انسان در زندگی روزمره خود با استرس ها و فشارهای متعدد ی روبرو است. دوران نوجوانی که از آن به نام دوره بحران طوفان و استرس تا دوره زایش دوباره یاد کرده اند یکی از حوادث پراسترس زندگی هر فردی است. نوجوان در این دوره از طرفی با گذر از دوره کودکی به بزرگسالی با تغییرات وسیع جسمانی و رشد شناختی مواجه بوده و از طرف دیگر با مسائلی همچون رشد هویت، دستیابی به استقلال از خانواده در عین حفظ ارتباط با آن، پذیرفتن نقشهای اجتماعی در ارتباط با گروه همسالان و تصمیمگیری درباره آینده و شغل روبرو است. دوران نوجوانی زمان کشف یا آگاهی از ارزشهای فرهنگی و معنوی ودوران تضادها وتعارضها، تخیل و رویاها وسن مشکلات و مسائل اوست. استرس های نوجوانی گستره ای از وقایع روزمرهای همچون، انجام ندادن تکالیف مدرسه، نداشتن آمادگی کافی برای امتحان، گم کردن وسایل و اختلاف با دوست همکلاسی تا وقایع عمده ای همچون طلاق والدین، اعتیاد یکی از والدین، بیماری یا مرگ یکی از اعضای خانواده را دارد. به اعتقاد هولمز و راهه (1967) هر حادثه ای که نیاز به سازگاری قابل ملاحظه ای در زندگی فرد داشته باشد ممکن است استرس زا باشد. آنچه که این موضوع را با اهمیت تر جلوه میکند، شیوه کنار آمدن با این استرس زا هاست. برخی افراد به هنگام وقوع مشکل تمام نیرو و اندیشه خود را در جهت حل مشکل بسیج مینمایند و برخی برعکس به عوارض و پیامدهای مشکل می پردازند به گونه ای که تنها سعی میکنند از پیامدهای هیجانی آن بکاهند، در حالی که مشکل همچنان به قوت خود حل نشده باقی است. در هر صورت، استرس بر این دو دسته افراد آثار متفاوتی برجای میگذارد. دسته اول افرادی سازگارتر کم استرس تر و خوش بین ترند چون به مشکل به عنوان موضوعی حل شدنی می نگرند و دسته دوم رنجورتر مضطرب تر، افسرده تر و بدبین ترند چرا که استرسها را همچون کوهی که سایه خود را بر زندگی آنها گسترانیده، می بینند. در این میان نوجوانان با دلمشغولی هایی همچون تکلیف مدرسه، سازگاری با گروه همسالان، برآورده کردن تقاضاهای والدین ، انتخاب رشته تحصیلی و آمادگی برای کنکور دانشگاه و اندیشیدن به آینده تحصیلی و شغلی مواجهند که هر یک به نوبه خود فشار روانی عدیده ای را به زندگیشان تحمیل میکند. در این میان آنچه که اهمیت و ضرورتش را نمایان میسازد قدرتمند کردن نوجوانان به شیوه ها و راهکارهایی صحیح در جهت کنار آمدن با این استرس زا است، تا بتوانند از این مراحل با حفظ سازگاری و سلامت روان عبور کرده و با مشکلات به عنوان پدیدههایی حل شدنی مواجه شوند، نه آنکه از آنها اجتناب کنند.
آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
مقدمه مقاله
کلیات
بیان مساله
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. در ابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که با تغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه و تصمیم گیری هایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان را در معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم و اهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که در زندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوشش هایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که به وسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکارآمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطور موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز می کند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978 به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه 1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یک سری اطلاعات و دلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیری هایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیر واقعی، در رابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده و مشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یا عدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
- درونی بودن در برابر بیرونی بودن
- پایداری در برابر ناپایداری
- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراد افسرده در مقایسه با افراد عادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که این گونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم بر انتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوه کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنار آیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنار آیی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
دوره نوجوانی دوره گذار به بزرگسالی است و نوجوانان علاوه بر استقلال باید با فشارهای روانی ناشی از بلوغ و هورمونهای جنسی، در حوزه تحصیلی با مسائلی همچون تکالیف درسی، انتخاب رشته و در آینده با مسئله شغل و حرفه روبرو شوند.
