هدف این مطالعه، ارائه شواهد تجربی جدید در مورد تاثیر بدهی بر سودآوری شرکت ها است. این تاثیر را می توان با سه نظریه اساسی توضیح داد: نظریه سیگنالینگ، نظریه مالیات و نظریه هزینه نمایندگی. با استفاده از نمونه داده های پنل 2240 شرکت فرانسوی غیر ذکر شده در بخش خدمات در طول سال های 1999 تا 2006. با استفاده از شیوه اقتصاد سنجی روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) بر روی سه معیار نسبت سودآوری (PROF1، PROF2 و ROA) نشان می دهد که نسبت بدهی صرف نظر از اندازه شرکت (VSEs، SMEs یا LEs) هیچ تاثیری بر سودآوری شرکت ها ندارد.
اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
17,500 تومانشناسه فایل: 8639
- حجم فایل ورد: 755.9KB حجم پیدیاف: 219.8KB
- فرمت: فایل Word قابل ویرایش و پرینت (DOCx)
- تعداد صفحات فارسی: 16 انگلیسی: 17
- دانشگاه:Université d’Orléans - Laboratoire d’Économie d’Orléans (LEO) – UMR CNRS 7322 Faculté de Droit, d'Economie et de Gestion, Rue de Blois, B.P. 26739 – 45067 Orléans Cedex 2 – France
- ژورنال: SSRN Electronic Journal
چکیده
مقدمه مقاله
توضیح نقش بدهی در عملکرد شرکت ها یکی از اهداف اصلی پژوهش های معاصر برای بیش از پنجاه سال است (Modigliani and Miller 1958). اما این نقش همچنان یکی از موضوعات مورد بحث است که توجه بسیاری از پژوهشگران نظیر گودارد و همکاران (2005)، برگر و بوناکسوری (2006)، رائو و همکاران (2007)، باوم و همکاران (2007)، ویل (2008)، نانز و همکاران (2009)، مارگاریتیس و سیلاکی (2010) و کبوار (2012) را جلب کرده است.
در واقع، پژوهشگران نسبت بدهی را تحلیل می کنند و تلاش می کنند بفهمند آیا نسبت بدهی بهینه وجود دارد یا خیر. نسبت بدهی بهینه معمولاً به عنوان نسبتی تعریف می شود که هزینه سرمایه را برای شرکت کاهش می دهد و در عین حال ارزش شرکت را افزایش می دهد. به عبارت دیگر، نسبت بدهی بهینه نسبتی است که سودآوری شرکت را به حداکثر می رساند.
علاوه بر این اختلاف بین پژوهشگران را می توان در شاخه نظری منابع مشاهده کرد. سه نظریه اساسی وجود دارد که تاثیر بدهی را بر سودآوری شرکت مشخص می کنند یعنی: نظریه علامت دهی، نظریه هزینه های نمایندگی و نظریه مالیات. ابتدا بر اساس نظریه علامت دهی، (در صورت وجود اطلاعات نامتقارن) بدهی همبستگی مثبتی با سودآوری دارد. بر اساس نظریه هزینه های نمایندگی، بدهی دو اثر متضاد بر سودآوری دارد، اولاً در مورد هزینه های نمایندگی سهام بین سهامداران و مدیران این اثر مثبت است، ثانیاً در اثر هزینه های نمایندگی بدهی بین سهامداران و وام دهندگان، این اثر منفی است. در نهایت، پیش بینی تاثیر مالیات پیچیده و دشوار است زیرا این تاثیر به اصول قابلیت کسر مالیات از بهره، مالیات بر درآمد و سپر مالیاتی غیر بدهی بستگی دارد.
علاوه بر این، نه تنها در منابع نظری بلکه در شاخه تجربی نیز اختلاف نظر وجود دارد. موجومدار و چیبر (1999)، اریوتیس و همکاران (2002)، انگوبو و کاپیز (2004)، گودارد و همکاران (2005)، رائو و همکاران (2007)، زیتون و تیان (2007) و نونز و همکاران (2009) یکی از آثار منفی بدهی بر سودآوری را تایید کرده اند. از طرف دیگر، باوم و همکاران (2006) و (2007)، برگر و بوناکورسی (2006)، مارگاریتیس و سیلاکی (2007) و (2010) یکی از آثار مثبت بدهی را نشان دادند. علاوه بر این، سیمرلی و لی (2000)، مسکیتا و لارا (2003) و ویل (2008)، هر دو اثر را در مطالعات خود به دست آوردند. همچنین برگر و بوناکورسی (2006)، مارگاریتیس و سیلاکی (2007) و کبوار (2012) وجود تاثیری غیر خطی (رابطه U شکل معکوس) را مشاهده کردند. در نهایت، باوم و همکاران (2007) تاثیری غیر معنادار را در شرکت های صنعتی آمریکایی تایید کردند.
