امروزه، استرس یا فشار روانی، یکی از مسائل همه گیری است که انسانها به آن مبتلا میباشند. دامنه نفوذ استرس از زندگی فردی به زندگی سازمانی سریع است. عوامل فشار روانی (استرس زاها)، هر آنچه که باشند، در موقعیت های مختلف آثار و عواقبی را برای انسان به همراه دارند. در این میان، مدیران را یکی از حساس ترین قشرها در برابر فشار روانی معرفی نموده اند. (ابزری، 1379، ص 115)
تحقیق حاضر به منظور ارزیابی عوامل استرس زای شغلی مدیران آموزشی دبیرستانهای شهر تهران تهیه و تدوین گردیده است. برای انجام این تحقیق، یک سوال اصلی و سه فرضیه فرعی تدوین گردید که سوال اصلی عبارتست از: از نظر مدیران آموزشی، از عوامل امکانات فیزیکی نامناسب، سنگینی کار، عدم امکان رشد حرفه ای، روابط نامناسب کاری، ویژگیهای نقش و مسائل و مشکلات مالی، کدام تاثیر بیشتری در ایجاد استرس دارند؟
در فرضیات فرعی تحقیق به مقایسه نظرات مدیران زن و مرد، متخصص و غیر متخصص و بر سابقه و کم سابقه پرداخته شده است جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 82-81 می باشد، که از بین آنها، 174 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی- سهمیه ای با استناد به جدول مورگان انتخاب شدند، به منظور انجام پژوهش، پرسشنامه ای با 35 سوال از نوع بسته با استفاده از مقیاس پنج گزینهای لیکرت، در بین مدیران مدارس پنج منطقه از مناطق 19 گانه آموزش و پرورش تهران توزیع گردید و پس از جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج حاصل از آزمون سوال تحقیق نشان داد که میزان اهمیت و تاثیر عوامل فشارزا به صورت زیر می باشد: مسائل و مشکلات مالی (با میانگین رتبه ای 59/4 بعنوان مهمترین منبع فشارزا)، عدم امکان رشد حرفه ای (با میانگین رتبه ای 71/3)، روابط نامناسب کاری (با میانگین رتبه ای 47/3)، سنگینی کار (با میانگین رتبه ای 40/3)، ویژگیهای نقش (با میانگین رتبه ای 14/3) و امکانات فیزیکی نامناسب (با میانگین رتبه ای 70/2 بعنوان کم اهمیت ترین منبع فشارزا). در مورد فرضیات فرعی: 1- تفاوت بین دیدگاه مدیران آموزشی زن و مرد راجع به عوامل استرس زا فقط در مورد عامل روابط نامناسب کاری معنادار است. 2- تفاوت بین دیدگاه مدیران آموزشی متخصص و غیرمتخصص فقط در مورد عوامل سنگینی کار معنادار است. 3- تفاوت بین دیدگان مدیران با سنوات خدمت کم و سنوات خدمت زیاد معنادار نیست.
مقدمه
اکنون که در آستانه قرن بیست و یکم به سر می بریم با توجه به پیچیدگی و تغییرات روزافزون جامعه و رشد ، توسعه فن آوری، مسئله فشار روانی در جامعه یک مشکل چشمگیر و خطرناک به نظر می رسد.هر چند کاربرد واژه استرس در روانپزشکی سابقه طولانی دارد ؛ولی در سالهای اخیر استفاده از آن در روانشناسی مدیریت و رفتار سازمانی نیز متداول گردیده و به سبب رایج بودن آن در زندگی اجتماعی افراد، بخشی از مباحث سازمانی به استرس اختصاص یافته است.
کسی به درستی نمی داند که آیا فشار روانی واقعا در حال حاضر بیش از گذشته است یا خیر ،اما کارشناسان معتقدند نفوذ این پدیده روزافزون است.دکتر بنسون از دانشگاه هاروارد می گوید ما در دنیایی از بی ثباتی و عدم امنیت زندگی می کنیم هر چیزی از تهدید اتمی گرفته تا نداشتن تامین شغلی و اثرات زیانبار داروها گواه این مدعاست. (الیوت ، 1370، ص 13)
استرس فرسودگی بدنی یا عاطفی است که بر اثر مسایل و مشکلات واقعی یا تصوری پدید میآید. استرس گاه سبب رسیدن آسیبهای فراوانی به فرد و سازمان می شود .فشار روانی در فرد باعث می شود که بدن وظایفی را که به طور عادی و به سادگی میتواند انجام دهد با دشواری بیشتر به انجام برساند. نزاع با یک همکار ،محروم شدن از پاداش ،دیر رسیدن به سر کار ،پیش آمدن یک مشکل مالی و از دست دادن یکی از نزدیکان همه نمونه هایی از عوامل فشارزای روانی فردی است.تغییراتی که در محیط سازمان پدید می آید، همچون تغییر در گردش کار ،استفاده از تکنولوژی تازه ، برپایی جلسات اداری ، بحث درباره نیازهای هر بخش ، بحث های مالی و بودجه ای ،کمی درآمد موسسه ، قوانین و مقررات محدود کننده ، تزلزل وضع سازمانی کارکنان ، فشار مدیریت و کارمندان ،فشار هیئت مدیره یا روسای سازمان بر مدیر را می توان نمونههایی از عوامل فشار روانی سازمانی به حساب آورد. (علوی ، 1378، ص 34-33)