گزارشات مندرج در ادبیات نوجوانان نگرانی هایی را در مورد سطوح بالای دیسترس روانشناختی در جوانان ابراز داشته اند. هر چند بر آوردها تفاوت قابل توجهی را نشان می دهند ، اما احتمال دارد در هر برهه زمانی تقریبا از نوجوانان دچار دشواری هایی در عملکرد روانشناختی باشند تا حدی که با پیشرفت تحصیلی و تحول روانشناختی شان تداخل کند.
با درنظر گرفتن این مسئله، این موضوع حیاتی است که عوامل مرتبط و پیش بینی کنندههای مهم این وضعیت ها را بشناسیم.
علاوه بر آن برنامه های مداخله ای که تنها بر افراد پرخطر تمرکز دارند، نیازهای بسیاری از کودکان ونوجوانانی که ممکن است از چنین برنامه هایی سود ببرند، را برآورده نمیسازد. در گزارشی که اخیرا در مجله پزشکی استرالیا به چاپ رسید روزنمن
(1998) قویاً به این بحث پرداخت که برنامه های ارتقا سلامتی در کاهش خطر کلی در تمامی جمعیت ها مورد نیاز است.
در اصل مشکلات در عملکرد روانشناختی بازتابی از دشواری هایی در کنار آمدن با نگرانیها و استرس های زندگی روزانه است (فرایدنبرگ، 1997). راهکارهای کنار آیی که مکررا با سبکهای کنار آیی در نظر گرفته می شوند ممکن است انطباقی یا غیر انطباقی باشند. همچنین این سبک ها پیش بینی کننده های مهم فشار روانی اند.
کنار آمدن ذاتا بد یا خوب نیست بلکه میتواند از راهبردهای بارور یا ناباور تشکیل شود، همچنین کنار آمدن میتواند با عنوان ( کارآمد) یا (ناکارآمد) نام گذاری شود. کنار آمدن کارآمد هنگامی اتفاق می افتد که مشکل تعریف و راه حل های جایگزین پیشنهاد و به آنها عمل شود. کنار آمدن ناکارآمد اشاره به مدیریت و تبیین احساساتی است که ممکن است در شکلگیری هدف نقش داشته باشند به ویژه هنگامی که با حوادث خارج از کنترل فرد مقابله میکند همراه باشد (کامپاس، 1992 به نقل از فرایدنبرگ، 1997) .
اهداف تحقیق
در پژوهش حاضر اهداف تحقیق به شرح زیر هستند:
بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان.
بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر کاهش سبک اسناد منفی دانش آموزان
بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان.
فرضیه های پژوهش
- آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان میشود.
- آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب کاهش سبک اسناد منفی دانش آموزان میشود.
- آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب افزایش سلامت روان دانش آموزان میشود.
متغیرهای پژوهش
در این تحقیق متغیرهای زیر بکار می روند:
- متغیر مستقل: آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس
- متغیر وابسته : سبک کنارآیی اجتنابی، سبک اسناد منفی، سلامت روان
- متغیر کنترل: جنسیت، پایه تحصیلی، فرد آموزش دهنده
تعریف اصطلاحات
تعاریف نظریو عملیاتی متغیرها
مفاهیم و اصطلاحات را اصولا میتوان به دو صورت کلی تعریف کرد: تعاریف نظری یا سازنده و تعایف عملی تعاریف سازنده یا نظری که اشیا یا پدیده ها را بر حسب مفاهیم مترادف با ملاکهای فرضی و انتزاعی توصیف میکند ( نه ملاکهای مشاهده پذیر) و نقش مهمی در فرایند منطق مربوط به تنظیم فرضیه بازی میکند، اما نمیتواند جایگزین تعاریف عملی شود (هومن، 1370).
