(دکتر مجید ملکی-دکتر سعید اورعی )
آترواسکلروز شایعترین علت مرگ در بیشتر کشورهای جهان و مهمترین عامل از کارافتادگی است. با وجود پیشرفت های وسیع تشخیص و درمانی هنوز یک سوم بیمارانی که دچار سکته قلبی می شوند، فوت می کنند که نیمی از این افراد در عرض یک ساعت اول سکته قلبی و قبل از رسیدن به بیمارستان فوت می کنند ودو سوم آنها که زنده می مانند هرگز بهبود کامل نخواهند یافت و به زندگی عادی باز نمیگردند. در عرض 5 سال بعد از یک حمله قلبی، 23% مردان و 31% زنان دو مرتبه دچار از کارافتادگی می شوند.
مرگ ناگهانی قلبی یکی دیگر از تظاهر های شایع گرفتاری عروق کرونر است و بیش از نیمی از بیمارانی که با مرگ ناگهانی قلبی فوت میکنند، هیچ سابقه ای از علایم قلبی نداشته اند. علاوه براین، بیماری های قلبی-عروقی هزینه هنگفتی را بر نظام های بهداشتی درمانی کشور ها تحمیل می کنند. تنها در کشور آمریکا، هزینه بیماری های قلبی – عروقی در سال 1998 حدود 274 میلیارد دلار برآورد شده است. با این همه بیماریهای قلبی-عروقی به سادگی و به صورت کامل و موثر قابل پیشگیری هستند. در واقع به غیر از سرطان ریه که با قطع سیگار قابل پیشگیری است، بیماری قلبی –عروقی قابل پیشگیری ترین بیماری غیرقابل انتقال (مزمن) انسان به شمار می روند.
بیماریزایی
آترواسکلروز بیماری پیشرونده ای است که از دوران کودکی آغاز می شود و تظاهرات بالینی خود را به طور عمده در بزرگسالان، از میانسالی به بعد آشکار میکند. تا دو دهه قبل، این بیماری را یک بیماری دژنراتیو تصور میکردند که از تجمع چربی و باقیمانده سلول های نکروتیک در جدار عروق ایجاد می شود، اما امروزه مشخص شده است که آترواسکلروز بیماری است که در اثر واکنش عوامل مختلف و به دنبال سه پدیده زیست شناسی زیر بوجود می آید:
- تجمع سلول های ماهیچه ای صاف، همراه با مقادیر متغیری از سلول های التهابی، درشت خوارها و لنفوسیت ها در انتیمای عروق.
- ایجاد بافت همبندی توسط سلول های ماهیچه ای صاف متشکل از الیاف کلاژن، فیبرهای الاستیک و پروتئوگلیکان.
- تجمع چربی، بخصوص کلسترول در داخل سلول ها و بافت همبندی.
احتمال پاره شدن پلاک های آترواسکلروز و به دنبال آن ایجاد لخته و بروز عواقب بالینی به ترکیب پلاک ها از نظر میزان چربی و بافت همبندی آنها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان داده اند که اندازه پلاک های آترواسکلروز و شدت تنگی رگ ها ارتباط مستقیمی با بروز رویدادهای بالینی (مانند سکته قلبی یا آنژین ناپایدار) ندارد. در 75 تا 80% بیمارانی که دچار سکته قلبی می شوند، شدت تنگی رگ قبل ازبروز سکته قلبی کمتر از 50% است. علاوه بر این، تجمع سلول های التهابی در پلاک هایی که به رویدادهای بالینی وخیم منجر شده اند، همراه با بالا رفتن نشانه های عمومی التهاب مانند CRP و ESR سبب شده است که امروز آترواسکلروز به عنوان یک بیماری التهابی مزمن شناخته شود که می تواند به دنبال یکسری عوامل بخصوص فعال شده، به رویدادهای حاد قلبی منجر شود.
شیوع
براساس سومین گزارش سازمان جهانی بهداشت (93-1991)، بیماریهای قلبی-عروقی (سکته قلبی، سکته مغزی و مرگ ناگهانی قلبی) سالانه سبب مرگ دوازده میلیون نفر در سراسر دنیا می شوند. هم در کشورهای پیشرفته و هم در بیشتر کشورهای درحال پیشرفت، این بیماری ها عامل حدود نیمی از مرگ های بزرگسالان هستند. مرگ و میر زودرس مردان 5/2 برابر بیشتر از زنان است. اما در زنان نیز بیماری قلبی-عروقی شایعترین عامل مرگ و از کارافتادگی بشمار می روند. بااین تفاوت که تظاهر بیماری های قلبی-عروقی در زنان نسبت به مردان ده سال تاخیر دارد.
