بسیاری از افراد در جامعه ما تربیت فرزند را وظیفه مادر می دانند. گویا این تنها مادر است که باید خانه داری کند ، وسایل راحتی افراد خانواده را فراهم کند و در برخی موارد حتی بیرون از منزل مشغول به کار باشد و پدر با یک یا دو شیفته کار کردن ، منزل را محل استراحت خود تلقی کرده و می انگارد ورود به منزل به معنای رزرو یک اتاق در هتل است . در این گونه موارد کدبانوی خانه است که با وجود کار و مشغله فراوان مجبور است فشار بی امانی را تحمل کند . این گونه روابط ( که این روزها در بسیاری از خانواده ها مرسوم شده است ) از دو جهت به تربیت صحیح و اصولی فرزندان لطمه وارد می کند . اول این که کودک هیچ یک از والدین را به اندازه کافی نمی بیند و محبت لازمه را دریافت نمی کند و در نتیجه ی این کمبود محبت ، در بزرگسالی دچار عقده های روانی شده و نمی تواند محبت خود را به دیگران ابراز دارد . ثانیاً مادر در اثر تحمل فشارهای بی امان زندگی ممکن است شکیبایی خود را از دست داده و در برابر شیطنت های کودکان حرکات نادرستی از خود بروز دهد ؛ حتی بازی بچه ها را با فریادهای رعدگونه بر هم زده و با تمام این رفتارها ، تنها پرخاشگری را به کودکان خود بیاموزد . ( علاوه بر این کودک ، رفتارهای پدر را الگو قرار داده و در بزرگسالی برای زن و فرزند احترامی قائل نخواهد شد . در نظر او جنس مونث تنها برای ایجاد رفاه حال مذکران آفریده شده ، همانطور که مادرش بود ) از تمام اینها گذشته ، شاید بتوان از کمی ساعات حضور پدر در منزل در دوران کودکی چشم پوشی کرد ؛ اما وقتی فرزند به سن نوجوانی رسید دیگر حضور مادر کافی نیست . در این بُرهه ، احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود است . البته واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است . دختران در سن بلوغ به جنس مخالف گرایش پیدا می کنند . آنها چون نیاز به محبت پدرانه را در خانه دریافت نکرده اند ، سعی می کنند چنین محبتی را بیرون از منزل به دست آورند . پسران نیز ممکن است الگوهای نادرستی را برای خود ملاک رفتار مردانه قرار داده و رفتارهای ناسازگارانه ای از خود بروز دهند . فردی که از کودکی مورد بی مهری والدین و اطرافیان قرار گیرد الگویی برای ابراز محبت به دیگران را نمی آموزد و نمی تواند عواطف و احساسات خود را به دیگران منتقل کند . حال پسرکی را در نظر بگیرید که در محیط منزل به هر شکلی از عواطف و احساسات پدر محروم است ( پدر حضور فیزیکی و یا عاطفی کمتری در منزل دارد ) . او برای جلب محبت دیگران خصوصاً پدر دست به هر کاری می زند و چون می بیند تنها هنگامی که مرتکب کار خطایی می شود مورد توجه قرار می گیرد ، پس شروع می کند به واکنش های منفی ، لجاجت ، پرخاشگری ، بد دهنی و در نوجوانی بزهکاری . این ناسازگاری ها زمانی به اوج خود می رسد که نوجوان اسیر باندهای بزهکارانه شده و با اندکی محبت از طرف آنها ، جذب شخصیت دروغینشان شده، کم کم از پرخاشگری کلامی به قتل ، دزدی ، اعتیاد و دیگر مفاسد اجتماعی کشیده می شود . زیرا انحرافات اخلاقی مثل دایره ای ، تسلسل وار هستند .
شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
« متن زیر تنها بخش هایی از محتوای این پروژه است »
مقدمه
فهرست مطالب
- خانواده سمبل امنیت و آرامش
- جامعه
- مسئله وراثت و محیط
- چقدر در کنار فرزندتان هستید؟
- ارتباط متقابل
- شبکه عاطفی گسترده
- ارتباط گذشته با آینده
- لحظه های موفق در تربیت فرزند
- روحیه بچه ها را تقویت کنیم
- فرزندان را اجتماعی بار آوریم
- همیاری و تعاون
- هدیه برای کودکان چه مفهومی دارد ؟
- برای کودکان حرمت قائل شویم
- آسیب دیدگی ها را نادیده نگیریم
- افسردگی کودکان؛ یک بیماری کمتر شناخته شده
- چطور با اختلال کمبود توجه در کودکان مقابله کنیم؟
- چطور اتاق خواب کودک را بچینیم؟
- دانش جنسی کودکان در سنین مختلف
- درک مفهوم جنسیت در کودکان
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، آن را خریداری نمایید.
دسته: جامعه شناسی, رشته روانشناسی
8کلمات کلیدی:
- مقاله درمورد شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- دانش جنسی کودکان در سنین مختلف
- افسردگی کودکان
- پروژه دانشجویی شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- پایان نامه در مورد شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- تحقیق درباره شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- مقاله دانشجویی شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- گزارش سمینار در مورد شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری
- گزارش کارورزی درباره شیوه های تربیت فرزند و فرزندپروری