هدف این تحقیق، ارزیابی (1) ارتباط مالکیت نهادی استراتژیک با کیفیت بهتر درآمد ها در سطح بین المللی و (2) تغییر این رابطه با قدرت حمایت سرمایه گذار است. با استفاده از داده های سطح شرکت از 41 کشور مختلف، ما ارتباط مثبت بین مالکیت نهادی استراتژی و کیفیت درآمد های شرکت را به شکل مستند ارائه کرده ایم. همچنین، ما دریافته ایم که ارتباط مستند از نظر اقتصادی دارای اهمیت بیشتر در کشور هایی با حمایت قدرتمند تر از سوی سرمایه گذار است. نتایج ما نسبت به ظرفیت آزمون های استواری، از کارایی مناسبی برخوردار بوده اند. ما یافته های خود را مطابق با شواهدی تفسیر می کنیم که طی آن نظارت بر نقش ایفا شده توسط سرمایه گذاران نهادی تا حدودی با حمایت سرمایه گذار در سطح کشور شکل می گیرد.
ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
34,500 تومانشناسه فایل: 3572
- حجم فایل ورد: 2.4MB
- فرمت: فایل Word قابل ویرایش و پرینت (DOCx)
- تعداد صفحات فارسی: 45 انگلیسی: 22
- دانشگاه:Odette School of Business, University of Windsor, Windsor, Canada
- ژورنال: Journal of Accounting and Public Policy (3)
مقدمه مقاله
ABSTRACT On the association between strategic institutional ownership and earnings quality: Does investor protection strength matter?
The aim of this study is to examine: (i) whether strategic institutional ownership is associated with better earnings quality at the international level and (ii) whether this relationship varies with the strength of investor protection. Using firm level data from 41 different countries, we document a positive association between strategic institutional ownership and firm earnings quality. More importantly, we find that the documented association is economically more significant in countries with stronger investor protection. Our results are robust to a battery of robustness tests. We interpret our findings as evidence that the monitoring role played by institutional investors is shaped by the degree of investor protection at the country level.
1. مقدمه
هدف این تحقیق، ارزیابی (1) وجود ارتباط مثبت بین مالکیت نهادی استراتژیک با کیفیت درآمد ها در سطح بین المللی و (2) تغییر این رابطه با قدرت حمایت سرمایه گذار در سطح کشور است.
انگیزه جهت انجام این تحقیق ناشی از دو دسته از مراجع است. در طی دسته اول، مطالعات متعدد نشان می دهند که سرمایه گذاران نهادی به ویژه به ویژه سرمایه گذاران اختصاص داده شده، از شرکت های آمریکایی منتفع می شوند. به طور مثال، مالکیت نهادی دارای ارتباط مثبت با قدرت مالی شرکت (چانگ و همکاران 2015)، کیفیت درآمد ها (راجوپال و همکاران 2002)، حساسیت عملکرد پرداخت (هارتزل و استراکس 2003) و پرداخت تقسیم شده است (کرین و همکاران 2016). علاوه براین، این شاخص دارای ارتباط منفی با مدیریت درآمد ها مبتنی بر فعالیت های واقعی (باشی 1998؛ روچودهاری 2006؛ زنگ 2012) و پاداش مدیران به طور کلی (هارتزل و استراکس 2003) است. هر چند که شواهد گسترده ای وجود دارند که نشان می دهند سرمایه گذاران نهادی به ویژه سرمایه گذاران اختصاصی، نقش نظارتی را در شرکت های آمریکایی ایفا می کنند، تحقیقات تجربی به تدریج به ارزیابی وجود این نقش ها در بخش های دیگر به دلیل دسترسی به اطلاعات پرداخته اند.
