در این تحقیق سعی شده به پیامدهای جنگ آمریکا و عراق و تأثیر آن برآینده اوپک با توجه به سئوال اصلی و سئوالات فرعی پرداخته شود. مساله تحقیق این است که آیا اوپک پس از حمله آمریکا به عراق نیز میتواند این وحدت و همگرایی را در بین اعضای خود حفظ نماید و یا اینکه با خروج عراق از اوپک یا عدم رعایت سهمیه عراق و یا دخالت آمریکا در تعیین سهمیه نفت عراق، تضعیف اوپک را شاهد خواهیم بود و آیا با ورود مصرف کنندگان انبوه جدید نفتی، معادلات نفتی به نفع کشورهای عضو اوپک رقم خواهد خورد. این تحقیق شامل هفت فصل میباشد:
فصل اول: طراحی پژوهش، فصل دوم: کلیات نظری، فصل سوم: تاریخچه و عملکرد اوپک، فصل چهارم: جایگاه عراق در اوپک و بحرانهای این کشور، فصل پنجم: وضعیت آمریکا در زمان حمله به عراق و دلایل آمریکا از حمله به عراق، فصل ششم: تحلیل و دیدگاههای اتحادیه اروپا، اوپک و شاخصهای اقتصادی تولید جهانی نفت، فصل هفتم: جمعبندی و نتیجهگیری تحقیق.
نتایج تحقیق، مؤید فرضیه جانشین تحقیق است که جنگ آمریکا علیه عراق تأثیری بر روند فعلی اوپک برجای نگذاشته و این جنگ در راستای نظم نوین جهانی است و به همین منظور امنیت انرژی یکی از اهداف اصلی در این زمینه است و مسائل دیگری همچون هژمونی دلار در برابر یورو بدلیل گسترش معاملات نفتی با یورو و افزایش نرخ برابری آن در برابر دلار و همچنین بهبود شاخصهای اقتصادی چین، اروپا و ژاپن در مقایسه با آمریکا، از دیگر اولویتهای جهانی قابل طرح آمریکا در حمله به عراق میباشد.
مقدمه
در قرن 21 توان مهار منابع انرژی یا خطوط انتقال آن تضمین ورود ثروت است و بدون تضمین جریان انرژی، امنیت ملی کشورها تهدید خواهد شد. این موضوع تا آن حد مورد توجه قرار گرفته که اصطلاح «بازی بزرگ جدید» برای آن انتخاب شده است. در این بازی بزرگ هدف اصلی هر بازیگر مهار منابع یا راههای انتقال انرژی است.
برای اردوگاه غرب و در رأس آن آمریکا که تامین انرژی کشور را جزو منافع حیاتی اعلام کرده، وضع خاورمیانه و آینده آن بسیار خطرناک است. آمریکا و غرب یا باید شیوهای همانند عراق (البته به شرط موفقیت در آینده) یعنی مهار نفتی را در اختیار بگیرند یا آن که راه مناسبی در همکاری با کشورهای دارای منابع عظیم نفتی پیدا کنند.[1]
بحران خاورمیانه و تحولات درونی کشورهای منطقه در جهتی نیست که غرب را به تامین انرژی خود امیدوار سازد. بنابراین موقعیت مناسبی در اختیار اوپک و بویژه کشورهای تولید کننده نفت در خلیج فارس و خاورمیانه قرار گرفته است تا بتوانند با اتخاذ یک راهبرد مشترک و با راهکارهای دیپلماتیک منافع خود را تضمین کنند. در غیر این صورت آمریکا و کشورهای غربی با روشهای گذشته خود که ریشه در استعمار دارد در پی تضمین منافع خود خواهند بود که عراق نمونه آن است؛ هر چند آینده عراق معلوم نیست تا چه حد به سود آمریکا و غرب تمام میشود یا به تقویت اوپک در جایگاه نظام جهانی. به همین جهت، پیامدهای، جنگ آمریکا و عراق و تأثیر آن برآینده اوپک، در این بررسی مورد تاکید قرار گرفته است تا زاویای از این مساله روشن شود.
بیش از یک و نیم سده از عمر صنعت نوین نفت سپری میگردد. نفت این سیاه ماده سیال ارزشمند، تمدن عظیم بشری سده بیستم را پیافکنده است، مناسبات جهانی تحت تأثیر نیروی نفت، ویژگیهای نوینی را در اختیار گرفته است. صنعت نفت سد و بندهای بینالمللی را در هم در نوردیده و همکاریها و تعارضات جهانی را پدید آورده است.
