در عمل، ارائه دهندگان محصولات و خدمات مالی درک بیشتر در عمق یک محصول و خدمات در مقایسه با خریداران نشان می دهند. در نتیجه، عدم تقارن اطلاعات منجر به چنین مصرف کنندگانی در یک موقعیت نامطلوب به سمت ارائه دهندگان می شود. با توجه به کوتاهی ساختار در طول 2007 بحران وامهای رهنی بدون پشتوانه به عنوان مثال، با بدن نظارت مالی مرتبط به درستی بازار را تنظیم نمی کند، آسیب های ناشی از سرمایه گذاران نمی تواند نسبتا در ادعاهای از دست رفته شناسایی شود. این مثال تضاد منافع بین بانک ها و مصرف کنندگان را نشان می دهد. پس از بحران مالی در سال 2008، حمایت از مصرف کننده مالی نگرانی اصلی برای سازمان های نظارت مالی در سراسر جهان می شود به عنوان مثال، ایجاد سازمان حمایت مالی مصرف کننده (CFPB) توسط اصلاحات وال استریت داد-فرانک و حمایت از مصرف کننده مجاز بود، که در سال 2010 پاسخ قانونی به بحران مالی 2007-2008 بود. CFPB یک سازمان مستقل از دولت ایالات متحده، مسئول حمایت از مصرف کننده در بخش مالی است..
در تایوان، نظارت بر کمیسیون مالی (FSC) قانون حمایت از مصرف کننده مالی در تاریخ 30 دسامبر 2011 اجرا کرد و یک نهاد بازرس مالی برای ارائه یک مکانیزم غیر از دادخواهی حقوقی به عنوان یک راه حل جایگزین برای اختلافات مالی بنا نهاد.[1]
سازمان بین المللی کمیسیون اوراق بهادار(IOSCO, 2009) مشکل بهره وری اطلاعات به عنوان ناتوانی سرمایه گذاران برای درک صحیح اطلاعات مالی را واجد شرایط می کند. برخی از محصولات مالی برای درک، به ویژه برای سرمایه گذاران مالی ساده لوح پیچیده و دشوار هستند. بنابراین، سواد مالی کم منجر به اختلافات مالی بیشتر می شود.
علاوه بر این، سواد مالی پایین منجر می شود مصرف کنندگان به طور کلی فاقد اعتماد به نفس در تصمیم گیری های مالی، ناتوان از درک مفاهیم مالی باشند، و در نهایت به طور موثر قادر نیستند که با احتمالات سروکار داشته باشند.گراردی و همکاران (2010) استدلال می کنند که یکی از دلایل بحران مالی در سال 2008 عدم سواد مالی بود. کلاپر و همکاران (2013) هم متوجه شدند که مردم با سواد مالی بالاتر برای مقابله با اثرات منفی کلان اقتصادی مجهز هستند. این امور به عنوان مانع توصیف می شود که نیاز به غلبه بر توان توصیف دارد. بانک جهانی (2009)، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ( OECD، 2005، 2006، 2008، 2009، و کمیسیون اروپا (2007) همه به این نتیجه رسیدند که برنامه های سواد آموزی مالی باید آغاز شود. گزارش در نتیجه گیری های خود صریح می باشد: سطح دانش مالی باید مطرح شود به طوری که سرمایه گذاران غیر حرفه ای می توانند به شیوه ای مالی مسئول عمل کنند.
این مطالعه به بررسی رابطه بین سواد مالی و اختلافات مالی با استفاده از یک پایگاه داده منحصر به فرد نظرسنجی سواد مالی ملی سوم ( از این به بعد، بررسی یا نظرسنجی سواد) توسط FSC تایوان در سال 2011 انجام شد. به منظور اندازه گیری سواد مالی و ارزیابی ارتباط آن با اختلافات مالی ، ما به دنبال لوساردی و میشل (2006) و وان روجی و همکاران (2011a) دو ماژول برای اندازه گیری و ارزیابی سواد مالی طراحی می کنیم. ما فهرست گسترده ای از سوالات با هدف اندازه گیری و افتراق در میان سطوح مختلف سواد مالی و پیچیدگی طراحی کردیم.