دومین دسته مرتبط در مراجع در مورد تحقیقاتی است که به بحث در مورد عوامل نهادی کشوری نسبت به کیفیت گزارش دهی مالی می پردازند. به طور مثال، بال و همکاران (2000) دریافته اند که درآمد ها در کشور های دارای حقوق عرفی زمان بر تر از کشور های دارای مجموعه قوانین و سامان نامه ها است، و لوییز و همکاران (2003) به بیان ارتباط منفی بین مدیریت درآمد ها و میزان حمایت سرمایه گذار در سطح کشور پرداخته اند. کانال هایی که طی آن حمایت سرمایه گذار می توانند بر روی کیفیت درآمد ها تاثیر بگذارند، به عنوان یک پرسش مهم باقی می ماند. لیوز و همکاران (2003) یافته های خود را به تفاوت ها در انگیزه شرکت ها جهت مدیریت درآمد ها نسبت می دهند. مولفان بیان کرده اند که مدیران شرکت های واقع در کشور های دارای سطح حمایت بالای سرمایه گذاران دارای توانایی کمتر جهت بهره مندی از منافع کنترل خصوصی می باشند که این موضوع موجب کاهش انگیزه آنها جهت مدیریت درآمد ها می گردد. فرانسیس و وانگ (2008) نشان داده است که ساختار حمایت موثر از سوی سرمایه گذار مرتبط با افزایش کیفیت درآمد ها برای شرکت های دارای کیفیت حسابرسی بالا است. آنها بیان کرده اند که با سختگیرانه تر شدن فرآیند حمایت از سرمایه گذار، احتمال کشف گزارش دهی غلط مشتری و تنبیه حسابرسان افزایش یافته و در نتیجه انگیزه حسابرسان با رفتار مدیریت درآمد های شرکت کاهش می یابد. اخیرا، بن نصر و همکاران (2015) دریافته اند که هر چند مالکیت دولتی مرتبط با کاهش کیفیت درآمدها است، مالکیت خارجی مرتبط با افزایش کیفیت درآمد ها است. ارتباط مثبت بین مالکیت خارجی و کیفیت درآمد ها محدود به کشور هایی با دولت های با ثبات تر و ریسک کمتر سلب مالکیت دولتی است.
در این تحقیق، ما بحث می کنیم که قدرت فرآیند حمایت سرمایه گذار بر روی ارتباط بین کیفیت درآمد ها و مالکیت نهادی تاثیر می گذارد. از یک سو، کیفیت درآمد ها در کشور های دارای حمایت قدرتمند از سوی سرمایه گذار بالا است (لیوز و همکاران 2003)؛ بدین ترتیب سرمایه گذاران نهادی نقش خاص خود را در بهبود کیفیت درآمد ها ایفا می کنند. از سوی دیگر، تقاضای زیادی در گزارش دهی مالی با کیفیت بالا در کشور های دارای حمایت ضعیف سرمایه گذار وجود دارد. بدین ترتیب، سرمایه گذاران نهادی تاثیر بیشتری بر روی کیفیت درآمد ها در کشور های دارای حمایت کمتر سرمایه گذار دارند. همچنین، توانایی و انگیزه سرمایه گذاران نهادی جهت نظارت بر مدیران شرکت ها در میان کشور ها به شکل مشابه و یکنواخت است. در کشور های دارای قدرت حمایت بالای سرمایه گذار، سرمایه گذاران نهادی انگیزه و توانایی بیشتر جهت نظارت بر مدیران دارند که این موضوع منجر به ارتباط قدرتمند تر بین مالکیت نهادی و کیفیت درآمد ها در این کشور ها می گردد. با توجه به این بحث ها، در مورد وجود ارتباط قدرتمند تر یا ضعیف تر بین مالکیت نهادی و کیفیت درآمد ها در کشور هایی با حمایت بهتر سرمایه گذار، پرسش هایی وجود دارد. ما به مطالعه این پرسش تحقیقاتی با ارزیابی اثر مالکیت نهادی استراتژیک، درصد سهام کلی در موارد ثبت شده با هولدینگ های استراتژیک بلند مدت از طریق بانک های سرمایه گذاری یا موسساتی که در پی جستجوی سود بلند مدت بر روی کیفیت درآمد ها در مجموعه 41 کشور می باشند، می پردازیم.