تعریف عملی، ملاکهای مشخص منحصر به فرد و مشاهده پذیر مربوط به یک پدیده را به روشنی بیان میکند، در واقع پل هایی است که حوزه فرضیات یا کلیات را با دنیای واقعی و اختصاصی مربوط میکند، اما نمیتواند جایگزین تعاریف عملی شود (هومن، 1370).
مهارت های مدیریت بر استرس
عبارت است از یادگیری اصولی که به فرد کمک میکند تا با شناسایی موقعیت استرس زا یا به جریان اندازنده های پاسخ استرسی، به انتخاب راهکاری مناسب در جهت اداره موقعیت پر استرس دست بزند. داد (گراملینگ و آورباچ، 1998).
از نظر مک نامارا (2001) مهارتهای مدیریت بر استرس را میتوان در 6 مرحله به دانش آموزان آموزش داد: (1) آموزش شناسایی علائم استرس و تاثیر استرس بر افکار، احساسات، رفتار و سلامت جسمانی (2) شیوه های ذهنی کنار آمدن با استرس (3) روش های فیزیکی کنار آوردن با استرس (4) مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان (5) روش های ارتباطی و میان فردی (6) تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس پیشگیری از افسردگی و اضطراب.
تعریف عملیاتی
آموزش مهارتهای بر استرس: منظور روش آموزشی سارا مک نامارا است که در جهت اداره و کنترل موقعیت استرسی به دانش آموزان ارائه میشود. این روش در 8 جلسه هفته ای 2 روز به مدت 70 دقیقه به دانش آموزان یک کلاس بطور کلی آموزش داده میشود.
کنار آمدن: تلاشی است که هم تکیه بر عمل دارد و هم درون فردی است که در نهایت خواسته ها و تعارض های درونی و محیطی را اداره میکند (یعنی یابر آنها تسلط پیدا میکند یا آنها را تحمل میکند یا آنها را کاهش می دهد و به حداقل میرساند).
کنار آمدن با استرس: طبق نظر فرایدنبرگ و لوئیس (1997) کنار آیی مجموعه ای از اعمال خلقی و شناختی است که در پاسخ به یک مسئله خاص به وجود می آید. آنها تلاش برای ترمیم، تعادل یا برطرف کردن عدم تعادل فرد را ارائه دادند. این کار میتواند با حل مشکل (به معنای برطرف کردن محرک) انجام شود یا اینکه خود را مسئله بدون اینکه راه حلی ارائه کند، انطباق دهد.
سبک کنارآیی اجتنابی
اجتناب در واقع از پذیرش تغییرات با دوری از موقعیت هاست (لازاروس، 1984). فرایدنبرگ معتقد است سبک کنارآیی اجتنابی سبکی متشکل از 8 راهبرد: نگرانی، جستجوی تعلق، تفکر آرزومندانه ، کنار نیامدن، نادیده گرفتن مشکل، کاهش تنش، خودنگهدای و سرزنش خود میباشد، این راهبردها ترکیبی از آنچه که ممکن است اجتنابی یا نابارور خوانده شود و بطور تجربی با ناتوانی در کنار آمدن مرتبط میباشد. شواهد متقاعد کننده نشان می دهد سبک کنار آیی اجتنابی با سازگاری ضعیف همبستگی دارد (فرایدنبرگ، 1997).
تعریف عملیاتی
سبک کنارآیی اجتنابی : این سبک با استفاده از مقیاس کنارآیی نوجوانان فرایدنبرگ ولوئیس سنجیده میشود و نمره ای که آزمودنی از مجموع راهکارهای نگرانی ، تفکر آرزومندانه ، جستجوی تعلق ، کنار نیامدن، نادیده گرفتن مشکل، کاهش تنش، خود نگهداری و سرزنش خود بدست می آورد.
سبک اسناد منفی
سبکی است که این سه بعد را تنها در موقعیت های منفی می سنجد.
