بیان مسئله
معضل اعتیاد را می توان مهمترین مسئله و آسیب اجتماعی سال های اخیر دانست. ویژگی خزنده و پیش رونده اعتیاد بر امنیت و حساسیت مسئله می افزاید. به دلایل مختلف هر روز بر تعداد کسانی که به مصرف مواد مخدر وابسته می شوند، افزوده می گردد. به نظر نمی رسد آمارهای رسمی بیانگر تمام واقعیتهای موجود باشند حتی اگر بپذیریم که آمارهای موجود تعداد واقعی معتادان را معین می کنند نیز ماهیت مسئله تغیر نخواهد کرد.
علیرغم اینکه در سراسر دنیا بسیاری با اعتیاد دست به گریبانند، هنوز شیوه ای که بتوان این بیماری را به طور دائمی و قطعی درمان کرد یافت نشده است. حتی پس از اینکه معتاد مصرف مواد مخدر را برای مدت طولانی قطع نماید احتمال بازگشت به اعتیاد وجود دارد.
متاسفانه این روزها با تعداد فزاینده مراکز کلینیک هایی رو به رو هستیم که در مقابل دریافت وجه و مبلغ قابل توجهی فقط نسبت به ترک فیزیکی معتادان اقدام می کنند. در مقابل دریافت وجه و مبلغ قابل توجهی فقط نسبت به ترک فیزیکی معتادان اقدام می کنند. در میان معتادان بسیاری را می توان یافت که تمایل به قطع مصرف مواد مخدر دارند ولی تلاش های مکرر آنها برای قطع مصرف به شکست می انجامد. آنها معمولاً دوره ترک جسمی را با موفقیت پشت سر می گذراند اما بعد از مدتی به شرایط گذشته باز می گردند.
هنوز علت قطعی و مشخصی برای بازگشت مجدد به اعتیاد معرفی نشده است. پژوهشهای مختلف عوامل متعددی را درباره بازگشت ارائه کرده اند. با توجه به اینکه طبق بررسی های انجام شده، دلایل قطعی و کامل برای این امر ارائه نشده است، در این پژوهش قصد بر آن بوده است که بدون هیچگونه پیش فرضی به شناسایی عواملی که به روی آوری مجدد به اعتیاد موثر هستند پرداخته شود و در صورت رسیدن به نتیجه راه حلی پیشنهاد گردد.
اهمیت موضوع
اعتیاد به مواد مخدر فرایندی تکرار شونده برای بسیاری از کسانی است که به مصرف مواد مخدر وابسته می شوند. آنها معمولاً به عنوان تفریح، راهی برای درمان بیماری و کنجکاوی تحریک، همسالان و … مصرف را آغاز می کنند و به تدریج میزان و دفعات مصرف آن افزایش می یابد. تا زمانی که معتاد آنچه را مطلوب اوست، بدست می آورد، نمی توان امیدوار بود به قطع دائمی مصرف دست یابد. در طی این فرایند. بسته به شدت مصرف (سوء مصرف یا وابستگی) او به تدریج ناچار می شود برای ادامه مصرف از بسیاری از امور چشم پوشی کند و آنها را از دست دهد. تزلزل موقعیت اجتماعی و شغلی، از هم پاشیدگی سیستم خانواده و … از جمله تبعات فرایند پیش رونده اعتیاد هستند. ممکن است معتاد برای به دست آوردن مجدد برخی موقعیت های از دست رفته و برای اینکه بتواند شرایط مناسب تری را برای مصرف مهیا کند، به صورت موقتی اقدام به قطع مصرف نماید. اما بسیاری از اوقات قطع مصرف دائمی و حتی طولانی مدت هم نخواهد بود.