در بررسی 1995 آمریکا، 5/41% کل مرگ ها در اثر بیماریهای قلبی- عروقی بوده است، درحالی که سرطان و حوادث، دومین وسومین عامل مرگ را تشکیل می دهند. دراین کشور ها شیوع عوامل خطر قلبی-عروقی و مرگ و میر قلبی در رده های پایینتر اجتماعی، اقتصادی و سطح تحصیل پایین تر به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از رده های بالاتر بوده است. طی دهه های اخیر، کشورهای پیشرفته توانسته اند با اقدام های وسیع پیشگیری اولیه و ثانویه از مرگ و میر بیماریهای قلبی-عروقی به مقدار قابل ملاحظه ای بکاهند، به طوری که بین سال های 1960 تا سال های اخیر مرگ و میر بیماریهای قلبی-عروقی درکشورهای آمریکا، کانادا، استرالیا و فرانسه تا 50% و در ژاپن تا 60% کاهش یافته است. این کاهش در کشورهای اسکاندیناوی و کشورهای دیگری چون ایرلند، اسپانیا و پرتغال حدود 20 تا 25% گزار شده است. برعکس درطی دهه های اخیر مرگ و میر بیماری های قلبی-عروقی در مجارستان تا 40% در لهستان تا حدود 60% و در بلغارستان تا 80% افزایش داشته است.
درکشورهای آسیای غربی و جنوب غربی 15 تا 20% از بیست میلیون مرگ سالانه به بیماری های قلبی- عروقی نسبت داده شده است. طی دهه های گذشته، درصد مرگهای ناشی از مرگ در مناطق شهرنشین و بیماری قلبی ناشی از گرفتاری ریوی شایعترین عامل مرگ در روستاها شناخته شده است. سطح کلسترول خود در این کشور نسبت به کشورهای غربی بسیار پایین تر است، اما شیوع فشار خون بالا در حال افزایش است. شاید به همین دلیل دربرخی مناطق سکته مغزی شیوع بنسبت بالایی (تا 4 برابر سکته قلبی) دارد و شایعترین عامل مرگ به شمار می رود. با این حال، هنوز شیوع و مرگ و میر آن از آنچه در کشورهای غربی وجود دارد بسیار پایین تر است.
بیش از 60% جمعیت دربیشتر کشورهای آفریقایی کمتر از 15 سال سن دارند. شیوع بیماری عروقی قلب دراین کشورها بنسبت پایین است، ولی این وضع بسرعت درحال تغییر است. در برخی کشورهای درحال پیشرفت آفریقایی بیش از 70% زمین های مزروعی زیر کشت تنباکو قرار دارند و مصرف سیگار آفریقا در دو دهه گذشته بیش از 40% افزایش داشته است. دربسیاری از مناطق شهرنشین، فشار خون بالا همراه باعوارض آن از جمله سکته مغزی ، نارسایی قلبی و نارسایی کلیه مهمترین عامل مرگ و میر و از کارافتادگی به شمار می روند.
بررسی های موجود حاکی از این هستند که در کشورهای شرق مدیترانه و خاورمیانه از جمله کشور ما نیز بیماری های قلبی-عروقی یک مشکل عمده بهداشتی و اجتماعی بشمار می رود که ابعاد آن بسرعت در حال افزایش است. بررسی های پراکنده نسبت مرگ های قلبی-عروقی را در این کشورها 25 تا 45% نشان می دهند. دگرگونی های سریع اقتصادی و اجتماعی دهه های اخیر در بسیاری از کشورهای این منطقه سبب شده است که شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی افزایش قابل ملاحظه ای داشته باشد، زیرا میزان کالری مصرفی روزانه و مصرف چربی های اشباع شده افزایش یافته است.
در عربستان سعودی 52% مردان و 65% زنان چاق هستند. شیوع فشار خون بالا (mmHg 95/160 به بالا) حدود 17% گزارش شده است و این رقم در حال افزایش است. در افرادی که دچار سکته قلبی شد اند شیوع مصرف سیگار بیش از 70% فشار خون بالا حدود 50% و دیابت بیش از 30% بوده است. علاوه براین دراین کشورها شیوع بیماری های قلبی- عروقی در گروه های اقتصادی-اجتماعی بالاتر، بیشتر از گروه های پایین گزارش شده است و این نشانه ای از مراحل اولیه یک اپیدمی تلقی میشود.
عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی
نخستین مطالعه های اپیدمیولوژی که دراین زمینه صورت گرفتند، مطالعه هایی بودند که در اواسط این قرن در آمریکا واروپا شکل گرفتند. این مطالعه ها همراهی تنگاتنگی را بین وجود برخی عادت ها یا ویژگی ها با بروز بعدی بیماری های قلبی-عروقی نشان دادند. امروزه، این ویژگی ها که «عوامل خطر» نام گرفته اند، به طور وسیعی برای تعیین خطر واحتمال بروز بعدی بیماری های عروقی و پیشگیری از این بیماریها مورد استفاده قرار می گیرند.
مهمترین عوامل خطر که مستقل از سایر عوامل، احتمال بروز بیماری های قلبی-عروقی راافزایش می دهند، عبارتند از کلسترول بال، کشیدن سیگار، پرفشاری خون، دیابت، HDL پایین، سن، جنس و سابقه خانوادگی بیماری قلبی-عروقی زودرس، آخرین تقسیم بندی عوامل خطر براساس تأثیر مداخله های پزشکی در تعدیل آنها و کاهش خطر در جدول (1) ذکر شده است.
لیست 1) عوامل خطر بیماریهای قلبی-عروقی
- گروه 1(تأثیر تعدیل آنها در کاهش خطر اثبات شده است)
- سیگار
- LDL کلسترول بالا
- پرفشاری خون
- هیپرتروفی بطن چپ
- عوامل مساعده کننده ایجاد لخته (فیبرینوژن بالا)
- گروه 2 (تعدیل آنها به احتمال زیاد خطر را پایین می آورد)
- دیابت
- بی تحرکی
- HDL کلسترول پایین (35< میلی گرم درصد)
- تری گلیسیرید بالا، LDL متراکم و کوچک
- چاقی
- یائسگی
- گروه 3 (تعدیل آنها ممکن است خطر را پایین بیاورد)
- عوامل روانی و اجتماعی
- سطح لیپوپروتئین (a) بالا
- سطح هموسیستئین بالا
- گروه 4 (غیر قابل تعدیل)
- سن (بیشتر از 45 سال درمردان، بیشتر از 55 سال درزنان)
- جنس (مرد)
- سطح اجتماعی-اقتصادی پایین
- سابقه خانوادگی بروز زودرس بیماری های قلبی- عروقی
اختلال چربی های خون :
لیپیدها در داخل خون بصورت گروهی از مولکول های محلول در آب نقل و انتقال مییابند که لیپوپروتئین نامیده می شوند. لیپوپروتئین ها مولکول های پیچیده ای هستندکه در مرکز آنها استرهای کلسترول و تری گلیسیرید و در سطح آنها لایه از فسفولیپیدها، کلسترول آزادو پروتئین ها وجود دارند. این لیپوپروتئین ها براساس وزن مخصوص خود به HDL، LDL، Chylomicron VLDL تقسیم می شوند. از میان، LDL که 70% کلسترول خون را به همراه دارد، پس از اکسیده شدن توسط سلول های آندوتلیال عروق و درشتخوارها مهمترین نقش را در ایجاد آترواسکلروز ایفا میکند.
از طرف دیگر، HDL با انتقال معکوس کلسترول از جدار عروقی و نقاط مختلف بدن به کبد، می تواند به عنوان یک عامل محافظ نقش محافظتی مهمی را در برابر آترواسکلروز ایفا کند. نخستین مشاهده هایی که حاکی از ارتباط چربی ها با بیماری قلبی بودند، به اوایل قرن نوزدهم باز می گردند، اما برای اولین بار در سال 1838 میلادی، کلسترول در خون انسان و دو سال 1843 در پلاکهای آترواسکلروز نشان داده شد. اولین مطالعه اپیدمیولوژی کلاسیک برای بررسی این ارتباط در سال 1958، انجام شد. این مطالعه که نقش کلسترول در بیماری های قلبی-عروقی در هفت کشور دنیا مورد بررسی قرار داد، مفهوم «عامل خطر» رانیز برای اولین بار به ادبیات قلب و عروق وارد کرد.