تعریف عملیاتی
سبک اسناد منفی: در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه از سبک اسنادی کودکان و نوجوانان سنجیده میشود و نمره ای که آزمودنی از موقعیت های منفی این آزمون بدست می آورد.
سلامت روانی
حالت روانی که ویژگی بارز آن سلامت و بهبود هیجانی (عاطفی) و نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده زندگی و ظرفیت ایجاد در رابطه حسنه و رضایت بخش با دیگران و کنار آمدن مناسب با استرس و تناقض های زندگی میباشند.
سلامت روان یک حالت عملکرد موفقیت آمیز عملکرد روانی است که از فعالیت های آفرینش (مولد)، روابط ارضا کننده در فعالیت بخش با دیگران، توانایی سازش یافتگی و سازگاری، با تغییر و کنار آمدن با مشکلات و پریشانیها، نتیجه میشود.
استرس یا فشار روانی
فیزیولوژی یا روان شناختی ناخوشایندی است که در پاسخ به محرک های تنش زا ایجاد میشود (برمنر و داگلاس ، 2002) فشار روانی در نتیجه حوادث غیر مترقبه یا چالش انگیز در محیط ایجاد می شود و حوادث تنش زا فرد را وا می دارد تا خود را مجدداً با محیط سازگار کند (کوپر و مارشال ، 2001، به نقل از شعاع 82).
بدن انسان به صورت سازمان واحدی عمل می کند هر قسمت از بدن فرد بر عملکرد قسمتهای دیگر تاثیر می گذارد.
اگر فرد تحت تنش زیادی قرار بگیرد و نتواند به طور صحیح با آن برخورد کند، موادی در بدن تولید می شود که موجب عرق کردن کف دست ها، تند شدن ضربان قلب، افزایش ادرار، و اسهال و… می گردد. واضح است که افراد نسبت به تنش واکنش های متفاوتی نشان میدهند، گاهی اوقات چیزهایی که در زمانی استرس زا هستند در زمان دیگر استرس زا نیستند. اگرچه مقداری از تنش برای سازگاری فرد، مثبت و لازم است ولی قرار گرفتن در معرض استرسهای زیاد و شدید موجب ایجاد و تشدید برخی از بیماریهای جسمی و روانی میشود (برمنر و داگلاس، 2002، به نقل از شعاع، 82).
تعریف استرس
در فرهنگ روان شناسی (رزم آزما، 1370) این اصطلاحات به عنوان حالتی توصیف شده که در آن ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیزم های حیاتی او را تهدید می کنند، دچار عدم تعادل می شود. این حالت می تواند دارای منشاء فیزیکی نظیر ضربه، سرما یا منشاء شیمیایی نظیر سموم، عفونت ها و یا منشاء روانی (هیجانات) باشد. به نظر پورافکاری (1376) مراد از استرس یا فشار روانی «اصطلاحی است که در طب و زیست شناسی به صور گوناگون به کار گرفته شده است. گاه رویدادها یا موقعیت های مضر برای ارگانیسم و گاه تنش روان شناختی ناشی از این رویدادها و موقعیت ها فشار ارگانیسم و گاه تنش روان شناختی ناشی از این رویدادها و موقعیت ها فشار روانی شمرده می شود.» به مفهوم دقیقتر، به هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم اختلال به وجود آورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز کند، استرس گفته می شود (شعاع، 82).
استرس ممکن است به صورت محرکهای فیزیکی، عفونتها، واکنشهای آلرژیک و یا به صورت تغییر کمی در جو روانی- اجتماعی باشد. تفاوت در این است که اولی یک عامل تنش زای فیزیولوژیکی است که تاثیر خود را از طریق هیپوتالاموس، غده فوق کلیوی، سلسله اعصاب سمپاتیک و ترشح هورمونهای مختلف به جا می گذارد و دیگری علاوه بر قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است، با درک شخص از آن عامل نیز ارتباط دارد (برمنر و داگلاس، 2002). فشار روانی اصطلاح مبهمی برای توصیف موقعیت، شی یا شخص فشارزا است که احساسات و پاسخ های فیزیکی را در افراد برمی انگیزاند و پیامدهای رفتاری، شناختی و یا فیزیولوژیک به همراه دارد. برای درک بهتر این مفهوم سه الگوی کلی توسط فورمن مطرح شده که در این جا بیان می شود. این مدلها شامل مدل محرک، مدل پاسخ و مدل تعاملی است.