گاهی برای این فرایند پایانی نیز وجود دارد. نقطه ای که دیگر هیچ نوع ماده مخدری قادر نیست نیاز فرد را تامین کند و افزایش میزان مصرف نیز او را کمک نخواهد کرد پدیده تحمل در این شرایط عده کمی با قرار گرفتن در موقعیت مناسب بهبود خواهند یافت و عده بیشتری گرفتار زندان، بیماری های مختلف روانی، فرار از خانه و حتی مرگ خواهند شد. با تمام این مشکلات شاهد هستیم که معتادانی که شانس بهبودی می یابند دارای مشکلات زیادی هستند از یک طرف اطرافیان نسبت به آنها اعتماد ندارند که خود باعث کاهش اعتماد به نفس بیماران می شود و از طرفی جامعه آنها را نمی پذیرد و نگفته پیداست که بهبود در خلاء صورت نمی گیرد. حتی اگر در این شرایط هم فرد بهبود پیدا کند در نهایت باید به جامعه باز گردد بنابراین بررسی شرایط و عوامل علل روی آوری مجدد معتاد به دامن اعتیاد می توان ارائه کند کننده راهکارهایی برای طریقه برخورد خانواده و جامعه با معتاد باشد.
بیشتر اوقات فرایند بهبودی در قالب یک فرایند ناقص مورد بررسی قرار گرفته است.
هیچ شیوه درمانی تاکنون نتوانسته است به این امر به صورت همه جانبه بپردازد.
جای تاسف است که بخصوص در ایران افق دید در بسیاری موارد به سم زدایی محدود شده است. مراکز درمانی حتی اگر تا مدتی طولانی پذیرای معتاد باشند، پس از آنکه دوره درمان پایان یافت،برای معتادی که اکنون به زعم آنها بهبود یافته است، برنامه ای ندارند.
به طور مسلم این شیوه های درمانی عوامل موثری را دست کم یا نادیده گرفته اند و برنامه مناسبی برای رو به رو شدن با آنها ندارند و یا علمی در مورد مقابله با آن ندارند.
شاید علت اصلی عدم شناخت نسبت به این عوامل است که نهایتاً به ناتوانی در کنترل آنها منجر می شود. پژوهش حاضر بر پایه این فرض صورت گرفته که در صورت انجام مداخله به موقع و موفق در فرایند اعتماد، می توان زمان رسیدن به نقطه ای را که دستیابی به بهبودی میسر می شود، کوتاه تر کرد و تاثیر عوامل تهدید کننده بهبودی را کاهش داد و شناخت بیشتری به علل بازگشت پیدا کرد در راستای تلاش برای تحقق مداخله مطلوب لازم است اطلاعات و تحلیل دقیقی در مورد علل روی آوری مجدد به اعتیاد در اختیار مداخله گر قرار گیرد. به عبارتی مداخله گر باید بداند در چه شرایطی بهبودی فرد معتاد ثبات و دوام بیشتری برخوردار است و بالعکس. با پاسخ به این سوال مداخله به تنظیم طرح کمکی برای ایجاد شرایطی که معتاد بهبودی سریعتر و پایدارتر دست یابد، رهنمونه نخواهد شد.
اهداف
هدف کلی
بررسی علل تعیین دستیابی عوامل موثر در بازگشت معتادان به اعتیاد بعد از ترک مصرف مواد.
اهداف جزئی
- تعیین نقش خانواده در بازگشت به اعتیاد.
- تعیین نقش جامعه یا عوامل اجتماعی در بازگشت به اعتیاد.
- تعیین نقش عوامل شخصیتی و فردی در بازگشت به اعتیاد.
هدف کاربردی
ارائه راه حل هایی به منظور جلوگیری از بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد پس از ترک و شناخت عواملی که به صورت آشکار و پنهان در این مسئله نقش دارند.
فرضیه ها
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و نحوه پذیرش خانواده رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و نگرش خانواده نسبت به اعتیاد رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و وجود فرد معتاد در خانواده رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و رابطه با دوستان سابق رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و موقعیت شغلی رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و سطح درآمد رابطه ای وجود ندارد.
- بین بازگشت مجدد به اعتیاد و مسائل روحی روانی رابطه ای وجود ندارد.
تعاریف عملیاتی مفاهیم
مسمومیت[1] : رفتار غیر انطباقی مربوط به مصرف اخیر دارو. آثار مسمومیت هر دارو ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد و بستگی دارد به عوامل نظیر دوز با موقعیت، و شخصیت مصرف کننده به جدول 1-1 رجوع نماید.
