محققان، توجه خود را در جهت نوآوری ترکیبی بین شرکتهای خدماتی و تولید کنندگان معطوف کردهاند (کیندستروم، کواکوفسکی، و سندبرگ، 2013).[1] نوآوریهای ترکیبی میتوانند از نقاط قوت شرکتهای خدماتی در مدیریت اطلاعات، فناوری ارتباطات، داراییهای ناملموس، دانش مرتبط با خدمت، و منابع خارجی استفاده کنند (تدر و تاجار، 2008).[2] به طور کلی، جهتگیری کارآفرینی شرکت، که جستجوی شرکت برای راهحلهای نوآورانه، تمایل به ریسک کردن، و کنشگرایی را توضیح میدهد، نوآوری را افزایش میدهد (کوین و اسلوین، 1989؛ لامپکین و دس، 1996).[3] مطالعات قبلی در زمینه تولید کنندگان نشان میدهند که نوآوری داخلی، با جهتگیری کارآفرینی (EO) بزرگتر افزایش مییابد (راچ، ویکلاند، لامپکین و فرس، 2009).[4] فقط چند مطالعه، نحوه تاثیر جهتگیری کارآفرینی روی نوآوری در اتحادها را در نظر میگیرند (بانکن، پلاشکه، پسچ و کراوس، 2016)[5] اما شرکتهای خدماتی و نوآوری ترکیبی را نادیده میگیرند. از یک سو، جهتگیری کارآفرینی، ادغام کنشگرانه و ریسکپذیر خدمت و محصولات تولید کننده در جهت نوآوری ترکیبی مشترک را تسهیل میکند. از سوی دیگر، شرکتهای خدماتی متفاوت از تولید کنندگان هستند، در حالی که واگراییها با جهتگیری کارآفرینی بالا افزایش مییابند. تحقیقات در زمینه اتحاد نشان میدهند که واگراییهای سازمان، عملکرد اتحاد را کاهش میدهند (لاوی، هانسچیلد و کانا، 2012).[6] پیکربندی واگراییهای بین شرکتهای خدماتی و تولید کنندگان ممکن است همبستگیهای بین-شرکتی که منجر به نوآوری ترکیبی مشترک میشوند را به خطر بیندازند.
با توجه به این دوسوگرایی، هدف مطالعه حاضر، تجزیه و تحلیل نحوه تاثیر جهتگیری کارآفرینی شرکتهای خدماتی روی نوآوری ترکیبی مشترک در اتحادها، با در نظر گرفتن واگراییهای (اختلافات) بین آنها است. پیش زمینه نظری مطالعه، ترکیب رویکرد تناسب در تحقیقات اتحاد (نیلسن، 2010)[7] با مفهوم منطق کسب و کار غالب (برتر) (پراهالاد و بتیس، 1986)[8] است. تناسب (سازگاری) منطقهای کسب و کار غالب دلالت بر این دارد که شرکتها چگونه میتوانند به سادگی از منابع استراتژیک برای پیگیری فرصتها استفاده کنند (لادو، بوید و هانلون، 1997).[9] این مدل فرض میکند که جهتگیری کارآفرینی بالاتر به آشکار شدن همبستگیهای بین شرکتهای خدماتی و تولید کنندگان کمک خواهد کرد (میر و هپارد، 2000).[10] در عین حال، واگراییهایی که تناسب را کاهش میدهندموجب سوءتفاهم و اختلاف نظر خواهد شد و میتوانند نوآوری ترکیبی را کاهش دهند (آرگوت، مک اویلی و ریگانز، 2003).[11] بنابراین، شناخت واگراییهای اصلی و پیکربندیهای آنها مهم است.
برای دستیابی به یافتههای قوی (وودساید، 2010، 2014)،[12] مطالعه حاضر از رویکرد روش-ترکیبی استفاده میکند. این مطالعه شامل مطالعه مورد چندگانه از 12 شرکت، تجزیه و تحلیل رگرسیون، و FsQCA مجموعه-فازی نمونهای از 190 شرکت است. مطالعه مورد چندگانه، واگراییهای بین شرکتهای خدماتی و تولید کنندگان را آشکار میکند. تجزیه و تحلیل رگرسیون از شایستگیهای جهتگیری کارآفرینی شرکتهای خدماتی در نوآوری ترکیبی مشترک حمایت میکند و تاثیر دوجانبه عملکردهای واگرا و منطقهای کسب و کار را نشان میدهد. fsQCA، اثرات مربوط به پیکربندی واگراییها، جهتگیری کارآفرینی و نوآوری ترکیبی را مشخص میکند.
این مقاله با پیش زمینه نظری شروع میشود که اتحادهای تولید کننده-شرکت خدماتی، جهتگیری کارآفرینی و مفهوم تناسب را توضیح میدهند. سپس، این مطالعه سه مرحلهای، واگراییهای کلیدی را آشکار میکند، تجزیه و تحلیل رگرسیون، تجزیه و تحلیل رگرسیون را آزمایش میکند، و پیکربندیهای ایجاد شده توسط fsQCA را مشخص میسازد. بحث نشان میدهد که یافتهها چگونه به پیشرفت نظریه کمک میکنند.
- [1] Kindström, Kowalkowski, & Sandberg, 2013
- [2] Tether & Tajar, 2008
- [3] Covin & Slevin, 1989; Lumpkin & Dess, 1996
- [4] Rauch, Wiklund, Lumpkin, & Frese, 2009
- [5] Bouncken, Plüschke, Pesch, & Kraus, 2016
- [6] Lavie, Haunschild, & Khanna, 2012
- [7] Nielsen, 2010
- [8] Prahalad & Bettis, 1986
- [9] Lado, Boyd, & Hanlon, 1997
- [10] Meyer & Heppard, 2000
- [11] Argote, McEvily, & Reagans, 2003
- [12] Woodside, 2010, 2014