با توجه به تحقیق چانی و همکاران (2011)، ما از انحراف استاندارد اقلام تعهدی تنظیم شده عملکردی (REDCA-5y) به عنوان شاخص اصلی کیفیت درآمد ها استفاده کرده ایم که سطوح بالاتر نشان دهنده کیفیت[1] کمتر درآمد ها است. روش استفاده شده جهت به دست آوردن اقلام تعهدی اختیاری مشابه با روش استفاده شده توسط اشباق و همکاران (2003) است. همچنین مشابه با تحقیق چانی و همکاران (2011) ما به بررسی تغییرات اقلام تعهدی اختیاری به جای سطح آنها به دو دلیل پرداخته ایم: (1) ما پیش بینی خاصی در مورد جهت انحراف (بایاس) گزارش دهی در اقلام تعهدی کنونی نداریم و (2) تغییرات اقلام تعهدی تصریح نشده به عنوان معیار بهتر کیفیت درآمد ها نسبت به سطح آنها برای شرکت هایی با اقلام تعهدی تصریح نشده بزرگ در نظر گرفته می شود (فرانسیس و همکاران 2005).
با استفاده از این معیار کیفیت درآمد ها، می توان دریافت که مالکیت نهادی دارای ارتباط مثبت با کیفیت درآمد ها است. به ویژه، نتایج ما نشان می دهند که افزایش انحراف استاندارد در مالکیت نهادی مرتبط با %5.1 افزایش در کیفیت درآمد ها در کلیه کشورها[2] است. همچنین، ما بین فرآیند های حمایت سرمایه گذار به شکل قدرتمند در مقابل ضعیف تمایز قائل شده و به بررسی ارتباط مستند بین کیفیت درآمد ها و مالکیت نهادی در میان حوزه های مختلف قضایی می پردازیم. ما از چندین شاخص حمایت سرمایه گذار مانند 1) منشا قانونی کشور (نظام نامه در مقابل قانون عرفی) (2) شاخص ضد خود ارتباط دهی ارائه شده توسط جانکو و همکاران (2008) و (3) یک شاخص ترکیبی متشکل از سه شاخص ارائه شده توسط لا پورتا و همکاران (2006) شامل سطح افشا، معیار بدهی و بازدارندگی عمومی قوانین اوراق بهادار استفاده می کنیم. ما دریافته ایم که ارتباط بین مالکیت نهادی و کیفیت درآمد ها در کشور هایی با ساختار های حمایت بالاتر سرمایه گذار بیشتر است. در واقع، افزایش انحراف استاندارد در مالکیت نهادی استراتژیک مرتبط با %6.1 افزایش در کیفیت درآمد ها در کشور های دارای سطح حمایت بالا از سوی سرمایه گذار در مقابل %1.4 افزایش در کیفیت درآمد ها در کشور های دارای سطح حمایت کم از سوی سرمایه گذار است که طی آن حمایت سرمایه گذار با منشا قانونی سنجیده می شود. آزمون آماری چو نشان می دهد که این برآورد ها دارای تفاوت آماری از یکدیگر به میزان یک درصد می باشند[3].
ما طیفی از ارزیابی های استواری را انجام داده ایم. به طور کلی، نتایج ما نشان می دهند که مالکیت نهادی مرتبط با افزایش کیفیت درآمد ها است و این ارتباط در حوزه های قضایی با سطح حمایت بالا از سرمایه گذار بیشتر است. این یافته ها نشان می دهند که سرمایه گذاران نهادی انگیزه بیشتری داشته و بیشتر قادر به انجام نقش نظارتی خود در کشورهایی با حمایت بالا از سرمایه گذار می باشند.
این تحقیق کارکرد های زیادی در مراجع دارد. اولا، هرچند که طیف قابل توجهی از تحقیقات در مورد مالکیت نهادی و کیفیت درآمد ها در آمریکا انجام شده است (مانند راجوگوپال و همکاران 2002؛ باشی 2001؛ برنز و همکاران 2010؛ چانگ و همکاران 2015)، مطالعات بین المللی به میزان اندک به دلیل مسائل مرتبط با دسترسی به اطلاعات انجام شده اند. شواهد متعلق به تحقیقات آمریکا به شکل محدود بدون توانایی جهت تعمیم به بازارهای دیگر باقی می مانند. ما این خلاء موجود در مراجع را با بررسی این رابطه در سطح بین المللی پر می کنیم. ثانیا، ما به بررسی اهمیت تقویت حمایت از سرمایه گذار در سطح کشور می پردازیم. ما شواهدی را ارائه می کنیم که مدیریت درآمد ها در کشور هایی با سطح حمایت بالا از سرمایه گذار کمتر است. آنها این یافته ها را به انگیزه کمتر مدیران جهت اصلاح درآمد ها در کشور های دارای حمایت بالا از سرمایه گذار به دلیل توانایی محدود جهت کسب منافع خصوصی نسبت می دهند. هر چند که نتایج آنها نشان می دهند که میزان حمایت از سرمایه گذار موجب شکل دهی انگیزه های مدیریتی جهت اصلاح درآمد ها می شود، نتایج ما نشان می دهند که میزان حمایت از سرمایه گذار موجب شکل دهی توانایی سرمایه گذاران نهادی جهت اجرای نقش های نظارتی آنها می شود. یافته های ما مطابق با تحقیق فرانسیس و وانگ (2008) است که طی آن اثر حمایت سرمایه گذار بر روی کیفیت در آمد ها به عنوان یک اثر غیر مستقیم محسوب می شود.