از سویی بخش بزرگی از کانسارهای نفتی در ژرفنای خاک کشورهایی است که دانش فنی ضروری برای بهرهبرداری و استخراج تا مرحله بازاریابی را در اختیار ندارند و در سویی دیگر کشورهای صنعتی هستند که نفت، میتواند رشد اقتصادی آنها را شتاب بخشیده و دارندگان تکنولوژی نفت میباشند[2]، لیکن خود فاقد منابع نفتی لازم هستند.
پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی و متعاقب آن نظام دو قطبی، نظریههایی مبنی بر سلطه آمریکا به عنوان کشور پیروز در نظام گذشته مطرح شد. از آنجائی که آمریکا یکی از کشورهای صنعتی فاقد منابع نفتی و نیازمند نفت میباشد و این ماده سیال به عنوان یکی از ابزارهای قدرت در هژمونی آمریکا به شمار میرود، لذا یکی از دلایل حمله آمریکا به عراق به عنوان دومین کشور صادر کننده نفت، مسأله نفت و هژمونی آمریکا باشد. از طرف دیگر چون اوپک سازمانی است که بر اساس همگرایی بوجود امده و عراق به عنوان یکی از بزرگترین اعضای آن به شمار میرود، از آنجائی که احتمال دارد حمله آمریکا به عراق بر این سازمان و همگرایی موجود در آن تأثیر گذارد، در نتیجه در این مبحث به سلطه آمریکا و همگرایی در درون اوپک پرداخته خواهد شد.
همگرایی
تقسیم جهان به دو منطقه انحصاری نفوذ در دوران جنگ سرد مانع از شکلگیری سازمانهای کارآمد در ورای مرزبندی دو بلوک بود. لازم به ذکر است که در چنین شرایطی و در حالی که شکلگیری هر گونه سازمانی با مشکل مواجه میشد سازمان صادر کننده نفت (اوپک) بوجود آمد. اما از اواخر دهه 1980 به این سو موج جدیدی از گرایش به نهادها و سازمانهای منطقهای بوجود آمده است. مخاطرات امنیت ناشی از دوران انتقال از نظام دو قطبی از یک سو و لزوم اتخاذ تدابیر هماهنگ منطقهای برای رویارویی با آثار گسترده جهانی شدن سرمایه و تجارت از سویی دیگر به پدیده قدیمی همگرایی بویژه همگرایی منطقهای ابعاد جدیدی بخشیده است. نظریه پردازان، همگرایی را فرآیندی تعریف کردهاند که طی آن دولتها، واحدهای سیاسی مستقل و جداگانهای را تشکیل میدهند که برای رسیدن به اهداف مشترک از اقتدار عالیه خود به نفع یک مرکز فوق ملی چشم پوشی کرده آنرا به سوی این مرکز هدایت میکنند. وضعیت نهایی روند
همگرایی، وحدت یا ادغام واحدهای سیاسی است که در این صورت نهاد سیاسی جایگزین شده به جای دولتهای مستقل دارای اقتدار برتر میشود.[3]
نتیجهگیری
شکلگیری اوپک در حدود نیم قرن قدمت دارد و در واقع پیدایش اوپک محصول همگرایی و واکنش کشورهای تولید کننده نفت در مقابل منفعت طلبی و طمع ورزی کارتلهای برگ نفتی کشورهای غربی بود. تجربه این مدت نشان میدهد که اوپک علی رغم هم فراز و نشیبها ، اختلافات و اشتراکات همچنان توانسته است این همگرایی را با شدت و ضعف متفاوت بین اعضاء پیش برد.
از طرف دیگر اتحادیه اروپا، آمریکا و ژاپن در برابر اوپک، بر اساس همگرایی نسبی و منافع مشترک ،عرضه و تقاضای جهانی نفت را کنترل میکردند و از این طریق منتفع می شدند. ولی این انحصار در ابتدای قرن بیست و یکم با ورود مصرف کنندگان انبوه جدید نفتی همچون چین، هند، برزیل و کره جنوبی شکسته شد.