محرومیت یا ترک[2]: سندرم مختص به ماده روانگردان متعاقب قطع مصرف مرتب(تحمل داروئی را مطرح ساخته و حکایت از وابستگی دارد). به جدول 1-1 رجوع نماید.
تحمل[3] : نیاز به ماده بیشتر برای حصول مسمومیت یا کاهش تاثیر همان مقدار ماده با ادامه مصرف .
سوء مصرف[4]: الگوی مصرف غیرانطباقی مواد که به مسائل مکرر و پیامدهای نامطلوب، مثلاً مصرف در موقعیتهای خطرناک، و مسائل قانونی اجتماعی و شغلی منجر می گردد.
وابستگی[5]: نیاز روانی یا جسمی برای ادامه مصرف ماده وابستگی به یک دارو ممکن است روانی، جسمی یا مرکب باشد. وابستگی روانی، که یا عادات خوگیری[6] نیز نامیده می شود، با میل شدید مستمر یا متناوب برای مصرف ماده مشخص است. وابستگی جسمی با نیاز به مصرف ماده به منظور پیشگیری از وقوع سندرم ترک ماده مشخص می باشد.
اعتیاد[7]: یک اصطلاح غیرعلمی عامیانه که هنوز علیرغم کنار گذاشته شدن رسمی آن از زبان طلبی، مورد استفاده قرار می گیرد. این اصطلاح تلویحاً وابستگی روانی، رفتار دارو جویانه، وابستگی جسمی و تحمل داروئی، و نیز تباهی جسمی و روانی وابسته به آنها را در بر می گیرد.
وابستگی به الکل: مصرف افراطی الکل که برای سلامت جسمی و روانی زیان بخش است سه نوع شایع دارد: (1)مصرف مستمر مقادیر زیاد الکل، (2) مصرف زیاد فقط در روزهای آخر هفته یا زمانی که امکان اختلال در عملکرد شغلی حداقل است و (3) دوره های میگساری مفرط (که چند روز تا هفته بطول می انجامد) با فاصله های طولانی پرهیز
سوء مصرف الکل: مصرف مزمز الکل که در عملکرد کل شخص تداخل نموده و معمولاً بشکل وابستگی در می آید. بطور کلی، این طبقه توصیف کننده شخص است که مساله میخوارگی او هنوز به حدی نرسیده است که تشخیص وابستگی الکل را شامل گردد.
در این فصل پس از بررسی مفهوم بازگشت به دیدگاههای مطرح شده در خصوص عوامل و علائم بازگشت به اعتیاد پرداخته خواهد شد.
عود یا بازگشت
Relapse بازگشت به رفتاری خاص پس از دوره های پرهیز از آن رفتار ویژه تعریف شده است. پاتریشیا اون سرپرست مرکز تحقیقی باتلر در هاز لندن، بازگشت یا عود را چنین تعریف می کند:
((بازگشت به مشکل مصرف مواد مخدر پس از قطع مصرف اطلاق می شود …
در بازگشت معمولاً فرد به سطحی از مصرف باز می گردد که قبلاً وجود داشت یا به سطحی بدتر از آنچه قبلاً متوقف شده بود))
رحیمی موقر و همکاران (1376) چنین اظهار داشته اند: ((عود یعنی یک اتفاق یا فرایند منفی شامل بازگشت مجدد به مصرف مواد مخدر به صورت افزایش مقدار ماده مصرفی و یا شروع مجدد اعمال و رفتاری که حکایت از قریب الوقوع بودن عود دارد.))
((مثلاً کسی که مصرف مواد را ترک می کند ولی مجدداً به خیابان هایی که از آنجا مواد را تهیه می کرده، سر می زند یا مجدداً با دوستان معتاد خود ارتباط برقرار می کند و یا ارتباط درمانی خود را کاهش می دهد یا کسی که علیرغم ترک مصرف مواد، مصرف مواد جدید ولی ضعیف تر را شروع می کند، احتمالاً به سمت عود می رود.)) (رحیمی موقر و همکاران 1376).
