فتنه در میان مفاهیم قرآنی از اهمیتی ویژه برخوردار است. در آیات قرآنی از جمله فلسفه نهایی، رفع فتنه دانسته شده است. در نگاهی گذرا روشن خواهد شد که مفسران در تفسیر فتنه نظر واحدی ندارند. برخی آن را شرک دانسته، عده ای کفر تلقی کرده اند و مفسرانی جزّ خفقان و فضایی ؟ ناک را مراد کرده اند. گوناگونی این دیدگاهها از کجا سرچشمه گرفته است؟ در این تحقیق برآنیم تا با بررسی معنای فتنه و کاربرد اصطلاحی آن مفهوم فتنه را آشکار کنیم.
فتنه در فرهنگهای واژگانی، معانی مختلفی برای واژه فتنه آورده اند. خلیل بن احمد فراهیدی نخستین نگارنده معجم لغات نوشته است. فَتن سوزاندن چیزی در آتش را گویند مثلاً الورق المحَدق چنانکه خداوند می فرماید: «یوم هم علی النار یُفتنونَ» (العین ج 8، 127)
ابن فارس ذیل این ماده می نویسد: الَفاء التاء و النون اصلی است واحد که بر اختیار و آزمایش دلالت دارد. گفته می شود: «فتنتَ الذّهبَ بالنار» هنگامی که آن را بیازمایی و شی آزموده شده «مفتون» و «فتین» خوانده می شود. (مقئیس الّغه ج 4، 472)
راغب اصفهانی واژه شناس و مفسر ارجمند می نویسد:
فتن، داخل کردن طلا در آتش است تا خالصی وناخالصی آن آشکار گردد و در مورد به آتش افکندن انسان نیز به کاربرده می شود. (مفردات، 623)
در این میان نگارنده «التحقیق» نظر دیگری دارد. او در تبیین این واژه چنین می نویسد:
آنچه موجب اختلال و اضطراب گردد فتنه نامیده می شود که دارای مصادیقی است. مانند اموال و اولاد، اختلاف در دیدگاهها، عذاب، کفر، جنون، آزمایش و هر آنچه موجب اضطراب و پریشانی گردد. (التحقیق فی کلمات القران الکریم ج9، 24)
در منابع واژه شناسی قرآنی نیز «فتنه» با توجه به کاربرد قرآنی آن معنا شده است. کهن ترین این منابع کتاب «الوجوه و النظائر» نگارش «هارون بن موسی» است. او معانی «فتنه» در قرآن را ده وجه دانسته است. این وجوه عبارتند از: شرک، کفر، امتحان، عذاب در دنیا، به آتش سوزاندن، قتل، بازداشتن و مانع شدن گمراه ساختن، عذر آوردن وعبرت گرفتن.(الوجوه انظائر، 78)