تربیت بطور خلاصه عبارت است از پرورش و رشد دادن استعدادهایی که آفریدگار جهان در وجود انسان جهت سعادت و کمال او بودیعت گذاشته است.
با این تعریف اجمالی موضوعات زیر در امر تربیت مورد دقت و توجه قرار میگیرد:
- تربیتکننده با داشتن هدف معین و علاقمندی کافی و آگاهی کامل به اهمیت و ارزش تربیت این مسئولیت مقدس را میپذیرد.
- او از تجربهها و اطلاعات لازم بهرهمند میباشد و از اصول و مبانی تربیت عالم و آگاه و خودش نیز از فضایل اخلاقی و مزایای تربیتی برخوردار است.
- تربیتکننده نسبت به موقعیت فرد یا افراد مورد تربیت و استعدادهای جسمی و روحی آنها آشنایی کامل دارد و میداند که چگونه انسانهایی را برای چه جامعهای باید بسازد.
- مربی به وضع و شرایط محیطی که در آن زندگی میکند و نیازهای اساسی آینده جامعه خود کاملاً آگاه است و فعالیت خود را متناسب با آن نیازها بکار میاندازد.
- کار و فعالیت مربی مبتنی بر طرح و برنامه حساب شده و متوجه به هدفهای صحیح و مطلوب جامعه و متکی بر روش متناسب با این هدفها انجام میگیرد.
- مسئول تربیت برای پیشبرد اهداف مقدس خویش ناگزیر است وسایل کار برای خود و افراد مورد تربیت متناسب با شرایط و امکانات زمان داشته باشد زیرا میداند که هیچ کاری بدون وسیله متناسب به انجام نمیرسد.
- در جامعهای که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمانند مربی آگاه میکوشد تا برای پایداری و استواری یک جامعه مترقی و مستقل اسلامی افرادی مومن و صاحب رشد و متخلق به اخلاق اسلامی و خدمتگزار به جامعه خود تربیت کند.
پایههای اساسی تربیت
تمایلات انسانی و غرائز طبیعی بمنزله پایههای اساسی است که تربیت بر روی آنها بنا میشود. یا به عبارت دیگر، تربیت عبارت از تعدیل خواهش های طبیعی و تنظیم کیفیت بهرهبرداری از نیروهای غریزی است.
«خوی و منش عبارت است از غرایز ی که شغل و تجربه آن را بگونهای مختلف رنگ کرده و مانند کاشیکار ماهری پهلوی هم چیده است.»[1]
موقعی که آداب و رسوم تربیت بر اثر تکرار و ممارست، رنگ عادت بخود میگیرد و بصورت خلق و خوی ثابت در میآید، آدمی بر طبق آن از سرمایههای طبیعی خود استفاده میکند و به آسانی، غرائز در مجاری عادات به جریان میافتند.[2]
«عادات به محض آنکه تشکیل یافتند با بهرهبرداری از ذخیره فعالیتهای ذاتی آدمی، به وجود خود ادامه میدهند و لاینقطع این فعالیتها را به میل خودشان تحریک میکنند، تقویت مینمایند، تفکیک میسازند، متمرکز میکنند و از غرائز خام و نامنظم، دنیائی مطابق میل خود بوجود میآورند به طوری که میتوان گفت آن موجود نه مخلوق عقل است و نه زائیده غریزه، بلکه مصنوع عادات میباشد.»[3]
اهداف تربیتی
- هدفداری جهان عموماً و انسان خصوصاً به عنوان یک هدف تربیتی است
- اطمینان و قرب الهی به عنوان یک هدف تربیتی است
- صبر به عنوان یک هدف تربیتی است
- تکامل انسان به عنوان یک هدف تربیتی است
عوامل تربیت
به طور کلی، تربیت پایه و اساس رفتار انسان است، و این در صورتی است که تربیت به عوامل موثر در ساختمان وجود آدمی مستند گردد، محال است که تربیت ثمری داشته باشد و یا نتیجهای به بار آورد، بدون آنکه عوامل ایجادکننده این ثمرات مورد نظر و توجه قرار گیرند، عوامل مهمی را که غالباً علمای تعلیم و تربیت به عنوان عوامل موثر در تربیت انسان مطرح میکنند دو عامل «وراثت» و «محیط» است گرچه اعتقاد به تاثیرات کمی و کیفی این دو عامل مورد اتفاق اینگونه دانشمندان نیست اما در عین حال، تاثیر این عوامل در تربیت انسان امری است که غالباً به آن معتقدند، در تعلیم و تربیت اسلامی گرچه به دو عامل فوق اهمیت داده میشود ولی عوامل تربیت را تنها محدود به دو عامل وراثت و محیط نمیداند بلکه عواملی چون «اراده» و «عوامل ماوراء طبیعت» را در تکوین شخصیت آدمی موثر می داند.