((بنابراین عود به چند حالت مختلف از سوید مصرف کننده مواد گفته می شود:
- I.بازگشت ناگهانی به مصرف موادی که قبلاً مصرف می شده است.
- II.فرایندی که سرانجام به مصرف مجدد مواد منجر خواهد شد.
- III.افزایش مصرف مواد نسبت به مقداری که قبلاً مصرف می شده است. ))
در جای دیگر عود یا بازگشت چنین تعریف شده است:
((متخصصین به این نتیجه رسیده اند که زمانی که الکلی ها اقدام به مصرف مجدد می نمایند، اغلب بیش از آنچه قبلاً مصرف می کردند، مصرف خواهند کرد. کوب دریافته است هنگامی که مصرف الکل قطع می گردد و پس از 3 یا 4 روز مجدداً آغاز می شود، میزان مصرف 50 درصد بیش از پیش خواهد شد.))
ملاک های وابستگی به مواد
- الف:ظاهر شدن نشانگان ویژه ماده مصرفی به علت قطع (کاهش) مصرف زیاد و طولانی مدت آن.
- ب:نشانگان ویژه ماده مصرفی باعث ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم می شود.
- ج: نشانه ها ناشی از یک بیماری جسمانی بنوده و با یک اختلال روای دیگر توجیه بهتری ندارد.
شاخص های بهبودی را تنها زمانی می توان بکار برد که هیچ کدام از ملاک های وابستگی به مواد یا سوء مصرف مواد حداقل برای مدت یک ماه دیده نشوند. تعریف چهار نوع بهبودی بر مبنای فاصله زمانی طی شده پس از قطع وابستگی(بهبودی زودرس در برابر بهبودی کامل) به دلیل آنکه 12 ماه اول پس از وابستگی دوره ای است که به خصوص احتمال خطر زیادی برای بازگشت یا عود مصرف وجود دارد آن را دوره بهبود زودرس نامگذاری می کنند.
بدون آنکه بازگشت به وابستگی رخ دهد شخص وارد دوره بهبود مداوم می شود. چنانچه در دوره های بهبود زودرس و مدام هیچ یک از ملاک های وابستگی یا سو مصرف مطابقت نداشته باشد، یک عنوان (کامل) هم اضافه می شود. اگر طی دوره بهبود حداقل یکی از ملاک های وابستگی یا سو مصرف به صورت پیوسته یا متناوب مطابقت کند، عنوان ((نسبی) به آن داده می شود. تمایز بین تداوم بهبودی کامل از بهبود یافته (یعنی فقدان اختلال مصرف مواد در حال حاضر) مستلزم در نظر گرفتن طول مدت پس از آخرین دوره اختلال، کل مدت اختلال و ضرورت ارزیابی پیوسته آن است.
عوامل خانوادگی
برخی معتقدند عوامل موثر به اعتیاد عوامل زمینه ساز بازگشت (relapse) نیز هستند. از آنجایی که عوامل موثر بر اعتیاد مواردی هستند که در کوتاه مدت تغییر نمی کنند می توان تا اندازه ای بر این نظر پافشاری نمود که عوامل موثر بر اعتیاد و بازگشت بسیاری از موارد مشترک هستند. از این روست که بررسی عوامل بازگشت مجدداً به اعتیاد را با پرداختن به عوامل زمینه ساز اعتیاد آغاز می نماییم.
چیریلو و همکارانش (1996) معتقدند: در خانواده در مجموع علل و معلول های گوناگونی که در موضوع اعتیاد به مواد مخدر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند، داغرای بدترین نقش می باشد. به عبارت روشن تر مسئله اعتیاد مربوط به نوع خانواده، ارتباط عملکردی ویژه آن، تاریخچه منحصر به فرد آن و نیز ساختار ارتباطی و ارزش های حاکم بر آن می باشد.
خانواده هم در پیدایش و هم در تداوم اعتیاد به مواد مخدر دارای نقش اساسی است: یعنی خانواده خود جزئی اساسی از یان بیماری است و بدون آن این بیماری اساساً بروز نمی کند.
