روانشناسی مثبت گرا (PP) به صورت علمي رشد را در افراد، گروهها و مؤسسات مطالعه میکند (گابل و هایدت، 2005). بیشتر تحقیقات اولیه در این زمینه روی برنامه های PP نسبت به افراد متمركز بوده و اکثراً در حوزههای بالینی انجام شدهاند (راسک و واترز، 2013). یک تحلیل مربوط به آثار اخیر در این زمینه (دونالدسون و دیگران، 2014) دریافت که نوعی عدم تعادل وجود دارد، که این عدم تعادل در آثاری جدیدی موجود است که با استفاده از محیط مدرسه و کار و همچنین زمینه بالینی انجام شدهاند، و روی سطح مداخلات گروهی تمرکز دارند. با این حال، این هنوز موردي است كه مطالعاتی که نسبتاً کمتر مثبت گرا هستند، رويكرد سيستمها را پذیرفته اند (کم، سیوکو، اودس و اسپانگ، 2016) یا در محیط کاری انجام شدهاند (کامرون و اسپریتزر، 2011). این مورد بر خلاف نظرات موجود در مقالۀ بنیادی سلیگمن و سیکزنت میهالی (2000) برای روانشناسی مثبت نگر است، از این مقاله برای ارتقای مؤسسات مثبت استفاده میشود.
روانشناسی مثبت نگر به خاطر چشمپوشی از تاثیر فرآیندهای سازمانی و بافت بزرگتر از طریق تمرکز آن روی افراد مورد انتقاد قرار گرفته است (کرن و دیگران، 2016، لینلی، جوزف، هرینگتون و وود، 2006؛ واترز، 2011). این امر به بررسی پیشینه برای در نظر گرفتن بیشتر سیستمها در برنامه روانشناسی مثبت گرا منجر شده است (واترز، 2011). رشتۀ در حال ظهور علم سیستمهای مثبت به این بررسی پاسخ میدهد و لنز مبتنی بر استحکام روانشناسی مثبت گرا را با لنز جامع علم سیستمها ترکیب میکند (کرن و دیگران، 2016).
تحقیقات در حال ظهور در مورد کاربرد روانشناسی مثبت گرا در محیط کار در دو زمینه تکمیلی دنبال شده است: بورس تحصیلی سازمانی مثبت (POS) و رفتار سازماني مثبت (POB). POS به عنوان مطالعۀ پیامدها، فرآیندها و ویژگیهای مثبت سازمانی در نظر گرفته شده است، مثل فضایل سازمانی و اوج عملکرد (کامرون، داتن و کوین، 2003، ص 4). POB روی قدرت منابع انسانی و ظرفیتهای روانشناختی تمرکز دارد، مثل امید، خوش بینی، خودکارآمدی و انعطاف پذیری (لوتان، آولیو، آوی و نورمن، 2007؛ لوتان و چرچ، 2002). درحالیکه POS به طور معمول پدیده های سازمانی (کلان) را از دیدی مثبت بررسی میکند، اما POB روی پرورش حالتهای روانشناختی مثبت گرا (خرد) متمرکز است. اخیراً، یوسف و لوتان (2011) به دنبال یکپارچگی بزرگتری میان این دو زمینه هستند تا رهبران بتوانند از طریق درک چگونگی حمایت از رشد فردی و سازمانی با روشهایی که متقابلاً سودمند هستند، چیزهای بیشتری به دست آورند.
مقاله حاضر چشمانداز علم سیستمهای مثبت را میپذیرد و زمینه های POS و POB را با ارائه مدل درون-بیرون-بیرون-درون (IO-OI) یکپارچه می کند -یک مدل فرایندی که رویکرد مداخله دوگانه سلون (1987) را از فاکتورهای سطح سازمانی مرکب با فاکتورهای سطح فردی گسترش میدهد تا به صورت متقابل از رفاه کارمندان حمایت کند. به طور خاص، مدل جدید ارائه شده در این مقاله بیان میکند که:
1) نگرش مثبت خاص منابعی فردی را برای کارمندان فراهم میکند که از شادی آنها در محیط کار پشتیبانی میکند،
2) فرهنگ سازمانی فضیلتی منابعی شغلی و اجتماعی فراهم میکند که از شادی در محیط کار حمایت می کند،
3) فاکتورهای سطح فردی با فاکتورهای سطح سازمانی تعامل دارد، مثل نگرشهای مثبت اعضای سازمان که آنها را قادر میکند تا اکثر فضایل موجود در محیط کاری را تشخیص دهند و اکثریت منابع سازمان را موجود کنند، بنابراین تأثیر مثبتی برای شادی آنها در محیط کار دارد،
و 4) تعدادی از حلقه های بازخوردی از این فرآیندها به عنوان سیستمهای انرژی مثبت پشتیبانی میکنند. نگرشهای مثبت کارمندان توسط فرهنگ سازمانی و رویکردهای متمرکز بر فرد تغییر میکنند، تا شادی را در محل کار ایجاد کنند و به طور متقابل همبستگی موجود میان آنها تقویت کنند.
این مقاله تعدادی از شکافها را در میان آثار انجام شده پر میکند. در بررسی تاثیر نگرشهای سطح فردی و فرهنگ سطح سازمانی، این مقاله به مداخلات روانشناسی مثبت گرا برای یکپارچگی سطوح تحلیل و همچنین برای درک تأثیری که بافت محیط اجتماعی روی نگرشهای فردی، رفتارها و شناخت دارد، پاسخ میدهد (لینلی و دیگران، 2006). با توجه به جنبه های درونی و بیرونی سیستم کامل، مدل IO-OI به فراخوانی برای اتخاذ رویکرد سیستمها جهت توسعه رفاه در سازمانها پاسخ میدهد (واترز، 2011). علاوه بر این، با بررسی توسعه نگرش و توضیح فرآیندهای مربوطه، این مقاله به درخواست لیبومریسکی و لائوس (2013) از محققان برای درک بیشتر در مورد مکانیسمهای زیربنایی مداخلات PP پاسخ میدهد. ما این کار را به طور خاص در زمینه روانشناسی مثبت گرا در محیط کاری انجام میدهیم.