کلمه)جنگ ( از جمله واژه هایى است که در زوایاى دل و اعماق قلب انسان نسبت به آن تنفر و انزجار وجود دارد، زیرا در بیشتر موارد)جنگ ( وسیله از پا در آوردن رقیب ، رسیدن به قدرت ، انتقام جوئى ، اشباع غریزه شهرت طلبى ، کسب مدال قهرمانى ، توسعه خاک ، کشور گشائى ، سیطره بر منابع زیر زمینى و رسیدن به اهداف شوم استعمارى و… بوده است .
و گرنه)جنگ (اگر به جهت دفاع از عقیده ، وطن ، ناموس ، مال ، حمایت از مستضعفین و محرومین ، دفع متجاوز و رهائى از زیر سلطه استعمار و بیگانگان و… باشد، نه تنها مبغوض نیست که قابل ستایش است ، زیرا نهائى ترین راهى که عزت ، شرف و استقلال یک ملت را بیمه مى نماید و انسان در راه مانده را به هدف و مقصد مى رساند، و جامعه شکست خورده را به پیروزى سوق مى دهد)جنگ ( است .
و چه بسا که)جنگ ( یک تکلیف مى گردد و مصداق )کتب علیکم القتال ( مى شود، زیرا تنها بدین وسیله است که مى توان جامعه را از تباهى و فساد باز داشت که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض (در همین موادر صدق مى نماید.
و گاهى اگر)جنگ ( نباشد آثار دین ، مساجد، عبادتگاه ها و پرستشگاه ها و… از بین مى رود، وضعى پیش مى آید که )و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و ببع و صلوات و مساجد یذکرفیها اسم الله کثیرا( اگر خداوند بعضى از آنها را به وسیله بعضى دیگر رفع نکند دیرها، صومعه ها، معابد یهود و نصارى و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى شود ویران مى گردد) شاملش مى شود.
و به فرموده بسیار جالب و رساى پیامبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه و آله ) بعضى از افراد گمراه و اشخاص فاسد، خائن ، ستمگر و جنایتکار، تنها راه اصلاحش شمشیر و اسلحه است :
)و من الناس من لا یصلحه الا السیف (
یک دسته از مردم جز به وسیله شمشیر اصلاح نمى شوند.
سخنان یکى از فلاسفه این است که :
من یکى از نیرومندترین نمایش هاى تکامل نوع بشر راا در تاءثیر و نفوذى که جنگ در اخلاق و طبع ملت مى بخشد مشاهده مى نمایم .
و فیلسوف مشهور جهانه )افلاطون ( مى گوید:
بدون جنگ قریحه عالى انسانى نمو نمى کند، اگر چه جنگ خوب نیست ولى ممکن است لازم باشد.
و این مطلب عده اى که جنگ باعث رشد معنوى خواهد شد، قرآن نیز تایید مى فرماید وقتى که مسلمان هاى صدر اسلام جنگ احزاب را دیدند، سبب فزونى ایمان و عامل بیشتر تسلیم فرمان خدا شدن آنها گردید:
)و لما رء المو منون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما(.
و چون مو منان احزاب را دیدند گفتند: این همان وعده اى است که خدا و رسولش به ما داد و خدا و رسولش راست گفتند، و از دیدن احزاب جز بیشتر شدن ایمان و تسلیم بهره اى نگرفتند.
با توجه به این ثمرات)جنگ ( است که امام خمینى (روحى فداه ) مى فرماید:
آن مذهبى که جنگ در آن نیست ناقص است ، اگر باشد.
پس)جنگ ( یک پدیده مثبت و گره گشا نیز هست ، از این رو بایست شیوه و فنون)جنگ ( را دانست که به مثابه خود جنگ ، تاکتیکهاى جنگى در )جنگ ( دخیل و مو ثر و از اهمیت برخوردار است .
چنانچه مى دانید)نهج البلاغه ( قسمتى و بخشى از خطابه ها، نامه ها، و کلمات قصار امیرالمو منین على علیه السلام است که به حق تالى تلو قرآن یا به عبارت دیگر: مادون کلام خالق و مافوق کلام مخلوق (به استثناى احادیث پیامبر) مى باشد، و حتما اگر کسى بخواهد تحقیق و بررسى نماید در هر زمینه اى و در هر مطلبى که نیاز به کمک داشته باشد، )نهج البلاغه ( رهنمائى و یارى خواهد نمود.