قسمت های دیگر این مقاله به صورت زیر سازمان دهی شده اند: بخش بعد به طور مختصر به بررسی مراجع مرتبط پرداخته و فرضیات را ارائه می کند. بخش 3 به بیان داده ها و روش شناسی می پردازد. بخش های 4 و 5 به بیان نتایج و آزمون استواری پرداخته و در نهایت بخش آخر نیز به بیان نتایج این تحقیق می پردازد.
[1]در جدول 6؛ ما نتایج را با استفاده از چندین معیار کیفیت درآمد دیگر با برقرار بودن یافته های خود گزارش می کنیم.
[2] میانگین کیفیت درآمد ها 0.1 است و انحراف استاندارد مالکیت نهادی استراتژیک برای کل نمونه، 0.13 است. با بیشترین ضریب محافظه کارانه برآورد شده -0.0394 (با اثر ثابت کشوری)، افزایش انحراف استاندارد در مالکیت نهادی استراتژی مرتبط با %5.1 (0.13*-0.0394)/0.1) افزایش در تغییر کیفیت درآمد ها است.
[3] انحراف استاندارد در مورد مالکیت نهادی استراتژیک به میزان 0.16 و 0.06 برای بازارهای قانون عرفی و نظام نامه ای است و میانگین کیفیت درآمد ها به میزان 0.12 و 0.08 برای بازارهای دارای قانون عرفی و نظام نامه است. با توجه به ضریب برآورد شده 0.046- و 0.0184- برای این دو بازار، اثر کشور های دارای قانون عرفی به صورت 0.16*(-0.0460)/0.12=-6.1% و در کشور های دارای نظام نامه 0.06*(-0.0184)/0.08=-1.4% است.
2- پیشینه پژوهش و ارائه فرضیات
1-2 مالکیت نهادی و کیفیت حسابرسی
مراجع موجود حسابرسی دو نگرش متضاد را در مورد ارتباط بین مالکیت نهادی و مدیریت درآمد ها[1] ارائه می کننند. از یک سو، برخی از مقالات در مراجع مالی و مراجع تحقیقاتی بیان کرده اند که سرمایه گذاران نهادی به مدیران جهت دستیابی به اهداف سود کوتاه مدت با ارزش بلند مدت فشار وارد می کنند (مانند کافی 1991؛ ژاکوب 1991) که این موضوع منجر به مدیریت بیشتر درآمد ها در شرکت هایی با مالکیت نهادی بیشتر می شود. گاتری و سوکوسکی (2010) شواهدی را یافته اند که نشان می دهد که شرکت ها تمایل به اصلاح درآمد های خود را نسبت به پیشنهاد تساوی فصلی در صورت وجود منابع مسدود شده خارجی بزرگ دارند. به عبارت دیگر،سرمایه گذاران نهادی اغلب به شکل بهتر نسبت به سرمایه گذاران فردی مطلع می شوند. آنها می توانند فراتر از درآمد های کنونی حرکت کرده و در نتیجه انگیزه کمتری برای شرکت ها جهت اصلاح و کنترل درآمد ها وجود دارد. همچنین به دلیل دسترسی عالی آنها به پایگاه های داده و ابزارهای تحلیلی، برای موسسات جهت تعامل در تحلیل شرکت به شکل عمیق هزینه کمتری وجود دارد (هوپ 2013). علاوه براین، به دلیل وجود مخاطرات بزرگ در شرکت، سرمایه گذاران نهادی به نظارت بر مدیران می پردازند.
