در این مقاله با مفاهیم و مبانی وکالت، مفهوم دعوی و انواع آن، مفهوم صلح و مسائل مربوط به آن، نقش وکیل در سازش، سازش در دعوی حقوقی ونقش وکیل و سازش در دعاوی کیفری و نقش وکیل را توضیح می دهد.
وکیل برای برقراری سازش و مصالحه اختیارات و وظایف قانونی و قراردادی دارد و برای پیروزی در دعوی یا انجام تعهداتش در مقابل موکل مجبور است از این اختیارات استفاده کند .
اما نباید ناگفته بماند که در شغل وکالت جز علم و تجربه عملی که به کمک وکیل می آید ، هنر وکالت نیز دست وکیل را میگیرد .
این هنر که در شغل وکالت جایگاه مهمی دارد می تواند بسیاری از مسائل را در بر گیرد که از جمله آن وقت شناسی در سخن گفت و اعمال حقوقی مربوط به دعوی میباشد .
م ۳۱ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری در مورد اختیارات و وظایف وکیل در حل دعوی از طریق مصالحه اشعار می دارد . « وکلای دادگستری باید در دعاوی حقوقی و یا در دعاوی جزائی که با گذشت شاکی تعقیب قانونی موقوف می شود قبل از اقامه دعوی سعی نمایند بین طرفین دعوا سازش دهند و انجام این وظیفه را در دادخواست یا ضمن دعوی و دفاع تصریح نمایند و همچنین بعد از طرح دعوی و در جریان رسیدگی نیز مساعی خود را در این زمینه معمول دارند »
مقدمه
بی شک یکی از مهمترین مشاغلی که به قضاوت که مجریان عدالتند کمک می کند ، تا به اجرای بهتر عدالت مشغول باشند وکالت است . وکالت نیز باعث می شود که تا افرادی که آگاهی دقیق و جامعی از حقوق خود ندارند در مجادلات و رقابتهای اجتماعی مغلوب نباشند و بتوانند به کمک افرادی که هم دانش و هم تجربه کافی برای مقابله با ظلم و بی عدالتی دارند از حق خویش دفاع کنند .
آنچه ما را در این مقال بر این داشته که قلم را بر کاغذ بلغزانیم و پراکنده ای چند بنگاریم بحث از فعالیتهای صاحب شغل مذکور یعنی وکیل است ، اما نه در دعوی بلکه در مصالحه . اینبار می خواهیم از پایانی نیکو در یک اختلاف حقوقی سخن بگوییم .
پایانی که منجر به پیروزی یکی و شکست دیگری نیست پایانی که در آن هریک از طرفین مقداری از حق خود را نادیده می گیرند تا بتوانند با آرامشی بیشتر از همزیستی خود با جامعه اطرافشان لذت ببرند . هرچند در این راه کمکهای وکیل بی تأثیر نیست و گاهی نیز خود مصالحه به دلایلی پیچیده صورت می گیرد که تخصص وکیل باعث آن است. از اینرو با استمداد از نوشته ها و تقریرات استادان این علم و شاغلان این شغل به توضیح آن می پردازیم . همانطور که از نوشته های پیشین پیداست بحث ما نقش وکیل در مصالحه و مصادیق فعالیتهای وی در این راه است . از اینرو پس از پایان تعاریف و نمایش حد و رسم این عناوین به نقش وکیل و سپس مصادیق فعالیتهایی که وکیل در امور حقوقی و کیفری می تواند داشته باشد می پردازیم .
در انتها امید است که این آشفته گویی و این گرد آوری نه چندان پخته بتواند رضایت اساتید گرامی را فراهم آورده و مقبول درگاه حضرتشان بیفتد تا نگارنده امیدوار و خوش بتواند در تحقیقات آتی با تلاش بیشتر از خود توانایی بیشتری نشان داده ونیز در ادامه مسیر شغل مذکور با راهنمایی استادان گرانقدر موفقیتی حاصل کند .