همانگونه که از قرآن (این معجزه جاودانه پیامبر) هر دانشمند و صاحب اندیشه اى مى تواند براى مراد و مقصودش مطالب جالب ، سودمند، مفید و بکر تهیه نماید، و هر چه چرخ زمان به جلو مى رود و در روند حرکتش به پیش مى شتابد نمى تواند از میزان هدایت و ارشاد قرآن بکاهد و به همان اندازه اى که براى مردم دوران پیامبر و صدر اسلام گره گشا بود، به میزان پیشرفت رهنمائى هائى این کتاب آسمانى افزایش یافته و همانگونه که در آن عصر در رشته ها و ابعاد گوناگون از قبیل : اخلاق ، فقه ، فلسفه ، بلاغت ، ادبیات ، هیئت ، تاریخ ، هندسه ، روانشناسى ، جامعه شناسى و زیست شناسى و… از این کتاب الهى درسهایى آموختند در این دوره نیز اگر بخواهند مى توانند بیاموزند، از نهج البلاغه نیز.
نهج البلاغه از این سنخ و مقوله است که در موضوع هاى مختلف و در رشته هاى گوناگون قابل بررسى و تحقیق است ، که متاءسفانه تا امروز مسلمانان چنانچه باید به آن اهمیت قائل نشده اند و حتى در حوزه هاى علمیه نیز پیرامونش به قدر لازم درس ، بحث و تحقیق و… نیست . امید است در آینده به این مطلب بیش از پیش بزرگان ، اساتید و اندیشمندان عنایت فرمایند.
بنده که گاهى این کتاب (نهج البلاغه ) ارزشمند و مهم را مى خواندم مى دیدم چه موضوع هاى قابل آمرزش در این کتاب آمده که بیشتر مسلمانها آگاهى ندارند و در چه زمینه هایى راه گشایى فرموده که از آن بى اطلاع اند.
لذا یک بار از نظر گذراندم و در چند موضوع مطالب فراوان یافتم ، امام روى جهاتى ابعاد نظامى آن را مورد مطالعه و بررسى قرار دادم و موضوع : شیوه و نحوه جنگ ، عوامل پیروزى یا در شکست در جنگ ، اثرات مثبت و منفى انتخاب موضع جنگ و … که آن حضرت به آن ها اشاره فرموده ، برگزیدم و به نام )جنگ و جهاد در نهج البلاغه ( نام گذارى نمودم . ولى خود معترفم که این کار، کار من نبود و نیست زیرا بایست این کار را فردى که رشته اش نظامى و در این زمینه تخصص دارد و نهج البلاغه البلاغه را در درست بفهمد انجام مى داد و بیان مى داشت که : تاکتیک و شیوه هاى جنگى که آن حضرت در نیم سطر و یک جمله بیان فرموده ، از درسها و آموزش هاى نظامى ژنرال ها، سر لشکرها، و مارشال هاى امروز بهتر، مفیدتر، دقیق تر و صحیح تر بوده است .
نبوغ نظامی امام علی (ع)
مقدمه
بخشی از تحقیق
جنگ و جهاد موضوع بحث کتاب حاضر مى باشد که با نگرشى بر نهج البلاغه به رشته تحریر درآمده است .
در این کتاب ابتدا درباره جهاد، و مطالبى پیرامون آن بحث مى شود و پس از اثبات و بیان فضیلت آن نمودى از روش جنگ و جهاد در اسلام ارائه مى شود.
آیات و روایات زیادى زینت بخش مطالب کتاب گردیده و مورد استشهاد مو لف مى باشد.
امید آن است که با زنده نگه داشتن این حکم الهى ، مجد و عظمت از دست رفته اسلام و مسلمین بدانان باز گردانده شود، قانون هاى ساختگى از بین برود و قرآن حاکم مطلق گردد.