دو کانال اصلی وجود دارند که طی آن سرمایه گذاران نهادی می توانند بر تصمیمات شرکت تاثیر بگذارند: اعتراض و خروج (مانند مک کاهری و همکاران 2016؛ اشمیت و فالنبراچ 2017). در واقع، سرمایه گذاران نهادی می توانند به شکل فعال با مدیریت جهت بیان اولویت های خود یا ترک کردن شرکت با فروش سهام (خروج) تعامل کنند. مک کهری و همکاران (2016) به بیان شواهدی پرداخته اند که طی آن سرمایه گذاران نهادی از هر دو رویکرد استفاده کرده و این مکانیزم های حاکمیتی به عنوان ابزارهای مکمل محسوب می شوند به طوری که تداخل پیش از خروج به طور بالقوه رخ می دهد.
مراجع گذشته (کارلتون و همکاران 1998؛ بش و همکاران 2009؛ دیمسون و همکاران 2015؛ مک کاهری و همکاران 2016) کانال های متعددی را برای تعاملات و فرآیند های اعتراضی شناسایی کرده است: کانال پشت صحنه (بحث های مرتبط با مدیریت و هیئت مدیره)، رای گیری نسبت به مدیریت و پیشنهادات سهامداران. در تحقیق صورت گرفته توسط مک کهری و همکاران (2016)، %63 از پاسخ دهندگان نشان داده اند که آنها از ابزار مدیریت بحث به عنوان یک کانال تعاملی استفاده کرده و %45 بحث هایی را با اعضای هیئت مدیره در هنگام عدم حضور مدیریت انجام داده اند. علاوه براین، %53 از پاسخ دهندگان از رای گیری نسبت به مدیریت به عنوان یک شبکه تعاملی استفاده کرده و %16 پیشنهادات سهام داران را ارائه کرده اند. با توجه به تحقیقات گذشته، می توان این بحث را مطرح کرد که سرمایه گذاران نهادی می توانند کیفیت درآمد ها را از رطیق دو شبکه گسترش دهند: بحث های خصوصی با مدیریت و هیئت مدیره و رای گیری نسبت به مدیریت.
بر اساس نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی، هارتزل و استارک (2003) دریافته اند که مالکیت نهادی دارای ارتباط منفی با پاداش مدیران و دارای ارتباط مثبت با حساسیت پرداخت برای عملکرد است. بریکر و مارکاریان (2015) نشان داده اند که مالکان نهادی مزیت ها و سود های تجارت داخلی را محدود می کنند و چانگ و همکاران (2015) شواهدی را ارائه کرده اند که طی آن مالکیت بلند مدت و نهاد های بزرگ موجب بهبود قدرت مالی یک شرکت می شوند، در حالی که ساختار های کوتاه مدت موجب اضمحلال آن می شوند. اخیرا، کرین و همکاران (2016) نشان داده اند که بیشتر بودن مالکیت نهادی موجب افزایش توزیع سود سهام شده و بوباکر و همکاران (2017) دریافته اند که مالکیت نهادی بلند مدت دارای ارتباط مثبت با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت است.
[1] مراجع حسابرسی چندین عامل را برای مدیریت درآمد ها شامل برآورده کردن معیار های درآمدها ارائه کرده (برگستشلر و دیچو، 1997؛ براون و کیلر 2005) که این موضوع موجب افزایش محبوبیت سهام داران شده است (براون و همکاران 1995؛ براون و کیلور 2005) و این موضوع موجب افزایش ارائه پاداش و کاهش احتمال نقض تعهدات بدهی (واتس و زیمرمن 1990) و تعدیل درآمد ها می شود (استرانگ و میر 1987؛ الیوت و شاو 1988؛ کینی و ترزوانت 1997).
On the association between strategic institutional ownership and earnings quality: Does investor protection strength matter?
ABSTRACT
The aim of this study is to examine: (i) whether strategic institutional ownership is associated with better earnings quality at the international level and (ii) whether this relationship varies with the strength of investor protection. Using firm level data from 41 different countries, we document a positive association between strategic institutional ownership and firm earnings quality. More importantly, we find that the documented association is economically more significant in countries with stronger investor protection. Our results are robust to a battery of robustness tests. We interpret our findings as evidence that the monitoring role played by institutional investors is shaped by the degree of investor protection at the country level.
