مسئولیت اجتماعی (SR) موضوع مطالعات بسیاری بوده است. تحقیقات بسیاری بر سازمان ها و شرکت های بزرگ انجام شده است در حالی که تحقیق در ارتباط با شرکت های کوچک به ویژه در ایالات متحده ناچیز است. مقالات اروپایی بر شرکت های کوچک و متوسط [small and medium enterprises] (SME) بر مبنای مدیریت، منابع و محرک ها و عوامل تمرکز کرده است. چکیده ای از این عدم شباهت ها به شرح ذیل است:
Fassin (2008) پیشنهاد می دهد که شرکت های کوچک منابع یا قابلیت های اجرای فعالیت های SR در سطحی مشابه شرکت های بزرگ را دارا نمی باشند. در حالی که Jenkins (2006) نشان می دهد که وابستگی بیشتری بر ارزشها و خصوصیات صاحبان و مدیران بر حسب SR وجود دارد که منجر به پاسخ های متفاوت در مقایسه با شرکت های بزرگ می شود. یکی از محرک های پیشرو برای شرکت های کوچک، کارکنان و خانواده های آن ها بر خلاف ذینفعان خارجی است.
با توجه به این که تعاریف بسیاری برای SR وجود دارد، نویسنده ی مقاله از تعریف گسترده پیشنهاد شده توسط Bowen (1953) استفاده می کند که بیان می کند کسب و کارها نسبت به جامعه متعهد هستند تا “آن سیاست ها را پیگیری کنند، تصمیم گیری کنند یا از آن خطوط عملیاتی که براساس اهداف یا ارزش های جامعه مطلوب هستند، پیروی کنند”. مساله مهم مرتبط با تعریف گسترده در تعیین آن چیزی است که یک سازمان، مناسب ترین سیاست ها یا اهدافی را در نظر بگیرد که می بایست مورد بررسی قرار گیرد. مفهوم برتری که توسط Agle و همکاران (1999) توسعه یافته است، تلاش برای ارائه روشی برای سازمان ها برای تعیین مسائلی است که می بایست مورد بررسی قرار گیرد. آن ها پیشنهاد می دهند که صاحبان/ مدیران هر مسئله را بر اساس درک آن ها از قدرت، حقانیت و ضرورت ذینفعان خاص ارزیابی میکنند. بر این اساس، قدرت به عنوان تاثیری از ذینفعان بر سازمان دیده می شود، حقانیت بر مبنای کیفیت رابطه درک شده و ضرورت، درک این موضوع است که ذینفعان چگونه یک مسئله را مورد توجه قرار می دهند.
Thornton و Byrd (2013) یک مدل تلقین اجتماعی SR توسعه دادند که چهار بعد متمایز SR را پیدا می کند که برای صاحبان و مدیران SME مهم است. این ابعاد به مسائل مالی/ اقتصادی، قاونی/ مقرراتی، اخلاقی و اختیاری مرتبط است. به صورت داخلی، تمرکز بر روابط مرتبط با کارکنان، تامین کنندگان و مشتریان است. به صورت خارجی، تمرکز بر جامعه و مسائل محلی/ منطقه ای قرار دارد. این مطالعه بر این پرسش تمرکز می کند که چگونه افراد، اقدامات SR را در حضور کیفیت رابطه درک می کنند. این مطالعه همچنین این مساله را نیز بررسی می کند که آیا وجدان و خودکارآمدی عمومی بر SR به صورت برابر یا متفاوت تاثیرگذار است.