برای درمان این عارضه به هیچ وجه نباید روندهای رشدی در خانواده را از نظر دور داشت(ص22)
نتایج تحقیقات بسیاری موید این امر بوده اند ک معتادان به مواد مخدر تنها وابسته به مواد مخدر نبوده و به میزان وسیع تری به خانواده هسته ای خویش وابسته اند.
پدران معتادان به مواد مخدر معمولاً غایب و دارای گسستهای عاطفی با فرزندان خود هستند. حال آنکه مادران آنها به صورت مبالغه آمیزی فعال، پر تحرک، با گذشت و با نشانه های چسبندگی انگلی توصیف می شوند.
پیشینه تحقیق
در سال 1367 مریم سرآبادانی تفرشی در یک مطالعه توصیفی – تحلیلی به بررسی و مقایسه علل روانی و اجتماعی گرایش به اعتیاد مجدد در زنان زندانی که برای بار اول اعتیاد را ترک کرده بودند و گروهی از زنان زندانی که برای بار چهارم به بعد اعتیاد را ترک کرده بودند، پرداخت. مطالعه روی دو گروه 25 نفری از زنان زندانی در زندان قصر تهران صورت گرفت. کلیه زنان در زندان بسر می بردند و سنین بین 10 تا 50 سال داشتند.
یافته ها و نتایج این بررسی نشان داد زمانی که اعتیاد را ترک کرده اند مسائل روانی و اجتماعی شان حل نشده و ترک اعتیاد آنها ناقص بوده است. نتایج حاصله از طریق تجزیه و تحلیل اطلاعات کسب شده حاکی از این است که این گروه از زنان زندانی مسائل روانی – اجتماعی دارند که بعد از بارها ترک اعتیاد هنوز حل نشده باقی مانده اند.
دکتر علی فیروزآبادی و همکاران (1375) طی مطالعه ای به تعیین عوامل موثر بر روی آوری مجدد افراد وابسته به مصرف مواد مخدر مستقر در زندان و اردوگاه معتادین شهرستان سمنان مبادرت ورزیدند.
پژوهش در قالب یک مطالعه مقطعی تحلیلی – توصیفی به بررسی عوامل موثر بر روی آوری مجدد افراد وابسته به مواد مخدر به اعتیاد با تاکید ویژه بر افسردگی به عنوان یکی از مهمترین عوامل صورت گرفت. افراد نمونه 80 نفر بودند که به 3 گروه تقسیم شدند. 1- افرادی که سابقه ترک نداشتند و یا یک بار ترک کرده اند. 2- افرادی که دو بار سابقه ترک داشتند و 3- افرادی که بیش از دو بار اقدام به ترک نموده اند.
در این 3 گروه متغیرهایی چون وضعیت تاهل ، وجود فرد معتاد دیگر در خانواده ، روحیه فرد در دوران بلوغ رتبه تولد و میزان افسردگی مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری و داده ها نشان داد که میزان افسردگی در افرادی که سابقه بیش از دو بار ترک داشتند، بالاتر بوده و همچنین در خانواده این افراد سابقه بیشتری از وجود فرد معتاد دیگر یافت شد. در مورد سایر متغیرها تفاوت معنی داری میان 2 گروه فوق یافت نشد.
در پایان نیز محققین پیشنهاد می کنند برای آنکه ترک ماده مخدر تداوم داشته باشد، لازم است فرد معتاد پس از گذراندن دوره ترک بصورت فعالانه توسط تیمی متشکل از دست اندرکاران مسائل روانی – اجتماعی دنبال شده به وسیله ارائه شیوه های جایگزین و سازگارانه در جهت حل مسائل و مشکلات درونی و بیرونی یاد شده و در صورت لزوم برای معالجات تکمیلی و دارویی به روانپزشک ارجاع داده شود.
؟؟اسنو و چریل اندرسون (2000) به بررسی عوامل موثر بر بازگشت در زنان معتاد به مواد مخدر و الکل پرداختند. در این مطالعه 50 نفر از زنان معتادی که پس از طی دوره درمان مجدداً اقدام به مصرف نموده بودند، شرکت کردند. گروه کنترل را 50 نفر از زنانی که پس از درمان در حال بهبودی بسر می بردند، تشکیل می دادند. آنها یکی از 3 برنامه درمانی که در تگزاس اجرا می شد، بهره گرفته بودند. پرسشنامه ای که ویژگیها و اطلاعات دموگرافیک و نوع و چگونگی اعتیاد را مورد سوال قرار می داد، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهده کلینیکی محققان تنظیم گردید.
