر تسریعی، گائو و ریتر (2010) دریافتند که صادرکنندگان با منحنی تقاضای الاستیک یا کشسان کمتر برای سهام خود تمایل به انجام یک عرضه غیر تسریعی دارند (یعنی عرضه کاملاً بازاری با ثبت دفتری سنتی و نمایش خیابانی[road show]) که در آن پذیره نویسان برای ایجاد تقاضا (یعنی مسطح نمودن منحنی تقاضا) به کار گرفته می شوند.
بنابراین صادرکنندگان با منحنی تقاضای الاستیک بیشتر باید انجام عرضه تسریعی را ترجیح دهند که باعث کاهش زمان صرف شده برای صدور اوراق بهادار جدید و کاهش هزینه های شناوری می گردد. با این حال، روش عرضه تسریعی نیز از همان اشکال زمان بازبینی موشکافانه محدود برای پذیره نویسان رنج می برد. بدین ترتیب، با توجه به ماهیت ریسک آمیز روش عرضه تسریعی، این برداشت برای پذیره نویسان ایجاد می گردد که باید اطمینان یابند قبل از پذیرش یک معامله به منظور محافظت از شهرت خود را و کاهش ریسک دادخواهی خود ابزار تصدیق باید در محل وجود داشته باشد.
انگیزه دوم مقاله ما بررسی این نکته است که آیا آرایش حاکمیت شرکتی داخلی یک شرکت می تواند به عنوان یک ابزار تصدیق بالقوه برای عرضه شلف و یا تسریعی عمل نماید یا نه. انتظار داریم که شرکت های دارای مکانیسم های حاکمیت داخلی با کیفیت بالا نیازمند تصدیق خارجی کمتری از طریق پذیره نویسان باشند. با توجه به هزینه های صدور پایین تر عرضه شلف و یا تسریعی در مقایسه با عرضه غیر شلف یا غیر تسریعی، فرض می کنیم که شرکت های دارای کیفیت حاکمیتی بهتر با احتمال بیشتری به انتخاب عرضه شلف (تسریعی) بیش از عرضه غیر شلف (غیر تسریعی) می پردازند. شواهد تجربی ما با چنین دیدگاهی مطابقت دارد.
علاوه بر انتخاب روش های صدور، هزینه صدور نیز جنبه مهمی از فرایند عرضه سهام فصلی (SEO) محسوب می شود. لی و ماسولیس (2009) به انجام تحقیق کاملی درباره هزینه های شناوری عرضه سهام فصلی (SEOs) و پیوند هزینه های شناوری صادرکننده با کیفیت اطلاعات حسابداری صادرکننده پرداختند. آن ها استدلال نمودند که اطلاعات حسابداری ضعیف منجر به افزایش عدم اطمینان در وضعیت مالی صادرکننده گشته و باعث کاهش تقاضا برای سهام صادرکننده و در نتیجه افزایش هزینه های صدور آن می شود.
با بکارگیری نمونه ای از عرضه سهام فصلی (SEOs) ایالات متحده آمریکا در طی دوره 1990 لغابت 2002 میلادی، لی و ماسولیس (2009) دریافتند که گستره یا مابهالتفاوت ناخالص عرضه سهام فصلی (SEO) به صورت معنی داری ارتباط منفی با کیفیت اطلاعات حسابداری صادرکننده دارد که بر اساس قابلیت اطمینان مولفه اقلام تعهدی سوددهی حسابداری صادرکننده ارزیابی می گردد.
سومین انگیزه این مقاله بررسی هزینه هایی است که یک صادرکننده حاضر به پرداخت آن برای خرید خدمات حسابرسی خارجی است که به عنوان یک تصدیق خارجی برای کیفیت اطلاعات حسابداری آن عمل می نماید. حسابرسان یک بازیگر حیاتی در فرآیند عرضه سهام فصلی (SEO) محسوب می شوند.