جهاد در اسلام
آیین نجات بخش اسلام که تمام قوانین و احکامش در جهت رشد، ترقى و تکامل مادى و معنویت بشریت است . و همیشه پیروانش را به حرکت به سوى کمال سفارش اکید مى نماید، براى فرد و جامعه اى که با مانعى مواجه شوند، دستورى براى شکستن سد و برداشتن مانع ، وضع نموده است ، تا در روند تکاملى انسان وقفه اى پیش نیاید، و آن دستور)جهاد( و مبارزه بى امان با هر نیرویى بازدارنده انسان از رشد و تکامل که هدف آفرینش است ، مى باشد.
زیرا تنها وسیله و پدیده اى که با کمک و توسل به آن مى توان جلو عوامل مزاحم فردى و اجتماعى را گرفت ، و از گسترش فساد و ستم جلوگیرى نمود، بیدادگران را سرکوب کرد، متجاوز را سر جایش نشاند، زنجیر بردگى را برید، حق و عدالت را برداشت و حقوق از دست رفته را باز گرفت )جهاد( است .
على علیه السلام مى فرماید:
)اما بعد فان الجهاد باب من ابواب الجنه ، فتحه الله لخاصه اولیائه ، و هو لباس التقوى ، و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه(
اما بعد، جهاد درى است از درهاى بهشت ، خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشودهه است ، جهاد لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است .
فلسفه جهاد
فلسفه تشریع جهاد در اسلام بدین جهت است که بساط شرک بت پرستى ، فساد و تجاوز و بیدادگرى از جامعه و زمین بر چیده شود و امت مسلمان در سایه عدالت و آزادى و در محیط دور از گمراهى ، تباهى تبعیض به زندگى توام با مهر و محبت و خلوص بسر برند.
قرآن مى فرماید)و قاتلوهم حتى لا تکون فتنه و یکون الدین الله ( با آنها پیکار کنید تا فتنه باقى نماند و دین مخصوص خدا گردد.
یعنى بر ملتى و امتى که شرک و بت پرستى به عنوان آیین حاکم باشد، و در جامعه اى که فساد و انحراف اخلاقى رایج شود، و ظلمت به جاى نور قرار گیرد، و باطن جایگزین حق گردد، این دین یک نوع خرافه و این اندیشه یک نوع بیمارى فکرى است ، که باید به هر قیمت شود آن را ریشه کن ساخت ، تا این بیمارى به دیگران سرایت ننماید.
جهاد وسیله تقرب به خدا
بدون تردید همانگونه که انجام بسیارى از اعمال عبادى از روى اخلاص مانند نماز، روزه و حج و… روح انسان را به سوى رشد و تکامل سوق مى دهد و انسان را تزکیه مى کند و به خدا نزدیک مى نماید، جهاد نیز مبارزانى را که با میل و رغبت و عشق و علاقه از متعلقات ، شکوفه ها، جلوه ها و مظاهر درخشان دنیوى دست مى کشند و خانه و کاشانه و زن و فرزند را جهت هدفى الهى و بزرگ ترک مى کنند، به مقام پروردگار و عالى ترین مرتبه انسانى بالا مى برد.
زیرا مجاهدان و رزمندگانى که براى دریدن تارهاى شرک و زدودن زنگارهاى کفر و برپا داشتن کلمه توحید و پاسدارى از اسلام و قرآن ، و یا به جهت سر کوبى ستم گران و متجاوزین و نجات از قید اسارت مى جنگند، عمل کنندگان به سخت ترین فرمان پروردگار هستند.
مقام مجاهد
رزمندگان و مجاهدانى که با تجاوز گران مى جنگند و آنها را در هم مى کوبند، یا براى باز گرفتن حقوق از دست رفته خود و ملتش فداکارى مى کنند، یا به جهت قطع زنجیر بردگى ، رهائى از قید اسارت و رسیدن به استقلال و آزادى دست به اسلحه مى برند و جان بر کف جهاد و مبارزه مى نمایند، از دیدگاه اسلام داراى مقام ارجمند و عالى مى باشند:
) من یقاتل فى سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوثیه اجرا عظیما(
و آن کس که در راه خدا پیکار کند و کشته شود یا پیروز گردد پاداش بزرگى به او خواهیم داد.