با توجه به مقدمه فوق ، مساله تحقیق این است که آیا اوپک پس از حمله آمریکا به عراق نیز می تواند این وحدت و همگرایی را در بین اعضای خود حفظ نماید و یا اینکه با خروج عراق از اوپک یا عدم رعایت سهمیه عراق و یا دخالت آمریکا در تعیین سهمیه نفت عراق، تضعیف اوپک را شاهد خواهیم بود و آیا با ورود مصرفکنندگان انبوه جدید نفتی ، معادلات نفتی را به نفع کشورهای تولید کننده نفتی رقم خواهد زد.
در این تحقیق سعی شد به پیامدهای جنگ آمریکا عراق و تأثیر آن بر آینده اوپک ، با توجه به سئوال اصلی و سئوالات فرعی پرداخته شود. همچنین تلاش شد تا در فصول مختلف به سئوالات فرعی پاسخ داده شود. تحقیق مذکور با این سوال اصلی شروع شد که جنگ آمریکا علیه عراق در مارس 2003 چه پیامدهای سیاسی- اقتصادی برآینده اوپک بر جای خواهد گذاشت». فرضیه اصلی عبارت بود از جنگ آمریکا علیه عراق باعث تسلط آمریکا بر منابع نفتی عراق شده و بازتاب آن باعث تشدید اختلافات بین اعضای اوپک و در نهایت تضعیف اوپک خواهد شد. فرضیههای جانشین نیز حاوی این نکته میباشند که 1- جنگ آمریکا علیه عراق باعث اتحاد بیشتر بین اعضای اوپک خواهد شد و اوپک نه تنها تضعیف نخواهد شد بلکه تقویت نیز میشود. 2- جنگ آمریکا علیه عراق تأثیر بر روند فعلی اوپک بر جای نخواهد گذاشت این امر بیشتر بدنبال نظم نوین جهانی با تأکید بر امنیت انرژی است.
در فصل دوم به توضیح در مورد مباحث نظری تحقیق پرداخته شد که به مواردی همچون همگرایی، نظم نوین جهانی، هژمونی نفتی آمریکا و نظام تک قطبی متقارن و ارتباط آنها با سازمان اوپک و سیاستهای آمریکا اشاره گردید.
در فصل سوم، به اوپک و تشکیلات این سازمان از سال 1960 تاکنون و دلایل و تحولات موثر بر این سازمان در مقابله با بحرانهای نفتی و منطقهای ، نوسانات قیمت نفت و نظام سهمیهبندی پرداخته شده است.
فصل چهارم حاوی مطالبی در زمینه پیشینه تاریخی و جغرافیایی عراق، تاریخ نفت عراق، بحرانهای مهم عراق و رابطه آمریکا در زمان بحرانهای عراق میباشد.
فصل پنجم نیز به وضعیت آمریکا در زمان حمله به عراق، دلایل داخلی ، منطقهای و خارجی آن اختصاص دارد. مهمترین اهداف و دلایل داخلی آمریکا عبارتند از : 1- بهبود شاخص های اقتصادی آمریکا 2- تقویت شرکتهای اقتصادی و تجاری آمریکا در بخش نفت و اسلحه . اهداف منطقهای آمریکا در خاورمیانه شامل: 1- طرح خاورمیانه بزرگ و نهادینه کردن حضور آمریکا در منطقه 2- دسترسی به نفت ارزان منطقه و احیای تسلط بر بازار نفت منطقه. اهداف و دلایل جهانی آمریکا عبارتند از: 1- حفظ هژمونی و برتری دلار در مقابل یورو 2- امنیت انرژی 3- رقابت اقتصادی با اروپا، چین، ژاپن و روسیه. در جمعبندی این فصل اشاره شده است که آمریکا ضمن توجه به دلایل داخلی و منطقه ای، بیشتر بر اهداف جهانی در حمله آمریکا به عراق تأکید داشته است.
در فصل ششم تحقیق به تحلیل دیدگاههای اتحادیه اروپا در باره حمله آمریکا به عراق و قطعنامه 1441 پرداخته شده است.
