مسئله گسترش اسلام و رشد سریع و پیشرفت آن یکى از مسائل مهم تاریخى جهان است که درباره علل آن بحث و گفتگوهایى زیاد شده و کتب، مقالات، رسالات، و نشریات و اندیشههاى گوناگونى ارائه شده است. اما آنچه همه اندیشمندان، روشنفکران، تاریخ نویسان، متفکران و… اتفاق نظر دارند این است:
که اسلام از روز اول چون چشمه صاف و زلالى، روان شد و رفته رفته بر پهنا و ژرفاى آن افزوده گشت و سرانجام به صورت جویبار و اقیانوسى عظیم در آمد که در سرزمینهاى مختلف، بشریت را آبیارى مى کرد و انسان هاى تشنه را سیراب مىساخت و هم اکنون نیز هر چه پیشتر مىرود، عمیقتر و وسیعتر مىگردد و به راستى مى تواند همه سنت هاى غلط را از بین ببرد و مردم را در هر زمان و مکان به راه هدایت رهنمون شود. اسلام علیرفم سیاست هاى استعمارى جهان همچنان با صلابت به پیش مىرود و فعالیتهاى تبلیغات انحرافى دشمنان، به خاطر در هم کوبیدن پایههاى اسلام نتوانسته است کارى از پیش ببرد.
اسلام، رمز پیروزى را در بین جوامع بشرى به انسانها آموخته و با توجه به آن قوانین، برنامه خود را پى ریزى کرده است و هراس دشمنان اسلام هم جزء این نیست. آن راز و رمز بزرگ پیروزى، مطابقت اسلام با فطرت پاک همه انسانهاست و همه انسانها بطور کلى از آن برخوردارند و اساس زندگى بشر بر آن استوار است. بنابراین کسانى که مىگویند: شرق، شرق است و غرب، غرب و پیامبر شرقى نمى تواند، رهبرى غرب را بر عهده بگیرد، سخت در اشتباهند زیرا شرق و غرب از نظر فطرت یکسان است. و همان گونه که شرق محتاج دین فطرى است، غرب هم نیازمند به آن است. آرى اسلام دین شرق و غرب است و حد و مرزى نمى شناسد در قالب زمان و مکان نمى گنجد. شعار توحید و یگانه پرستى به وسیله پیامبر ما، ابتدا در فضاى تاریک مکه طنین انداخت، تنها نظر پرچمدار این نهضت، اصلاح منطقه حجاز و ملت عرب نبود، بلکه دعوت آن حضرت از روز اول براى عموم مردم و گسترش آن در همه مکانها و زمانها طرح ریزى شده بود.
به قول، شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى مطهرى (قدس سره) اسلام در ابتدا به صورت یک موج بسیار کوچکى پدید آمد، آن روز که حضرت محمد بن عبد اللَّه(ص) از کوه حرا به زیر آمد، در حالى که دنیاى درونش دگرگون شده بود و فریاد برآورد »قولوا لا اله الا اللَّه تفلحوا« این موج شروع شد، بر خلاف میلیونها امواج پر سر و صدا و پر دبدبه جهان، در روز اول از چهار دیوار خانهاى که تنها سه تن محمد(ص) ، خدیجه و على (ع) را در بر مى گرفت تجاوز نمى کرد.
اندکى طول نکشید که به سایر خانههاى مکه سرایت کرد. پس از حدود ده سال به خارج مکه بالخصوص مدینه کشیده شده و در مدت کمى به سایر نقاط جزیره العرب امتداد یافت و در کمتر ازنیم قرن دامنهاش سراسر جهان متمدن آن روز را فرا گرفت و آوایش به همه گوش ها رسید.
این موج همانطور که خاصیت موجهاى زنده است به موازات اینکه رو به وسعت و گسترش نهاده، بر قوت و قدرت و طول خویش افزوده است. هیچ دین، آئین و مسلک و نهضتى را نمى توان یافت که در طول این چهارده قرن تحت تاثیر اسلام قرار نگرفته باشد، و هیچ نقطه متمدن را نمىتوان پیدا کرد که در آنجا اسلام نفوذ نکرده باشد. امروز نیز پس از چهارده قرن و در آغاز پانزدهمین قرن بعثت، بشر شاهد وسعت تدریجى و قوت و قدرت روز افزون آن است. تاریخ و آمار نشان مىدهد که این آئین پاک قرن به قرن پیشرفته و بر عدد پیروان خویش افزوده است و این پیشرفت کاملاً تدریجى و طبیعى بوده است و اگر سرزمین را مانند اُندلس به زور از زیر سایه پرچم مقدس و پر جلالش بیرون بردهاند، سرزمینهاى بزرگتر و پر جمعیتتر مانند اندونزى، چین و غیره به طوع و رغبت، افتخار پیروى اش را پذیرفته اند.
قرآن کریم خاصیت رشد و نمو جنبش اسلامى و نهضت انقلاب اسلامى محمد(ص) را این گونه توصیف مىکند:
… و مثل آنها در انجیل مَثَلْ زراعتى است که اول فقط سبزه نازکى از ان از مین بر مىدمد، سپس خداوند او را نیرومند مىسازد، آنگاه ستبر مىگردد، پس روى تنه خویش مىایستد، رشد و نمو سریع و سبزى و خرمى این زراعت موجب شگفتى همه کشاورزان مىشود، تا خداوند کافران و بد خواهان را به خشم آرد.
راستى حیرت آور نیست که مردى ((اُمى)) و درس نخوانده از میان مردمى بى سواد ((اُمیون)) و در سرزمینى که جز جهل و فساد و خودخواهى و خود پرستى اثرى در آن نیست، بپا خیزد و نهضتى چنین مبارک و میمون و پر اثر ایجاد نماید.