ARTICLE INFO
Keywords:
Earnings quality
Strategic institutional ownership
Investor protection
Monitoring
JEL classification:
F30
G15
G18
G32
K22
1. Introduction
The aim of this study is to examine: (i) whether strategic institutional ownership is positively associated with earnings quality at the international level and (ii) whether this relationship varies with the strength of investor protection at the country level.
Our motivation stems from two strands of literature. First, several studies show that institutional investors, in particular dedicated ones, are beneficial for U.S. firms. For instance, institutional ownership is positively associated with firm financial strength (Chung et al., 2015), earnings quality (Rajgopal et al., 2002), pay performance sensitivity (Hartzell and Starks, 2003); and dividend payment (Crane et al., 2016). Further, it is negatively associated with real-activities based earnings management (Bushee, 1998; Roychowdhury, 2006; Zang, 2012) and total executive compensation (Hartzell and Starks, 2003). Although there is extensive evidence showing that institutional investors, in particular dedicated ones, play a monitoring role in the U.S. context, empirical research seldom examines whether such roles exist elsewhere, due in part to data availability.
The second relevant strand in the literature concerns studies that argue that country level institutional factors matter to financial reporting quality. For instance, Ball et al. (2000) find that earnings are significantly more timely in common law countries than in code law countries, and Leuz et al. (2003) document a negative association between earnings management and the degree of investor protection at the country level. The channels through which investor protection can impact earnings quality remain an open question, however. Leuz et al. (2003) attribute their findings to differences in firms’ incentive to manage earnings. The authors argue that managers of firms located in strong investor protection countries have less ability to acquire private control benefits, which lowers their incentive to manage earnings. Francis and Wang (2008) show that a strong investor protection regime is associated with higher earnings quality only for firms with high audit quality. They contend that as the investor protection regime becomes stricter, the likelihood that client misreporting is detected and auditors are punished, increases, thus weakening auditor incentives to abide by firm earnings management behavior. More recently, Ben-Nasr et al. (2015) find that while state ownership is associated with lower earnings quality, foreign ownership is associated with higher earnings quality. The positive association between foreign ownership and earnings quality is limited to countries with more stable governments and a lower risk of government expropriation.
In this study, we argue that the investor protection regime’s strength is likely to affect the association between earnings quality and institutional ownership. On one hand, earnings quality is already high in strong investor protection countries (Leuz et al., 2003); as such, institutional investors have little roles to play in improving earnings quality. Conversely, there is more demand for high quality financial reporting in weak investor protection countries. According to this argument, institutional investors are likely to have a stronger effect on earnings quality in countries with lower investor protection. On the other hand, the ability and incentive of institutional investors to monitor firm managers is unlikely to be uniform across countries. In countries with strong investor protection, institutional investors are endowed with higher incentives and ability to monitor managers, thus resulting in a stronger association between institutional ownership and earnings quality in such countries. Given the above conflicting arguments, it is an empirical question whether the association between institutional ownership and earnings quality is stronger or weaker in countries with better investor protection. We study this research question by examining the effect of strategic institutional ownership, the percentage of total shares in issue held as long term strategic holdings by investment banks or institutions seeking long term return, on earnings quality in a panel of 41 countries.
فهرست مطالب
- چکیده
- مقدمه
- پیشینه پژوهش و ارائه فرضیات
- مالکیت نهادی و کیفیت حسابرسی
- محیط قانونی و کیفیت درآمد ها
- داده ها و روش شناسی
- منابع داده ای
- سنجش کیفیت درآمد ها
- مدل رگرسیون
- نتایج تجربی و بحث
- خصوصیات نمونه
- نتایج رگرسیون چند متغیره
- آزمون های استواری
- تحلیل اضافی
- نتیجه گیری
- پیوست
- مقاله درمورد ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- پروژه دانشجویی ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- پایان نامه در مورد ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- تحقیق درباره ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- مقاله دانشجویی ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- گزارش سمینار در مورد ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات
- گزارش کارورزی درباره ارتباط بین مالکیت نهادی استراتژیک و کیفیت عایدات