در این فصل نخست به ادله موافقان حمله آمریکا به عراق اشاره می کند که طرفدارانی همچون انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، دانمارک، چک ، لهستان و مجارستان دارد و بر این باور هستند که امنیت جهانی، در گرو خلع سلاح کامل عراق و تغییر نظام قدرت در این کشور می باشد. در صورتی که مخالفان حمله آمریکا به عراق اعتقاد دارند که هر گونه تصمیمگیری و اقدام درباره عراق میبایست در چارچوب سازمان ملل صورت گیرد و به همین جهت مناقشات وسیعی بین این دو گروه از کشورهای اروپایی در میگیرد. کشورهای همچون فرانسه ، آلمان، روسیه، بلژیک، لوگزامبورگ ، یونان، و اطریش در گروه مخالفان قرار میگیرند و بالاخره گروه سومی که شامل ایرلند، سوئد و فنلاند میباشند که با اتخاذ موضع میانه ، نوعی سیاست بی طرفی را در پیش گرفتند. جالب اینکه پس از تصرف عراق توسط آمریکا، این مناقشات به سمت همگرایی میل پیدا میکند و همه کشورهای اتحادیه اروپا، روسیه و اروپای شرقی سابق تلاش میکنند سیاست واحدی را در قبال عراق اتخاذ نمایند و با پذیرش جایگاه سازمان ملل ، سهمی را در بازسازی اداری ، سیاسی و اقتصادی عراق بیابند.
در ادامه فصل به مساله آینده اوپک در صورت حضور یا عدم حضور عراق در اوپک اشاره شد و در نهایت تحلیل اقتصادی نفت جهانی طی یک دهه 1994 تا 2004 انجام گرفت و نتایج حاصله در این بخش نشان داد که کشورهای غربی از طریق تولیدات داخلی و ابزار مصر ف در صدد کنترل تولیدات و بهای جهانی نفت میباشند و تلاش مینمایند از طریق ذخیره سازی و یا مکانیسم های مصرف، قدرت ابتکار عمل کشورهای تولید کننده نفت بویژه در زمان بحران (11 سپتامبر، آسیای جنوب شرقی) را کنترل نماید و از طرفی کشورهای تولید کننده نفت نیز از طریق سهمیه بندی و کنترل عرضه بدنبال اهداف خودشان هستند. مرور و جمعبندی آمارها و شاخصهای اقتصادی طی این دهه نشان میدهد که ورود مصرفکنندگان جدید، کاهش تولیدات داخلی نفتی کشورهای غربی و تقلیل حجم ذخایر نفتی این کشورها و رعایت نظام سهمیهها کشورهای اوپک، می تواند شرایط را به نفع کشورهای عضو اوپک تغییر دهد. حضور آمریکا در منطقه خلیج فارس بدنبال امنیت انرژی ، بازیابی قدرت اقتصادی از طریق هژمونی نظامی ( در رقابت با کشورهای اتحادیه اروپا، ژاپن ، چین و روسیه) و گسترش بازار خاورمیانه و بالاخره حفظ هژمونی و برتری دلار در مقابل یورو در معاملات نفتی اوپک بوده است. زیرا در نهایت تسلط هژمونی آمریکا در منطقه خاورمیانه حتی در صورت افزایش قیمت نفت با دلارهای آمریکایی بصورت سپرده بانکی، خرید اسلحه، حضور گستردهتر شرکتهای آمریکایی و غربی و بالاخره فروش محصولات مصرفی خاورمیانه نصیب آمریکا و دیگر کشورهای غربی می شود. البته اگر آمریکا همچنان به روند بیبرنامه و لجام گسیخته خود ادامه دهد، دلار نیز به سرنوشتی مانند: سترلینگ دچار خواهد شد. با این تفاوت که در آینده، فقط یک واحد پولی مثل یورو نیست که جای دلار ر ا میگیرد. بلکه جهان شاهد یک سیستم چند ارزش شامل دلار، یورو، ین و یا حتی یوان خواهد بود که این به معنای سقوط شدید سهم بلند مدت دلار از ذخایر بانکهای مرکزی خواهد بود.[4]
[1]– سید رسول موسوی، «قدرت نفت» همشهری- دیپلماتیک، ش24، 18/3/83، ص 2.
[2]– ناصر فرشاد گهر، «بررسی قدرت اوپک در سیاست جهانی نفت»، «پژوهشکده علوم دفاعی استراتژیک، بهار 1376، ص 9.
[3]– جیمز دوئرتی، رابرت فالتزگراف،«نظریههای متعارض در روابط بینالملل»، ترجمه علیرضا طیب و وحید بزرگی، نشر قومس، سال 76، ص 680.
[4]– سید حین علوی لنگرودی، همان ، ص 15.