اگر به آدمهای گوناگونی که از کنار شما در خیابان مجاور و شلوغ عبور میکنند، اندکی تامل کنید، درباره هر کدام که دارای تیپ و شکل و شمایل خاصی هستند، چه قضاوتی میکنید؟
افراد با کت و شلوار، پیراهنِ آستینکوتاه، چادر یا روسری، کفش کتانی، در حال جویدن آدامس، با لباس تعمیر کاری و یا اتو کشیده، کرواتی و اُدکلانی، همراه با کیف دستی پارچهای و یا سامسونت، موهای بلند از پشت بسته یا کوتاه همراه با تهریش، قیافه عبوس و اخمو و یا شاداب و خندان، صورت و چهره زمخت با سبیل کلفت و یا باوقار و آرام، لباسهای تنگ و چسبان و کوتاه، رنگارنگ و یا تیره و… بهراستی درباره هر یک از اینها چه قضاوتی میکنید؟
آیا ژولیدگی ظاهر و آشفتگی و برافروختگی چهره، و یا وقار و طمانینه ظاهر و آراستگی آن، در نوع شخصیت آدمی تاثیر گذار است؟ آیا میتوان گفت نوع پوشش آدمی برگرفته از جهانبینی اوست و انسانهای مادیگرا و یا وابسته به مکاتب نهیلیسم با دینداران و مومنان الهی در نوع پوشش متفاوتند؟! آیا پوشش برگرفته از فرهنگ آدمی است؟
این قلم بر آن است که به پرسشهایی از این دست در قالب چند نکته پاسخ دهد.