عوامل تعیین کننده ی کارایی بانک در ادبیات گسترده ی بانکداری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مطالعات متعددی دریافته اند که تراکم بازار و رقابت بانک عوامل تعیین کننده ی مهمی در کارایی بانک می باشند، موارد ذیل نمونه هایی از این نوع مطالعات می باشند: Berger و Hannan (1998)، Casu و Girardone (2006) ،Chen (2009)، Delis و Papanikolaou (2009)، Delis و Tsionas (2009)، Ferreira (2013)، Hauner و Peiris (2005)، Kirkpatrick et al (2008)، Koetter et al (2008و2012)، Maudos و de Guevara (2007)،Turk Ariss (2010) و Williams (2012). مطالعات انجام شده توسط Casu و Girardone (2009) در مورد تاثیر تراکم بازار بر کارایی بانک که از ادغام و تملک (M&A) نشات می گیرد، نتایج متضادی بوجود آورده است. بعلاوه چندین مطالعه که بر رابطه ی بین رقابت و کارایی متمرکز بود نتایج متناقضی بوجود آمده است: casu و Girardone (2006، 2009)، Chen (2009)، Fang et al (2011)، Fu و Heffernan (2009)، Kirkpatrick (2008)، Koetter et al (2008و 2012(، Maudos و de Guevara (2007)، Pruteanu-podpiera et al (2008)، Schaexk و Cihak (2008)، Turk Ariss (2010) و Williams (2012).
از لحاظ نظری رابطه ی بین تراکم بازار، رقابت و کارایی بانک با سه فرضیه ی اصلی تعبیر می شود: فرضیه زندگی آرام (QLH)، فرضیه ی تولید اطلاعات (IGH) و فرضیه ساختار کارآمد (ESH). بر طبق فرضیه ی QLH، Berger و (Hannan (1998 و Hicks (1935) تراکم بازار (یا قدرت بازار) به طور منفی با کارایی بانک مرتبط است زیرا قدرت بازار به بانک ها این اجازه را می دهد تا از “زندگی آرام” لذت برند (یعنی به بانک ها آزادی از رقابت را می دهند) که به نوبه ی خود تلاش های مدیران بانک ها برای به حداکثر رساندن کارایی بانک شان را کاهش می دهد. برخلاف این، فرضیه ی IGH (Marquez, 2002) رابطه ی منفی ای بین رقابت و کارایی پیشنهاد می کند. در اینجا رقابت میان بانک ها منجر به کاهش ظرفیت جمع آوری اطلاعات و افزایش احتمال انتخاب نامطلوب استقراض کننده می شود و بنابراین ناکارآمدی بانک را افزایش می دهد. فرضیه نهایی که در اینجا در نظر گرفته شد ESH است (Demsetz, 1973; Smirlock, 1985) که نشان می دهد رابطه ی مثبتی بین کارایی و تراکم بازار (یا رقابت بانک) وجود دارد.
اغلب مطالعات بانکی این فرضیه ها را در زمینه ی کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده و کشورهای اروپایی مورد بررسی قرار داده اند. در مقابل مطالعات اندکی این روابط را در چارچوب اقتصادهای در حال توسعه انجام داده اند. علاوه بر این، روابط بین تراکم بازار، رقابت بازار و کارایی بانک در این مطالعات به طور جداگانه در نظر گرفته شده است و تنها مطالعات انگشت شماری هم تاثیر تراکم و هم رقابت را بر کارایی بانک مورد بررسی قرار داده است.
ساختار بانکداری نوظهور آسیایی به طور قابل توجهی بعد از بحران آسیایی سال 1997 تغییر یافت که این به دلیل توسعه ی سریع در تثبیت بانکداری بوده است که از M&A ناشی شده است. به طور کلی، خدمات بانکداری در بازارهای نوظهور افزایش قابل توجهی در رقابت از حضور بانک های خارجی و خصوصی سازی را به همراه داشته است. اما تحقیق حاضر که اثرات تراکم بازار و رقابت بانک بر کارایی بانک در کشورهای نوظهور آسیایی را مورد بررسی قرار می دهد همگام با این توسعه ها نبوده است. برای پر کردن این خلا در ادبیات، تحقیق حاضر رابطه ی بین تراکم، رقابت و کارایی X در شش کشور آسیایی در سال های 2005-2012 را مورد بررسی قرار داده است.
در این مطالعه، رقابت بانک با استفاده از دو شاخص Lerner برآورد شده است: لرنر معمولی و لرنر تعدیل کارایی. سپس رگرسیون توبیت (Tobit) اجرا می شود تا رابطه ی بین تراکم بازار، رقابت بازار و کارایی بازار را مورد بررسی قرار دهد. در مدل سازی تجربی ما از حداقل مربعات دو مرحله ای (2SLS) برای نشان دادن مشکلات درونی استفاده می کنیم که به نوبه ی خود از تعصبات مرتبط به دلیل احتمال علیت بین کارایی بانک و تراکم بازار و رقابت بازار جلوگیری می کند.
این مطالعه سه کاربرد اصلی در ادبیات موجود ایجاد کرده است. ابتدا، مطالعات پیشین تراکم بازار- کارایی بانک و رقابت بانک- روابط کارایی بانک را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داده است. مطالعه ی ما پنج مدل فراهم می کند که رابطه ی بین تراکم بازار و کارایی، رقابت و کارایی بانک، و رابطه ی بین تراکم بازار، رقابت و کارایی بانک در کشورهای نوظهور آسیایی قبل و بعد از SFG را مورد بررسی قرار داده است. دوما، فرضیات QLH و IGH را در این اقتصادها مورد بررسی قرار می دهیم، سوما، این مطالعه رابطه ی بین تراکم بازار، رقابت و کارایی بازار را هم برای نمونه ی کامل شش کشور و هم به طور مجزا برای هر کشور مورد بررسی قرار می دهد و سپس توصیه هایی برای بهبود کارایی بانک در این کشورها ارائه می کند.
مقاله ی حاضر به صورت زیر طبقه بندی شده است: بخش بعدی ادبیات پیشینه ی مرتبط در مورد روابط بین تراکم بازار، رقابت و کارایی بانک را بررسی می کند. بخش دو داده ها و روش را مورد بحث قرار می دهد. بخش چهار نتایج برآورد شده را برای کارایی X به همراه بحث کامل در مورد اثرات تراکم بازار و رقابت بر کارایی X ارائه می دهد. در نهایت بخش پنج نتیجه گیری و مفاهیم سیاسی ای را فراهم می آورد.