عوامل مختلفی می توانند دلیل تناقض در نتایج مطالعات تجربی را توضیح بدهند. اول این که تمرکز این مطالعات تجربی بر نمونه های متنوع (کشورها، بخش ها، شرکت ها و دوره ها) است. علاوه بر این، پژوهشگران از معیارهای مختلف سودآوری به عنوان متغیر وابسته[1] و از نسبت های بدهی مختلف به عنوان متغیر مستقل استفاده کرده اند[2]. در نهایت، این مطالعات از متدولوژی های متفاوتی استفاده کرده اند[3].
منابع تجربی مرتبط با تاثیر بدهی بر سودآوری ما را به دو نتیجه می رساند. اول این که اکثر مطالعات تجربی بر شرکت های پذیرفته شده در بورس تمرکز داشته اند. دوم تعداد کم مطالعات بر روی شرکت های فرانسوی است که گودارد و همکاران (2005)، ویل (2008)، مارگاریتیس و سیلاکی (2010) و به تازگی کبوار (2012) به آن اشاره کرده اند. این دو دلیل منجر به انجام این مطالعه شد. علاوه بر این، پژوهش حاضر بسیار مهم است زیرا بدهی انتخاب پرمخاطره ای است که پیامدهای آن بر سودآوری شرکت می تواند قابل توجه باشد (برای مثال، ریسک ورشکستگی و پیامدهای آن برای سهامداران). بنابراین تلاش می کنیم تا به صورت تجربی تاثیر بدهی را بر سودآوری شرکت های فرانسوی ثبت نشده در بورس به دست آوریم. علاوه بر این، برای افزایش دقت برآورد از طریق کاهش ناهمگونی بین اندازه شرکت ها، رفتار این بنگاه ها را بر اساس اندازه آن ها بررسی می کنیم. همچنین نه تنها تاثیر خطی بدهی بر سودآوری، بلکه با برآورد یک مدل درجه دوم که مجذور متغیر بدهی را در معادله رگرسیون در نظر می گیرد، تاثیر غیر خطی را تحلیل خواهیم کرد.
برای این کار، مدل برآورد روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) را بر روی نمونه ای از 2240 بنگاه بخش خدمات در طول دوره 1999 تا 2006 پیاده سازی خواهیم کرد؛ این شرکت ها به سه رده «اندازه» VSB (کسب و کارهای بسیار کوچک)، SME (سازمان های کوچک و متوسط) و LE (سازمان های بزرگ) تقسیم شدند. طبق نظر حامیان مدل GMM، این مدل برای مسائل سوگیری همزمان، سوگیری علّیت معکوس (به ویژه بین سودآوری و بدهی) و مسئله پیچیده متغیرهای حذف شده احتمالی راهکار ارائه می کند.
ساختار این مقاله به این شرح است. ابتدا مشخصات نمونه و متغیرها مورد بحث قرار می دهیم. سپس نتایج تجربی را ارائه می کنیم. سرانجام، کار را با یافته های اصلی و نتیجه گیری به پایان می رسانیم.
[1] ROA، ROE، ROI، PROF، Q تابینز، سود فروش، عملکرد کسب و کار، VRS: کارایی فنی، CRS: کارایی فنی، حاشیه سود، کارایی مرزی و BTI: نسبت سود قبل از کسر بهره و مالیات به دارایی های کل.
[2] نسبت بدهی کل، نسبت بدهی کوتاه مدت و نسبت بدهی بلندمدت
[3] OLS، GLS، DLS، حداقل مربعات موزون، اثر ثابت، اثر تصادفی، مدل تجزیه واریانس، مدل کوواریانس، حداکثر درستنمایی، روش معادلات چندمجهولی، رگرسیون چارکی و GMM.
ABSTRACT The Effect of Debt on Corporate Profitability: Evidence from French Service Sector
Current study aims to provide new empirical evidence on the impact of debt on corporate profitability. This impact can be explained by three essential theories: signaling theory, tax theory and the agency cost theory. Using panel data sample of 2240 French non listed companies of service sector during 1999-2006. By utilizing generalized method of moments (GMM) econometric technique on three measures of profitability ratio (PROF1, PROF2 and ROA), we show that debt ratio has no effect on corporate profitability, regardless of the size of company (VSEs, SMEs or LEs).