ابزار تربیت
شاید بتوان مساله تربیت را از جمله مسائلی شمرد که عوامل تاثیرگذار آن، بر حسب گوناگونی ابعاد وجودی انسان، در موقعیتهای مختلف، تاثیری یکسان نمیگذارد و پیامدهای گوناگونی به همراه دارد، زیرا اندیشهها، عاطفهها، احساسها و همچنین فضاهای پیرامونی که فرد تربیتپذیر را دربر میگیرند، در نوع اثرگذاری عوامل تربیتی موثرند. به این خاطر، طبیعی است که سخن به عنوان ابزار انتقال اندیشهها، از مهمترین و کارآمدترین ابزارهای تربیتی به شمار رود. از آن جهت که بار معنایی، فکری و عملی ویژهای را با خود حمل میکند و احیاناً افادهکننده نکات و مفاهیمی است که در طول تاریخ مخاطب انسان، در پیرامون آن شکل گرفته و ]ظاهراً[ در معنای واژگانی آن وجود ندارد. چون واژهها ]اغلب در طول زمان[ مفاهیمی مییابند که با آنها بر وسعت معنای آنها افزوده میشود و یا از آن کاسته میگردد.
هدف تربیت و تعلیم
هدف تربیت و تعلیم پرورش و رشد دادن نیروها و استعدادهایی است که آفریدگار جهان در وجود انسان برای سعادت و کمال او به ودیعه نهاده است. به عبارت دیگر تربیت ایجاد تحول و تغییری است در انسان بطوری که فرد بتواند بوسیله آن نیروها و استعدادهای ارزنده خویش را در راه کمال و سعادت حقیقی خود و جامعه به کار اندازد و اهداف اصیل زندگی و راه نیل به این اهداف را تشخیص داده برای تحقق بخشیدن به این آرمانها توانایی پیدا کند.
مسلم است که این وظیفه مهم و مقدس از جانب مربی و معلمی صورت پذیرد که خود از نتایج و مزایای تربیتی و از کمالات مطلوب برخوردار است و هدفهای حقیقی زندگی و طریق وصول به این هدفها را یافته و به این اهداف معتقد و مومن است.
و بعد از همه این خصوصیات با تصمیم و علاقه خاص و با هدف مشخص و توانایی لازم دست در کار این وظیفه بزرگ میشود. بهمین دلیل است که مقام معلم و مربی بس والا و ارزش کار و کوشش او بس بزرگ میباشد.
شخصیت
یکی دیگر از مباحث مهم در قلمرو روانشناسی تربیتی، بررسی نقش تربیتی اولین مربیان و معلمان کودکان و نوجوانان، یعنی «پدر و مادر» از همان ابتدای اندیشه فرزندآوری است؛ چرا که شخصیت افراد در خانه و کانون خانواده شکل میگیرد. تولد فرزندان در خانه، بزرگترین موهبت و نعمت خداوندی است، زیرا مهمترین رسالت والدین تعلیم و تربیت صحیح و شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه این امانت الهی است. وجود نوزاد تازه به دنیا آمده، کاملاً بکر و مستعد هرگونه شکلپذیری و تربیتپذیری است. چگونگی شکلگیری شخصیت کودکان با نحوه نگرش والدین نسبت به آنها و رفتار تربیتی ایشان در ارتباط است.