این پرسش ها به مجموعه ای غنی از داده ها بر روی ویژگی های جمعیت شناختی و ثروت در ارتباط است. ما به تجزیه و تحلیل عوامل برای سازندگی شاخص سواد مالی اشاره می کنیم و یک مدل لوجیت مرتب اعمال می کنیم تا رابطه بین اختلافات مالی و سواد مالی را بررسی کنیم. یافته های اصلی به شرح زیر است. اول، سواد مالی اثر منفی قابل توجهی در اختلافات مالی را نشان می دهد. بنابراین، افراد با سطح بالاتری از سواد مالی کمتر احتمال دارد تا اختلافات مالی داشته باشد. دوم، وضعیت کار فرد و درآمد خانوار عوامل کلیدی موثر هستند که بر فرصت اختلاف مالی تاثیر می گذارند. ما متوجه شدیم که زنان خانه دار بیشتر احتمال دارد که اختلافات مالی داشته باشند، در حالی که گروه ها با درآمد متوسط سالانه خانوار (NTD 1.23–2.15 million) کمتر احتمال دارد که اختلافات مالی داشته باشند. سوم، ما رابطه بین سواد مالی و کنترل تهاجمی اختلافات مالی را بررسی می کنیم، و متوجه شدیم که سواد مالی بطور قابل توجهی اثر مثبت در سوق دادن مردم به شدت رسیدگی اختلافات مالی خود دارند. بنابراین، مردم با یک سواد مالی بالاتر تمایل دارند که به شدت به اختلافات مالی رسیدگی کنند، حتی اگر آن به روش بهینه برای رسیدن به یک راه حل نباشد. علاوه بر این، زنان و افراد با درآمد سالانه خانوار بین NTD 0.66–1.23 به احتمال زیاد اختلافات مالی از طریق راه های مناسب به شدت رسیدگی می کنند. با این حال، زنان خانه دار در حل و فصل اختلافات مالی منفعل تر هستند. در نهایت، نتایج ما قوی هستند که ما تعصبات انتخاب بالقوه در نظر بگیرند.
این مقاله به تحقیقات موجود در راه های مختلفی کمک می کند. کمک اولیه ما، به پیشینه سواد مالی نشان دهد که سواد مالی یک اثر منفی به طور قابل توجهی بر اختلافات مالی دارد. به اعتقاد ما، این مطالعه برای اولین بار رابطه بین سواد مالی و اختلافات مالی را بررسی می کند. دوم، ما یک روش نسبتا کامل برای طراحی پرسشنامه، روش نمونه گیری و روش های مصاحبه انجام دادیم. مطالعات قبلی بر سواد مالی اشاره دارد (مانند بوچر- کونن و لوساردی، 2011؛ لوساردی و میچل، 2011A، 2011b؛ ون روجی و همکاران، 2011a) تنها نرخ بهره مرکب، تورم، تنوع، سهام و اوراق قرضه، و پرسشنامه آنلاین را بررسی می کنند.
ما دو شاخص سواد مالی توسعه دادیم، که به ما اجازه می دهد تا در میان سطوح مختلف پیچیدگی های مالی تفاوت ایجاد کنیم. افزودن این اطلاعات به مجموعه داده موجود بطور قابل ملاحظه ای می تواند موجب افزایش تحقیقات در اختلافات مالی شود. در نهایت، مطالعه ما الزامات برای سازمان های نظارت مالی دارد. با ایجاد آموزش مالی، مردم می توانند درک بیشتری از دانش مربوط مالی داشته باشند و بهتر تشخیص دهند و خطرات مالی را کاهش دهند. در نتیجه، تفاهم در مورد خدمات مالی می تواند کاهش یابد و آگاهی از ریسک مصرف کننده و اعتماد به نفس در محصولات و خدمات مالی می تواند افزایش یابد. این می تواند باعث بهبود شهرت موسسات مالی و افزایش بهره وری منابع مالی شود. در پایان، این چرخه مثبت می تواند تاثیر مترقی و عمیق برای صنعت مالی سالم و پایدار را نشان دهد.
بقیه این مقاله به شرح زیر سازماندهی می شود. بخش 2 پیشینه مربوطه را بررسی می کند. بخش 3 تجزیه و تحلیل تجربی را معرفی می کند و مجموعه داده ها را توصیف می کند، و در مورد استراتژی تجربی بحث می کند. بخش 4 نتایج تجزیه و تحلیل پایه و کنترل نیرومندی ارائه می دهد. بخش 5 نتیجه گیری مطالعه است.
پانویس مقدمه:
[1] دولت تایوان به تازگی توجه زیادی به مدیریت کنترل شکست در موسسات و اختلافات مالی کرده است و به طور کامل از دست دادن نیرو را جبران کرده است. اگرچه حمایت از دولت موثر است تا صنعت مالی را با ثبات کند و فهم اجتماعی را بهبود بخشد، آن همچنین باعث انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی می شود.