با رشد و گسترش روزافزون تکنولوژی این سوال برای مدیران مطرح است که چگونه امکان دارد سازمانی با وجود محدودیتهای گوناگون از حقوق و دستمزد گرفته تا تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته، در عرصه رقابت بینالمللی ثبات خود را حفظ نماید و همچنان به جلو گام بردارد؟ برای چنین سوالی پاسخهای گوناگونی میتوان ارائه کرد که یکی از مهمترین آنها در اختیار داشتن نیروی انسانی کارآمد و با انگیزه است که میتواند دیگر مولفههای موفقیت هر سازمان را در اختیار بگیرد.
امروزه دیگر مدل مدیریت سنتی که در آن مدیر کنترل میکند و کارکنان تحت نظارت هستند، کارآمد نیست و نقش مدیریت به منظور ایجاد محیط کار توانمند، باید از چارچوب ذهنی، فرماندهی و کنترل محیط، به حبس مسؤلیت و احترام متقابل به کارکنان تبدیل شود.
همانطور که در ادبیات مدیریت بیان شده هر فرد برای انجام فعالیت به دو عامل اصلی دانش و انگیزه نیاز دارد. که در پرتو کسب این دو عامل میتوان انجام موفق هر فعالیت هدفمندی را پیش بینی کرد و در مجموع افراد به واسطه این عوامل است که صاحب قدرت خواهند بود و با افزایش سطح این دو عامل هر سازمان میتواند تصویر روشنی از از آینده را برای دستیابی به اهدافش ترسیم نمایید.
درفرن اخیر که شکاف بین پیشرفتهای علمی و فنی و سطح بهرهوری در کشورهای مختلف هر لحظه ژرفتر و عمیقتر مشود و سازمانها چون آبهای خروشان و گلآلود یک رود، همواره دستخوش تغییرات ناگهانی هستند و زمان آرامش و سکون کمتر احساس میشود، نقش نیروی انسانی با انگیزه و علاقهمند به کار به هیچ و به قابل چشمپوشی نیست. اکنون سازمانهای موفق در عرصههایی با بهکارگیری شیوهها و متدولوژیهای مدیریت نوین، تعهد و مسئولیتپذیری پرسنل را به ارزش تبدیل کردهاند و به این حقیقت دست یافتهاند که در سایه توانمند سازی کارکنان در جهت رضایت شغلی و بهطور خلاصه مدیریت انگیزش و حرکت به سوی تربیت کارکنان برانگیخته میتوان گوی رقابت را از دیگر رقبا ربود.