ارزیابی های شناختی
لازاروس در سرتاسر این فرایند سه مرحله ای برد و مفهوم اصلی تاکید دارد ارزیابی شناختی و پاسخ های کنار آمدن . ارزیابی شناختی ، فرایند فکر است که در آن شخص به ارزیابی مربوط بودن استرس زا به سلامتی اش می پردازد ، اگر استرس زا به سلامتی او مربوط باشد . آیا بالقوه کمک کننده است یا آسیب زا ست ؟ عملاً فرض میشود که شخص دو نوع ارزیابی انجام میدهد . یکی نخستین و دیگری ثانوی (ریو، 1376 ، به نقل از سید محمدی ، 1998 ) .
ارزیابی نخستین منجر به این قضاوت میشود که آیا این موقعیت برای فرد ، زیان آور بیخطر یا نامربوط است ( لازاروس و فولکمن ، 1984 ) . چنانچه با خطر یا نا مربوط باشد که بنابراین بی ضرر است ، بازنمایی شناختی از این موقعیت شکل میگیرد و فرد نبود استرس را تجربه میکند . علاوه بر این وضعیت هیجانی فرد آرامش و عاری از نگرانی یا حتی لذت بخش خواهد بود .استرس و تجربه هیجانهای منفی از ارزیابی اولیه منفی تری نتیجه میشود .
استرس نوجوانی
شیوع مشکلات مرتبط با استرس ، در میان نوجوانان در طول پانزده سال اخیر افزایش قابل توجهی داشته است ( الکایند ، 1984) . بیکاری جوانان در بسیاری از جوامع روبه افزایش است همانگونه که تغییرات و از هم گسیختگی خانواده ها ، رقابت برای موقعیت های بالاتر در فضای محدود شغلی وغیره نیز روندی فزاینده دارد .
از دید الکایند ، افزایش استرس نوجوانان ، با آمار فزاینده خودکشی نوجوانان در خلال 20 ساله اخیر حمایت میشود . شیوع مشکلات نوجوانان معمولاً با عواملی همچون بیگانگی از خانواده ، سوءاستفاده ( جسمی ، روانی ) والدین ، سطح تحصیلات پایین و فرصت های شغلی محدود در ارتباط است . نوجوانان باید درمورد رشته ی تحصیلی و مشاغل مربوط به آن تصمیمات مهم زندگی شان را اتخاذ کنند .علاوه بر آن ، قبل از آمادگی لازم برای پذیرش نقش والدی، اغلب برای این دوره تصمیم میگیرند. افزایش شیوع اختلالات خورد و خوراک، همچون بی اشتهایی عصبی در میان دختران نوجوانی که در خانواده هایی با مشخصه تنش ، سردرگمی ، درگیری ، بیش حمایتگری ، انعطاف ناپذیری و عدم حل کشمکش زندگی میکنند ، وجود دارد ( لارسون ، 1991 ) پرخوری روانی شیوعی در حدود 4/6 % در میان دختران دبیرستانی طبقه متوسط داشته است.