این مطالعه و بسیاری مطالعه های بعدی همگی نشان دهنده نقش بارز کلسترول در ایجاد آترواسکلروز بودند و نشان دادند که حداقل از کلسترول mg/di 160 به بالا رابطه ای مثبت و قوی بین سطح کلسترول و بروز بیماری عروقی و نیز میزان مرگ و میر (هم مرگ و میر قلبی و هم کل مرگ و میر) وجود دارد. در این بررسی ها، مصرف چربی های اشباع شده نیز، حتی در افرادی که سطح کلسترول آنها در حد طبیعی است، با شیوع بالای وقایع قلبی همراه بوده است.
علاوه براین، نقش مرکزی کلسترول بالا نیز مورد تاکید قرار گرفته است. به طوری که در جوامعی که در آنها سطح کلسترول پایین است، حتی با شیوع بالای مصرف سیگار یا پرفشاری خون، شیوع بیماری های قلبی-عروقی نیز پایین است. مطالعه های مداخله ای بعدی نشان دادند که با کاهش سطح کلسترول، صرف نظر از روش به کاررفته (تغذیه ای، دارویی یا جراحی) می توان میزان خطر را کاهش داد. در واقع، هر 1% کاهش کلسترول می تواند 2 تا 5% از خطر بروز بیماری قلبی-عروقی بکاهد.
طی دهه های بعدی، کشورهای غربی توانستند با اقدام های وسیع پیشگیری اولیه و ثانویه بخصوص با آموزش همگانی برای اصلاح عادت های نادرست اجتماعی (کاهش مصرف چربی ها، افزایش تحرک بدنی و کاهش مصرف سیگار) و بهبود روش های تشخیص و درمان، از شیوع عوامل خطر بکاهند و مرگ و میر بیماریهای قلبی را تا بیش از 50% کاهش دهند. دراین میان به نظر می رسد که برنامه ملی آموزش کلسترول (درآمریکا) یابرانامه ریزی آموزش همگانی درسطوح مختلف جامعه و ارایه راهبردهای عملی به پزشکان، نقش مهمی را ایفا کرده باشد. سطح متوسط کلسترول تام در افراد 20 تا 74 ساله آمریکایی، درطی سال های 1960 تا 1991 میلادی از 220 به mg/dl 205 کاهش یافته است. بااین حال، هنوز 51% از افراد کلسترول بالای 200 و 20% افراد کلسترول بالای mg/dl 240 دارند.
درمورد شیوع اختلال های لیپید درایران مطالعه های وسیعی انجام شده اند. در طرح سالمت و بیماری معاونت پژوهشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 24 استان کشور مورد بررسی قرار گرفته اند. دراین مطالعه که در سطح کشور انجام پذیرفت (1372)، سطح کلسترول تام در 41% مردان و 47% زنان 40 تا 69 ساله، mg/dl 200 یا بالاتر گزارش شده است درشهر تهران 1369)، 38% مردان و 48% زنان کلسترول بالا داشته اند. متوسط سطح کلسترول دراین گروه سنی mg/dl 196 گزارش شده است.
طرح قلب سالم (1376) افراد 35 تا 65 ساله شهر تهران را از نظر شیوع عوامل خطر مورد بررسی قرار داده است براساس نتایج این طرح، کلسترول بالا mg/dl 200 یا بالاتر در 62% تری گلیسیرید بالا mg/dl200 یا بالاتر در 32% LDL بالا mg/dl130 یا بالاتر در 51% و HDL پایین (کمتر از mg/dl 35 در 6% افراد دیده می شود. علاوه براین،متوسط سطح کلسترول نسبت به یافته های سال 1369 درگروه سنی مشابه باشد. نتایج مطالعه های دیگری نیز مشابه فوق گزارش شده اند یافته های این مطالعه ها همگی نشان دهنده ابعاد اپیدمی اختلال های لیپید درجامعه ما هستند.
سیگار:
خطرات و عواقب قلبی-عروقی کشیدن سیگار از اواسط این قرن مورد تأکید قرارگرفته است. سیگار مهمترین عامل مرگ زودترس درافراد 35 تا 69 ساله در کشورهای پیشرفته بشمار می رود، به طوری که تخمین زده می شود سیگار عامل 30%مرگ ها دراین گروه سنی باشد. سیگار مرگ و میر قلبی –عروقی را تا 50% افزایش می دهد. همچنین رابطه خطی مهمی بین تعداد سیگار مصرفی وخطر قلبی-عروقی وجود دارد. در ازای هر 10 عدد سیگار، خطر مرگ دراثر بیماری قلبی، درمردان 18% و در زنان 31% بالا می رود.
