آنچه که امروز به عنوان صفت ممیزه غرب از مشرق زمین قلمداد میگردد یعنی تفکر سکولاریسم، در ابتدای امر مکتبی الحادی نبوده اما بعدها در اثر همکاری این مکتب با جنبشهای ضد دینی اواخر قرن نوزدهم از طریق آثار چارلز بردلو سکولاریسم عموماً به صورت تز جداسازی دین از دولت نمایان گردیده و با مفهوم فرانسوی لیزاسیون[1] به معنای سیاست خارج ساختن امور از کنترل دولت که از عصر روشنفکری و انقلاب فرانسه نشات گرفته نزدیکی و تقرب زیادی دارد.
در نگاه سکولاریسم خرد و تجربه انسانی جایگزینی است برای دین.
آنچنان که سن سیمون و اگوست کنت نیز در اواخر قرن نوزدهم در آثارشان به این مقوله توجه کرده اند.
[1] – Liciation