جدول 2-1: نشانه های استرس نوجوانی به نقل از فرایدنبرگ 1997
اجتماع | مدرسه | منزل |
اعتیاد به الکل
بی تفاوتی دزدی قساوت ( بیرحمی ) اعتیاد به مواد مخدر ولگردی همیشگی رفتار بزهکارانه بی خانمانی بی تفاوتی عدم شرکت در امور اجتماعی بی بندوباری اعتیاد به تنباکو خرابکاری خشونت(دعواهای بزهکارانه)
|
خشم
رفتار ضد اجتماعی بحث و مشاجره رفتار توجه جویی غرور و تکبر قلدری سردرگمی درحل مشکل دشواری در انجام تکالیف مورد نیاز فرسودگی و خستگی جنگ و دعوا ولگردی بیماری چون تب منونوکلئوس ناتوانی در شروع تکالیف جدید انزوا / دوری گزینی عدم شرکت در فعالیتها تمرکز ضعیف خودنمایی کردن مسخره کردن / توهین کردن فرار از مدرسه خشونت در حیاط مدرسه |
پرخاشگری
بحث و مشاجره خستگی و بی حوصلگی خستگی مزمن دعوا با خواهر برادرها به سادگی گریستن / سرازیر شدن اشک ها تماشای بیش از حد تلویزیون افزایش / کاهش بین از حد وزن ناتوانی در اداره امور عادی روزانه تحریک پذیری بی علاقگی اشتیاق بیش از حد به راضی نگه داشتن دیگران منفعل بودن سهل انگاری درگیری با بزرگترها فریاد زدن غمگینی دمدمی مزاجی اختلالات پوستی اختلالات خواب قهر کردن بددهنی ضعف و خستگی زخمها ( گوارشی ) نگرانی و اضطراب |
تعریف کنار آمدن
استرس یکی از واقعیت های زندگی است و از عوامل و شرایط متعددی ناشی میشود که عموماً ناخوشایند است . بر این اساس افراد برانگیخته می شوند تا برای رفع حالت ناخوشایند دست به کاری بزنند . شاید رفع کامل استرس ممکن نباشد اما برای به حداقل رساندن عوارض آن میتوان از روش های کنار آمدن با استرس استفاده کرد .
تعاریف متعددی برای کنار آیی ارائه شده که همگی بر این نکته اشاره دارند که کنارآیی قسمتی از تعامل فرد با محیط است و زمانی رخ میدهد که فرد یک موقعیت را فشارزا و خطرناک ارزیابی کند . پیرلین و اسکولر (1978 ) کنارآیی را با عنوان : « هر پاسخی به فشارهای روانی ـ موقعیتی که برای جلوگیری ، اجتناب یا کنترل آشفتگی عاطفی صورت میگیرد » تعریف کرده اند . منظور از کنار آمدن کوشش های رفتاری و شناختی فرد برای چیره شدن ، تحمل کردن ، کاستن و به حداقل رساندن نیازها یا تقاضاهای محیطی و یا درونی است که بر فرد وارد می آیند و ورای منابع وی هستند . همچنین لازاروس و فولکمن ( 1986 ) «کنار آمدن را تغییرات مداوم خود در زمینه تلاش های رفتاری و شناختی در جهت نظم بخشیدن به خواسته های درونی و بیرونی که بیش از سطح تحمل فرد ارزیابی شده اند ، دانسته اند ».
عوامل موثر بر استرس و کنارآیی
همانگونه که خاطر نشان کردیم ارزیابی ثانوی از موقعیت های پراسترس نه تنها ارزیابی انتخاب های کنارآیی بلکه دسترسی به حمایت اجتماعی را نیز شامل میشود .
حمایت از طرف دیگر افراد میتواند اشکال بسیاری چون : اطمینان آفرینی ، راهنمایی ، توصیه ، همدردی ، مساعدت مستقیم از طریق تهیه کالا و خدمات را شامل شود ( گین ، 1995 )
این نوع اطلاعات میتواند کمک به خاموش کردن آثار استرس شده و خطر بیماری را کاهش دهد . منابع حمایتی میتواند شامل دوستان ، همسران . دلباخته ها ، کودکان ،اعضای مسجد ، اعضای باشگاه یا حتی یک حیوان دوست داشتنی باشد . احساس حمایت به نوبه خود مهمتر از شخصی است که آن را فراهم میکند (کاسیدی ،1999)
یک سیستم حمایت اجتماعی نیازمند وسعت خیلی زیادی جهت سودمند واقع شدن نیست . مهمترین چیز داشتن حداقل یک دوست محرم راز است تا فرد بتواند به سمتش روانه شود (ورتمن و همکاران ، 1998 ).
