هدف از این مقاله، بررسی رابطه بین تصمیمات استراتژیک و مدیریت هزینه در شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) بلغاری است که بر نقش حسابداری در ارتباط با اجرای استراتژی و نیز عرضه راهحلهای عملی تأکید دارد. برای تحقق این هدف، این روش های پایه بکار گرفته میشوند: روش تحلیل و ترکیب؛ روش های آمار توصیفی، روش مقایسه و روش مطالعه موردی.
ما در این مقاله بر نیاز به تطابق و سازگاری در جریان های اطلاعات بین حسابداری مالی و حسابداری مدیریت تمرکز داریم. جابجایی یکنواخت این اطلاعات باید توسط سازمان گزارش دهنده تأمین میشود که متناسب با گرایش استراتژیک شرکت است. در این مورد، رویکرد دقیق نسبت به توسعه سیاست حسابداری بر اساس پیوستگی اقدامات مدیر ارشد حسابداری (یا مالی) و مدیر اجرایی امری ضروری خواهد بود. در نبود چنین پیوستگی در اقدامات این افراد، پردازش دادههای حسابداری برای اهداف مدیریت پیچیده خواهد شد. در نتیجه، پتانسیل بهینه سازی هزینه که پیش شرط مهمی برای رقابتی شدن موفقیت آمیز قیمت است، کاهش خواهد یافت.
با پیروی از چنین رویکردی، حسابداری بخشی از ابزار مدیریت استراتژیک خواهد شد و بازگردانی راه حلهای استراتژیک در ارتباط با مدیریت هزینه به یکی از چالشهای اصلی برای مدیران تبدیل خواهد شد. افزون بر این، ارزیابی حسابداری در یک شرکت بر مبنای تاثیرش بر اجرای استراتژی شرکت خواهد بود.
نتایج و یافته هایی که در این مقاله به صورتی دقیق و عمیق تر نشان داده میشوند، روش برنامه ریزی استراتژیک شرکت را ارتقا خواهند داد که در نتیجه سبب ارتباط آن با گزارش دهی مدیریت در شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) خواهند شد. نتایج حاصل از این تحقیق میتوانند در روش مدیریت شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) جای گیرند یا بیشتر گسترش یابند.