شخصیت فرزندان
بعضی پدران و مادران تصور میکنند که فرزند آنها برای اطاعت و فرمانبری از بزرگترها آفریده شده است؛ غافل از آنکه طفل دارای عواطف و تمایلاتی است. که اگر به آنها ارزش ندهند و به سوالات او جواب نگویند شخصیت او را غیرمستقیم و روزبروز ضعیف میکنند. به طوری که در آینده قادر به انجام مسئولیتهای خود نخواهد بود. بعضی مادران و پدران، فرزندان را اصلاً جزء انسانها به حساب نمیآورند. گفتارها و سئوالهای فرزند را با بیاعتنائی تلقی میکنند و گاه به او میخندند که خواه ناخواه فرزند این خنده را به حساب مسخره کردن و تحقیر خود میآورند. تکرار و ادامه این روش تدریجاً فرزند را در نظر خودش خوار و ضعیف مینماید و شخصیت او را تنزل میدهد. ممکن است گفته شود پس مادران و پدرانی که به جهت نداشتن علوم کافی جواب سوالات کودکان را نمیتوانند بدهند چه کنند؟
بشر و خواهش عزت نفس
خواهش عزت نفس و شرافت، یکی از تمایلات عالیه انسانی است که به قضاء حکیمانه خداوند با سرشت بشر آمیخته شده و در نهاد آدمیان ریشه فطری دارد. تمام مردم بطور طبیعی به شرافت و عزت نفس متمایلند و از آن خشنود میگردند و از پستی و فرومایگی متنفرند و از آن احساس رنج و عدم رضایت مینمایند.
خواهش عزت نفس مانند سایر تمایلات طبیعی، از روز اول ولادت بطور زمینه و استعداد در نهاد فرزندان بشر نهفته است و به موازات رشد و نمو شان آن تمایل نیز تدریجاً شکوفا میشود و رنگ تحقق و فعلیت به خود میگیرد
خانواده و تربیت
از نظر اسلامی خانه کانون مقدس و نخستین پایگاه برای تربیت، سازندگی و حتی آفرینندگی انسان است. این کانون گرم و روشن که مبتنی بر دو رکن عاطفه و فرد است میتواند افرادی بپروراند آزاد، آگاه، آشنا به حدود و وظایف و مسئولیت، سرباز، نگهدار خود و جامعه خویش.
خانه میتواند آموزشگاهی باشد که در آن افراد درس مهر، آشتی، بردباری، ایمان، اخلاق و تعادل را میآموزند یا مدرسهای که در آن درس کینه و انتقام، ترشرویی، نابکاری، خیانت و دورویی آموخته میشود.
با همه نفوذ هایی که آدمی در طول مدت حیات از جامعه و مدرسه و همبازی ها میگیرد باز نفوذ خانواده در او بیشتر و تا پایان عمر در او وجود دارد به همین نظر از نظر عالمان تربیت نقش خانواده نقش فوقالعاده و موثرتر از نقش دیگر موسسات است. خانواده در فرزندان سازندگی ایجاد میکنند، آنها را به مبانی فرهنگی، دانش، آگاهیهای روز مجهز میسازند طریق زندگی صحیح و آداب زندگی اجتماعی را میآموزند، مهر و اخلاق به فرزندان میدهند و بالاخره آنان را به اخلاق و ادب مجهز مینمایند.
وظایف والدین
آنکس که در طریق پدر یا مادر شدن است بیش از هرچیز باید به وظایف و برنامههای خویش آشنا باشد. نخستین وظیفه آگاهی از هدف، روش و برنامه زندگی است. این دستور مذهب ماست که بدانیم چرا زندهایم؟ و به خاطر چه امری آفریده شدهایم؟ زندگی چیست؟ و چه هدفی را باید در آن تعقیب کرد؟
همچنان برای آنان که در صدد تشکیل خانوادهاند رعایت این نکات ضروری است که چرا تشکیل خانواده میدهند و در انتخاب همسر چه اصول و ضوابطی را باید در نظر بگیرند، چه نکتههائی در زناشوئی باید مورد نظر باشد.