آمار نشان می دهد از هر 5 مرگی که دراثر سیگار اتفاق می افتد، 2 مورد آن به علت بیماری قلبی است. علاوه براین، بیماری های ناشی از سیگار هزینه بالایی را برنظام بهداشتی تحمیل میکنند. درکشور آمریکا این هزینه پنجاه میلیارد دلار در سال برآورد شده است. مهمتر اینکه 37% افراد غیرسیگاری در خانه یا محل کار خود در معرض دودسیگار دیگران قرار دارند و این امر، احتمال گرفتاری قلبی-عروقی را درآنها تا 30% افزایش میدهد. تخمین زده می شود که سالانه 000/37 تا 000/40 نفر در اثر قرارگرفتن در معرض دود سیگار دیگران از بیماری های قلبی-عروقی فوت می کنند.
سازو کارهای متعددی برای افزایش خطر توسط سیگار ذکر شده اند. سیگار میتواند آثار مخربی برجدار آندوتلیوم عروق بگذارد، جریان خون کرونر را مختل کند و باعث بروز اسپاسم عروق کرونر شود. سطح HDL پایین می آید و LDL بالا می رود. علاوه براین با افزایش سطح فیبرینوژن و افزایش تجمع پلاکت ها، احتمال ایجاد لخته و بروز رویدادهای قلبی در حدقابل ملاحظه ای بالا می رود. از سال 1965 تعداد آمریکایی هایی که سیگار می کشند، حدود 40% کاهش یافته است.
گرچه، به نظر میرسد این کاهش درسال های اخیر متوقف شده و حتی مصرف سیگار در زنان افزایش یافته باشد. درحال حاضر، 28% مردان و 24% زنان آمریکایی سیگار میکشند. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، 20 تا 35% زنان در ممالک غربی و 2 تا 10% زنان در جهان سوم سیگار می کشند. و بالاخره، آمار نشان می دهد که افرادی که کمتر از 12 سال تحصیلات دارند، نسبت به افراد تحصیل کرده، سه برابر بیشتر سیگار می کشند.
در ایران براساس یافته های طرح سلامت و بیماری 27% مردان و 3%زنان 15 تا 69 ساله سیگار می کشند.
متوسط سیگار مصرفی روزانه، 6/13 نخ بوده است و 66% این افراد سن شروع سیگار را 15 تا 24 سالگی ذکر کرده اند. درطرح قلب سالم نیز 22% مردان و 6% زنان سیگاری بوده اند و به ترتیب 11% و 2% دیگر از مردان و زنان نیز سابقه مصرف آن را ذکر کرده اند. هزینه سیگار مصرفی در ایران 2/9 میلیارد ریال درسال برآورد شد است.
پرفشاری خون :
مطالعه های متعدد نشان داده اند که رابطه خطی مهمی بین سطح فشار خون سیستولی و دیاستولی وبروز بیماری های قلبی-عروقی، حتی درسطوحی از فشار خون که در حال حاضر طبیعی تلقی می شوند، وجود دارد. علاوه بر این، درحال حاضر دلایل کافی موجود است که با کنترل فشار خون بالا به خوبی می توان از بروز بیماریهای عروق کرونر، سکته مغزی و نارسایی قلبی جلوگیری کرد. (به مبحث پرفشاری خون مراجعه شود)
دیابت:
شواهد اپیدمیولوژی محکمی وجود دارندکه دیابت چه نوع وابسته به انسولین و چه غیروابسته به انسولین، عامل خطر اصلی ومهمی برای بروز آترواسکلروز عامل مرگ در 80% بیماران دیابتی است. در بیماران دیابتی نوع یک، احتمال مرگ در اثر تنگی عروق کرونر سه برابر بیشتر از همسالان غیردیابتی آنان است. همین طور احتمال مرگ قلبی-عروقی درمردان دیابتی نوع 2، دو برابر در زنان 4 برابر افزایش می یابد. تخمین زده می شود که در آمریکا، یک چهارم سکته های قلبی در افراد دیابتی اتفاق می افتد.