حمایت اجتماعی اثر سودمند کلی بر سلامتی و رفاه دارد . به هر حال ، دلایل سودمندی اش همیشه روشن نبود . اما در هر صورت حمایت اجتماعی دو اثر بر سلامتی دارد : یک تاثیر عمومی و دیگری اثر ضربه گیر آن ( کوهن و ویلز، 1985 ). تاثیر عمومی آن بر کیفیت زندگی است که با فراهم آوردن یکپارچگی فرد در شبکه اجتماعی بدون توجه به اینکه آیا زندگی او پراسترس هست یا نیست حصول می یابد، تاثیر ضربه گیر آن به توصیف کمکی که از طریق حمایت اجتماعی به فردی که در حال گذر از رویداد پر استرسی است ، می پردازد . این حمایت، یا تنفر از محرک تنش زا را کاهش میدهد . یا فرد را در برابر آن قوت قلب می بخشد .اکثر تاثیرات سودمند ضربه گیر حمایت اجتماعی از باور فرد به دسترسی داشتن به چنین حمایتی ، نشات میگیرد .
مروری بر دوره شیوه های کنار آمدن با استرس
سعی کنید هر روز یا زمانی کردید، ریلکس شوید، برای این کار نیازمند، یک مکان ساکت، قائم نشستن، با حالت بدنی خوب و تمرین تنفس عمیق هستید.
بهتر است که چه چیزهایی به شما انرژی می بخشند (مثلاً دوست، ورزش، تغذیه مناسب، خنده و شوخی) و چه چیزهایی انرژی تان را تخلیه میکنند (مانند افسردگی، ورزش نکردن، احساس نداشتن کنترل، مشاجره و بگو مگو) تلاش کنید، آنچه که انرژی تان را تخلیه میکند را کاهش دهید.
ورزش، شیوه شگفت آوری برای کاهش استرس است. بویژه ورزش های هوازی، شما میتوانید پیاده روی، دو، دوچرخه سواری، شنا کنید. یک پیاده روی سریع به هنگام مطالعه یا قبل از امتحان به شما کمک خواهد کرد تا واضح تر فکر کنید و حافظه تان را بهبود بخشید.
شوخ طبع باشید، داشتن حس شوخ طبعی نسبت به موضوعات مختلف به ما کمک میکند تا استرس مان کاهش یابد.
مشکلات، تند و چربی زیاد سبب استرس درونی ما شده و ما را تحریک پذیر و خسته تر میکند و در ما احساس ناتوانی در غلبه بر مشکلات زندگی بوجود می آورد. غذاهایی که محتوی که کربوهیدراتهای پیچیده ای همچون نان سبوسدار سیب زمینی پخته، ذرت، برنج سبوس دار هستند مانند آرام بخشهای طبیعی عمل میکند تا سالم بمانیم و در کنار آمدن با استرس توانا باشیم.
[1] . Frydenberg
[2] Lazarus
[3] coping with stress
[4] . Holahan
[5] . Moos
[6] . Geen
[7] . Rohde
[8] . Lewinson
[9] . Tilson
[10] . Seely
[11] . problem focused coping
[12] . optimism
[13] . Cassidy
[14] . attributional style
[15] . Abramson
[16] . Cunningham
[17] . learned helplessness
[18] . Barron
[19] . Rickleman
[20] . Hofman
[21] . Scheier
[22] . Carver
[23] . Glyshaw
[24] . Ebata
[25] . Seiffge- krenke
[26] . Garmezy
[27] . Walker
- مقاله درمورد آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان
- بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر کاهش سبک اسناد منفی دانش آموزان
- پروژه دانشجویی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- پایان نامه در مورد آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- تحقیق درباره آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- مقاله دانشجویی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- گزارش سمینار در مورد آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان
- گزارش کارورزی درباره آموزش مهارت های مدیریت بر استرس، مقابله با استرس و ارتقای سلامت روان دانش آموزان