Introduction
Explaining role of debt in firms’ performance is one of the primary objectives of contemporary researches for more than fifty years (Modigliani and Miller 1958). However, this role remains a questionable subject which attracts the attention of many researchers as Goddard et al. (2005), Berger and Bonaccorsi (2006), Rao et al. (2007), Baum et al. (2007), Weill (2008), Nunes et al. (2009), Margaritis and Psillaki (2010) and Kebewar (2012).
Indeed, researchers analyze the debt ratio and try to determine whether an optimal debt ratio exists or not. Optimal debt ratio is generally defined as the one which minimizes the cost of capital for the company, while maximizing the value of company. In other words, the optimal debt ratio is the one which maximizes the profitability of company.
Besides, the divergence between researchers can be observed in theoretical strand of literature. There are three essential theories which highlight the influence of debt on corporate profitability, namely: signaling theory, the agency costs theory and tax theory. First, according to signaling theory, the debt; in the presence of asymmetric information, should be correlated positively to profitability. According to the agency costs theory, there are two contradictory effects of debt on profitability, firstly it is positive in the case of agency costs of equity between shareholders and managers, secondly it’s effect is negative, resulting from the agency costs of debt between shareholders and lenders. Finally, the influence of taxation is complex and difficult to predict because it depends on the principles of tax deductibility of interest, income tax and non-debt tax shield.
Furthermore, the disagreement exists not only in the theoretical literature but also it is present in the empirical strand. A negative effect of debt on profitability was confirmed by Majumdar and Chhibber (1999), Eriotis et al. (2002), Ngobo and Capiez (2004), Goddard et al. (2005), Rao et al. (2007), Zeitun and Tian (2007) and Nunes et al. (2009). On the other hand, Baum et al. (2006) & (2007), Berger and Bonaccorsi (2006), Margaritis and Psillaki (2007) & (2010), showed a positive influence. In addition, Simerly and LI (2000), Mesquita and Lara (2003) and Weill (2008), find both effects in their studies. Besides that, Berger and Bonaccorsi (2006), Margaritis and Psillaki (2007) and Kebewar (2012) finds the presence of a non linear effect (inverse U-shaped relationship). Finally, a non significant effect was confirmed by Baum et al. (2007) in American industrial companies.
Several factors may reveal reasons for the contradiction of results in empirical studies. First, these empirical studies focus on different types of sample (countries, sectors, companies and periods). Furthermore, researchers have used different measures of profitability as a dependent variable 1 and various debt ratios as independent variable 2. Finally, these studies applied different methodologies 3.
The empirical literature concerning the impact of debt on profitability leads us to make two inferences. The first one is that most of the empirical studies focused on listed companies. The second one is related to paucity of studies on the French companies as mentioned by; Goddard et al. (2005), Weill (2008), Margaritis and Psillaki (2010) and recently in Kebewar (2012). These two avenues motivated our study. Moreover, current work is very important because debt is a risky choice whose consequences on the corporate profitability can be considerable (e.g. the risk of bankruptcy and its consequences for the stakeholders). So we will try to find, empirically, the effect of debt on profitability for French not listed companies. In addition, to improve the precision of estimation by reducing the heterogeneousness between sizes of companies, we study the behavior of these firms according to their size. Moreover, we will analyze not only the linear effect of debt on profitability, but also the non-linear effect by estimating a quadratic model which takes into account the squared of variable of debt in the equation of regression.
To do this, we will implement the generalized method of moments (GMM) estimation model on a sample of 2240 firms of service sector observed over the period (1999-2006); these companies are divided into three ‘size’ classes VSBs (very small business), SMEs (small and medium enterprise) and LEs (large enterprise). According to the proponents of GMM model, it provides solution to the problems of simultaneity bias, reverse causality (especially between profitability and debts) bias and the conundrum of possible omitted variables.
The structure of this paper is as follows. First, we discuss the characteristics of the sample and variables. Then, we present the empirical results. Finally, we wrap up the work with main findings and conclusions.
- مقاله درمورد اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- نسبت بدهی بهینه به سودآوری شرکت
- تأثیر بدهی بر سودآوری شرکت: شواهد از بخش خدمات فرانسه
- پروژه دانشجویی اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- اثر بدهی بر سودبخشی شرکت خدماتی فرانسه
- پایان نامه در مورد اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- تحقیق درباره اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- مقاله دانشجویی اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- گزارش سمینار در مورد اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها
- گزارش کارورزی درباره اثر بدهی بر سودآوری شرکت ها