نزدیک به هر دو گروه کسانی که بازگشت داشتند ؟؟ درصد) و کسانی که همچنان در حال بهبودی بسر می برند 37x= ، 5/73 درصد) سابقه مصرف الکل و ماده مخدر توسط والدین و مادربزرگ و پدربزرگشان را گزارش کردند. آغاز مصرف الکل یا مواد مخدر در سن 16 سالگی یا زودتر توسط 5/43 درصد (20=x ) افراد نمونه در گروه کسانی که بازگشت داشتند و نزدیک به ( 30x= ، 2/61 درصد) کسانی که در حال بهبودی بودند، گزارش شده هر دو گروه مصرف چند نوع ماده مخدر را گزارش نمودند اگر چه در گروه دوم (افراد در حال بهبود) میزان مصرف مواد مخدر و تنوع آن بیشتر بوه اعمال خشونت در گذشته و در حال توسط والدین و سابقه کودک آزاری نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. اغلب افراد نمونه سابقه کودک آزاری را گزارش نمودند. نزدیک به (28= x ،2/63 درصد) افراد نمونه در گروهی که اقدام به مصرف مجدد نموده بودند گزارش کردند که در گذشته توسط والدین یا کسانی غیر از آنها مورد آزار قرار گرفته بودند. کودک آزاری جنسی ،روانی – عاطفی و جسمی)
از افراد نمونه در هر دو گروه خواسته شد از میان 25 موردی که در یک لیست آورده شده بودند، مواردی را که فکر می کردند بر بهبودی یا بازگشت آن موثر بوده است،ذکر کنند. افسردگی، بی توجهی به قدمهای دوازده گانه نه انجمن الکلی های گمنام و استرس و بحران های فردی بیشتر توسط گروهی که بازگشت داشتند، ذکر شد. توجه به قدمهای دوازده گانه ، داشتن انگیزه برای تغییر و داشتن ارتباط با خانواده و دوستان توسط گروه در حال بهبودی بیشتر مورد تاکید قرار گرفته بودند.
آلسوب و همکاران (2000) طی پژوهشی به بررسی عوامل موثر بر فرایند عود در مردانی که وابستگی شدید بر مصرف الکل دارند،پرداختند. تمرکز این پژوهش بر نقش حس خود ارزشمندی، میزان وابستگی به الکل و عملکرد شناختی بود. فرضیه ها بدین قرار بودند: 1- درمان مناسبتر و ارتقاء حس خود ارزشمندی نتیجه مطلوب تری را پس از پایان دوره درمان به ارمغان خواهد آورد. 2- وابستگی شدید به الکل نتیجه درمانی ضعیف تری را بدست خواهد داد 3- افرادی که عملکرد شناختی ضعیف تری دارند، زودتر اقدام به مصرف مجدد الکل خواهند نمود. 4- هر چه افسردگی افراد بیشتر باشد، نتیجه درمانی ضعیف تر خواهد بود.
افراد نمونه 60 نفر از بیماران جدیدی که به واحد درمانی الکل ATU در اسکاتلند مراجعه می کردند، بودند. این بیماران عموماً در مناطق فقیرنشینی زندگی می کردند که الکل به راحتی در دسترس و مصرف زیاد آن در منطقه مورد نظر عادی بود. بیماران جدید در فاصله سنی 21 تا 60 سال قرار داشتند. با تشخیص اولیه وابستگی به الکل و بدون سابقه مشکل جسمی یا روانی. افراد نمونه بین 6 ماه تا 10 روز پس از سم زدایی بهبود خود را حفظ کرده بودند و برای شرکت در مطالعه نیز اعلام آمادگی کردند.
[1] .Intoxication
[2] .withdrawal
[3] .Tolerance
[4] .Abuse
[5] .Dependence
[6] .Habituation
[7] .Addiction