پذیره نویسان و سرمایه گذاران کامل بودن و صحت اطلاعات مالی یک صادرکننده را به حسابرسان واگذار می نمایند. بنابراین، تا حدی که کیفیت بهتر کار حسابرسی مستوجب حق الزحمه های بالاتر حسابرسی می گردد، ما انتظار داریم صادرکنندگانی که حق الزحمه های حسابرسی بالاتری را برای خرید حسابرسی دقیق تر پرداخت می نمایند، هزینه های صدور پایین تری داشته باشند. در واقع، آزمون تجربی ما تایید نمود که گستره یا مابهالتفاوت ناخالص یک صادرکننده ارتباط منفی معنی داری با حق الزحمه های حسابرسی آن دارد.
این مقاله به ایفای چندین نقش در این ادبیات و در زمینه صدور اوراق بهادار و حاکمیت شرکتی می پردازد. نخست، این مقاله به رشته رو به رشد ادبیات مربوط به نحوه تاثیرگذاری حاکمیت شرکتی بر انتخاب تامین منابع مالی شرکت ها با توسعه نفوذ حاکمیت از انتخاب بین بدهی و سهام (مانده و همکاران، 2012) و انتخاب بین بدهی قابل تبدیل، بدهی مستقیم، و سهام (دوتوردویر و همکاران، 2014) به انتخاب بین عرضه شلف و غیر شلف و بین عرضه تسریعی و غیر تسریعی کمک می نماید.
دوم، این مقاله کار آئوتور و همکاران (2008) و گائو و ریتر (2010) را کامل نموده و به ادبیات مربوط به عرضه شلف و تسریعی با شناسایی ساز و کار تصدیق جایگزین دیگری (برای تصدیق پذیره نویس) کمک می نماید. در نهایت، این مقاله با تکمیل کار لی و ماسولیس (2009) به رشد ادبیات مربوط به هزینه های شناوری با تاکید بر نقش حق الزحمه های حسابرسی به عنوان یک ابزار تصدیق خارجی کمک می کند.
اگر چه ما به مطالعه نمونه ای از عرضه سهام فصلی (SEOs) ایالات متحده آمریکا پرداختیم اما یافته ها ما دارای پیامدهایی برای شرکت های فعال در کشورهای دیگر نیز می باشند. پاندس (2010) به عنوان مثال، گزارش داد که عرضه های تسریعی موسوم به معاملات خرید، عرضه های غالب عرضه های سهام فصلی (SEOs) در کانادا محسوب می شوند.
در طول دوره نمونه آن از سال 1993 تا 2005 میلادی، 72 درصد عرضه سهام فصلی (SEOs) در نمونه آن معاملات خرید بود و آن ها حدود 57 درصد کل عایدات حاصل از کل عرضه سهام فصلی (SEOs) را تشکیل می دهند. پاندس (2010)، گونای و اورسل (2015) گزارش دادند که حدود 64 درصد کل عرضه سهام فصلی (SEOs) در کانادا در طی 1993 تا 2013 عرضه سهام فصلی (SEOs) تسریعی بودند.
علاوه بر این، بورتولوتی و همکاران (2008) نشان دادند همگرایی جهانی روش های عرضه سهام فصلی (SEOs) به سمت عرضه های تسریعی است. در نمونه آن ها از 31242 عرضه سهام فصلی (SEOs) از تقریباً 100 کشور که در طی سال های 1991 تا2004 انجام پذیرفته است، حدود 16 درصد شامل عرضه های تسریعی بودند. یافته های ما نشان دادند در کشورهایی که عرضه های تسریعی مجاز می باشند، ایجاد شیوه های حاکمیت شرکتی دقیق و یا اخذ خدمات حسابرسی با کیفیت بالا میتوانند راه های موثری برای تایید کیفیت عرضه های سهام در زمانی باشند که شرکت ها سرمایه را از طریق عرضه های تسریعی افزایش می دهند.
باقیمانده مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. در بخش بعدی، ما به ارائه بنیان های نظری برای آزمون های تجربی خود و توسعه فرضیات می پردازیم. در بخش 3، منابع داده ها، روندهای انتخاب نمونه و ویژگی های نمونه خود را توصیف می نماییم. در بخش 4، به گزارش نتایج تجربی و بحث در مورد پیامدهای آن ها می پردازیم. نظرات پایانی در بخش 5 ارائه شده اند.