سرنوشت مجاهدانى که عاشقانه و آگاهانه به میدان رزم شتافته اند، و در راه خدا مبارزه مى نمایند از دو حال خارج نیست ، یا شهید مى شوند و یا با در هم کوبیدن دشمن ، بر او پیروز مى گردند، و در هر صورت از پاداش بزرگ الهى بهرمند مى شوند.
اذن جنگ
جنگ از سویى توام با فدا شدن ، خرابى ، زیان ، تلفات ، خسارات مالى و جانى و ایجاد مشکلات ، و از جانب دیگر گاهى سرنوشت کشور، استقلال میهن و حفظ مکتب در گرو آن و مبارزه بى امان با دشمنان قسم خورده اسلام و کشور مى باشد.
لذا اجازه یا فرمان جنگ کار آسان و ساده نیست و از دست هر کس ، جز فرمانده کل قوا یا شوراى عالى دفاع یا شوراى نظامى ساخته نمى باشد، و آنها نیز باید فرمان دادن جنگ شان روى یک مبنا و با دقت و مطالعه صورت پذیرد که وقتى که جنگ را یک تکلیف شناخت و ضرورت یافت ، قاطعانه و به دور از تردید براى محو و نابودى دشمن فرمان جنگ دهند. چنانچه على علیه السلام چنین کرد.
امیرالمو منین علیه السلام که اسطوره تقوى ، الگوى ایثار و مظهر عدالت است که خود مى فرماید:
) الله لو اعطیت الاقالیم البسعه بما تحت افلا کها على ان اعصى الله فى نمله اسبلها جلب شعیره ما فعلته (سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان هاى آنها است به من دهند براى اینکه خدا را درباره مورچه اى که پوست جوى از آن بر بایم ، نافرمانى نمایم نمى کنم .
ارتش و سپاه
حفظ و پاسدارى از میهن و حراست از خاک ، ناموس ، شرف و استقلال ، یکى از وظایف سنگین و مهم دولت و ملت است که این رسالت خطیر و کار عظیم نیاز مبرم به سازماندهى و تشکیلات نیرومند، و ارتش قوى و آموزش دیده فنون و تاکتیک هاى جنگى و دفاعى دارد، تا این سپاه منظم و تعلیم یافته با تخصص رزمى در سایه تعهد و تعبد به مکتب اسلام ، بتوانند در مواقع لازم و هنگام هجوم لشکر بیگانه و یورش ارتش اجانب ، حملات و خطرات دشمن را دفع و از تهاجم و پیشروى آنها جلوگیرى و شرشان را از سر مردم کوتاه نماید و حافظ حدود و مرز میهن و کشور باشد. لذا امام (علیه السلام ) در تعریف سربازان مى فرماید:
)فالجنود باذن الله حصون الرعیه ، و زین الولاه ، و عز الدین و سبل الامن ، و لیس تقوم الرعیه الا بهم ، ثم لا قوام للجنود الا بما یخرج الله لهم من الخراج الذى یقوون به على جهاد عدوهم ، و یعتمدون علیه فیما یصلحهم و یکون من وراء حاجتهم (.
پس سپاهیان به فرمان خدا براى رعایت دژها و قلعه ها و زینت و آراستگى حکمرانان و عزت دین و راههاى امن و آسایش براى سپاهیان نیست مگر به خراج که خدا براى ایشان ، و نظام آسایشى براى به جنگ با دشمنان شان توانا مى گردند ، و به آن در اصطلاح کار خود اعتماد مى نمایند و آن هنگام حاجت و نیازمندى ایشان به کار مى رود.
- مقاله درمورد نبوغ نظامی امام علی (ع)
- پروژه دانشجویی نبوغ نظامی امام علی (ع)
- پایان نامه در مورد نبوغ نظامی امام علی (ع)
- تحقیق درباره نبوغ نظامی امام علی (ع)
- مقاله دانشجویی نبوغ نظامی امام علی (ع)
- نبوغ نظامی امام علی (ع) در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد نبوغ نظامی امام علی (ع)
- گزارش سمینار در مورد نبوغ نظامی امام علی (ع)
- گزارش کارورزی درباره نبوغ نظامی امام علی (ع)