رسالت اولیاء و مربیان در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی
بدون تردید مهمترین رسالت اولیاء و مربیان تلاش در شکوفایی شخصیت کودکان و نوجوانان، تامین بهداشت روانی و پیشگیری از انحرافات و آسیبپذیریهای احتمالی آنهاست. مساله بررسی علمی انحرافات یا آسیبهای اجتماعی سالهاست که مورد توجه دانشمندان مختلف قرار گرفته است. متخصصان رشتههای مختلف، به ویژه روانشناسان، جامعهشناسان، کارشناسان تعلیم و تربیت و مددکاران اجتماعی هر یک سعی کردهاند از دریچهای خاص به این مسئله بنگرند.
بطور کلی زمانی از آسیبها یا انحرافات اجتماعی سخن به میان میآید که ارزشهای حاکم بر جامعه، پذیرای برخی از رفتارهای موجود نیست. انحرافات اجتماعی به دو صورت آگاهانه و ناآگاهانه ظاهر میشود. انحرافات آگاهانه آن دسته از رفتارهای نامطلوب و ناشایستهای است که از فرد یا گروهی با آگاهی و دانش قبلی مشاهده میشود و با نظام ارزشی جامعه مغایرت دارد. بدیهی است بعضی از رفتارهای نامطلوب که از برخی از نوجوانان و جوانان سر میزند میتواند بدون آگاهی و شناخت صحیح آنها از ارزشها و معیارهای اجتماعی باشد. به عبارت دیگر در این شرایط فرد متخلف یا آسیب پذیرفته به درستی نسبت به قبح یا گناه آلوده بودن رفتار خود اذعان ندارد. در هر حال باید توجه داشت فردی که دچار بعضی از انحرافات رفتاری میشود لزوماً درصدد نفی همه معیارها و ارزشهای حاکم بر جامعه نیست، بلکه به نظر میرسد که او احیاناً فقط بعضی از ارزشهای موجود در جامعه را مورد تردید قرار داده و یا آنها را عملاً نفی کرده است.
امروزه در مطالعات مربوط به کژ رفتاری ها و آسیبهای اجتماعی از قبیل دزدی، بزهکاری، مدرسه گریزی، اعتیاد به دخانیات و مواد مخدر، انحرافات جنسی، ولگردی و خانه به دوشی، ضمن توجه به نیازهای زیستی، بیشترین بها به چگونگی فرایند تکوین شخصیت و نظام پرورشی و آموزشی خانه و مدرسه داده میشود. قدر مسلم این است که در این راستا خانواده به عنوان یک واحد تربیتی و اجتماعی با نظام ارزشی پایدار، در حسن تامین نیازهای زیستی، روانی کودکان و شکل دادن به شخصیت آنها نقش اساسی دارد، چرا که خمیر مایه شخصیت فرد در محیط خانواده شکل میگیرد.
بیتردید، تربیت اساس کار و هدف اصلی آن آماده کردن کودکان برای احراز مسئولیتهای فردی و اجتماعی است. انجام مقدمات و تمهیدات این مهم از درون خانه و به توسط والدین، اولین الگوها و سرمشقهای کودک شروع میشود.
بنابر این در جامعه اسلامی بایسته است ریشه اصلی انحرافات و آسیبهای اجتماعی را در چگونگی نظام تربیتی و آموزشی، ساختار شخصیتی افراد و میزان خویشتن داری ها جستجو کرد.
[1] . لذات فلسفه ص 211
[2] . جوان از نظر عقل و احساسات هیئت نشر معارف اسلامی صفحه 145
[3] . اخلاق و شخصیت ص 123