ازآنجا که شدت و نوع اختلال های متابولیک در انواع مختلف دیابت و حتی در افراد و جوامع مختلف دیابتی متفاوت است، تطبیق شدت این «عامل خطر» با میزان خطر مشکل است. به عنوان مثال، دیابت نوع 2 با وجود شدت کمتر هیپرگلیسمی با خطر بالاتر قلبی-عروقی همراه است. عوامل دیگری که در این نوع دیابت وجود دارد نیز ممکن است به این افزایش خطر کمک کنند. از جمله این که به نظر می رسد بالا بودن سطح انسولین و مقاومت محیطی نسبت به انسولین، خود عامل مهمی در ایجاد آترواسکلروز باشد. اختلال چربی های خون که در نوع دوم شایعتر و شدیدتر است نیز می تواند در ایجاد آترواسکلروز نقش مهمی داشته باشد.
وجود سایر عوامل خطر و بروز اختلال های سایر ارگان ها نیز در افزایش خطر تأثیر دارند. شیوع چاقی و پرفشاری در افراد دیابتی بیشتر است. بروز بیماری کلیوی نیز با بالا بردن فشار خون و ایجاد اختلال های چربی، خطر بروز بیماری قلبی-عروقی را به شدت بالا می برد. زنان دیابتی قبل از یائسگی بیش از مردان در معرض بروز بیماریهای قلبی-عروقی هستند و در واقع به نظر می رسد دیابت باعث می شود مقاومتی که زنان نسبت به مردان در بروز آترواسکلروز دارند از بین برود. (به بخش دوم، گفتار اول «دیابت» مراجعه شود)
چاقی:
مطالعه های مختلفی رابطه خطی چاقی با بروز بیماری های قلبی-عروقی را نشان داده اند، نماینده توده بدنی معیاری است که امروزه برای ارزیابی چاقی مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف مختلفی برای وزن اضافی و چاقی براساس BMI ذکر شده اند. براساس توصیه انجمن تغذیه آمریکا BMI معاد ل25 یا بالاتر، وزن اضافی و 27 یابالاتر چاقی محسوب می شود، اما به نظر می رسد که BMIمطلوب از این هم پایین تر باشد. حتی افرادی که BMI آنها در حد بالای طبیعی است، در خطر بالاتر قلبی قرار دارند. خطرهای بهداشتی چاقی نه تنها با شدت چاقی بلکه باتوزیع آن نیز رابطه دارد. به نظر می رسد که چاقی شکمی که با نسبت کمر به باسن ارزیابی می شود، تعیین کننده بهتری برای شدت خطر باشد میزان توصیه شده نسبت کمر به باسن در مردان از 9/0 و در زنان کمتر از 8/0 ذکر شده است.
برخی مطالعه ها مانند فرامینگهام، چاقی را یک عامل خطر مستقل از سایر عوامل نشان داده اند. اما همراه چاقی با عوامل خطر دیگر مانند پرفشاری خون، اختلال چربی های خون، دیابت، کم تحرکی و غیره این ارزیابی رامشکل می کند. در هر حال، چاقی احتمال بروز بیماری قلبی-عروقی را در مردان 2 برابر و در زنان نزدیک به 5/2 برابر افزایش میدهد.
وزن اضافی عامل خطر شایعی است. درآخرین بررسی سلامتی آمریکا (94-1988) حدود 60% مردان و 46% زنان سفید پوست BMI 25 یابالاتر داشته اند که نسبت به یافته های بررسی 62-1960، افزایشی درحدود 43% نشان می دهد. درکشورهای جهان سوم شیوع چاقی از این هم بیشتر است و همچنان درحال افزایش است. در عربستان سعودی شیوع چاقی درمردان 52% و در زنان 65% گزارش شده است. در 36% مردان و 52% زنان تهران نیز BMI بالاتر از 27 گزارش شده است. (به بخش دوم، گفتار دوم، «چاقی» مراجعه شود.
کم تحرکی:
فقدان فعالیت بدنی کافی، خطر رویداد قلبی را تا 2 برابر افزایش می دهد. تخمین زده می شود که 12% کل مرگ و میر را در آمریکا می توان به کم تحرکی نسبت داد. بررسی مرکز کنترل بیماریهای آمریکا در سال 1994 نشان می دهد که بیش از 6% افراد به سطح توصیه شده برای فعالیت بدنی نمیرسند و 25% افراد هیچ فعالیت بدنی در خارج از محیط کار ندارند. کم تحرکی در برخی گروه های جامعه شایع تر است. از جمله در زنان، افراد مسن تر، نژادهای غیرسفید و سطوح اقتصادی –اجتماعی پایین تر.
دربررسی شهر تهران 80% مرداو 85% زنان هیچگونه فعالیت بدنی درخارج از محیط کار یا منزل، حتی بصورت قدم زدن منظم را ذکر نمی کردند.