تاریخچه:
تاریخچه بررسی ها در مورد (نورگرایی) دارای دورنماهای مختلف در هم پیچیده ای است که به خوبی توسط کیوری (1969) در کتاب قبلی بطور مفصل بیان شده است. داروین (1881) از روشنایی یک طرف مداوم در بررسی های مربوط به نورگرایی اش استفاده کرده است. در حالیکه بلااوو (1959) به تاثیر طول موج های کوتاه نور علاقمند بوده است. این دوگانگی روش با تفاوت های معادل در نتیجه و دشواری تفسیر تاکنون ادامه یافته است. هم چنین داروین اولین کسی بود که نتیجه گرفت که محرک می تواند در نوک یک جوانه مشاهده شده و متعاقبا باعث خم شدن قسمت پایینی گیاه می شود. یا اینکه در سیستم های ساده تری نظیر ها گدان های PHYCOMYCES به نظر می رسد که تاثیر عمدتا موضعی با شواهد کمی برای انتقال سیگنالی از یک محل دریافت به محل بروز باشد وجود انتقال محرک انگیزه اصلی برای گسترش درک فعلی ما از اکسین ها باشد. مدتی است که بطور گسترده عنوان شده است که نورگرایی بر رشد متفاوت بین طرفین روشن شده و سایه دار اندام متکی است بلاو مفهوم رشد را به عنوان اساس نورگرایی را اثبات اینکه هم نیام ساقه Arena و هم هاگدان های PHYCOMYCES پاسخ رشدی با نور را (اولی کاهش و دومی افزایش در سرعت رشد) پس از افزایش در شدت نور توزیع شده یکنواخت نشان می دهد قوت بخشیده است در انجام نظریه کلودنی ونت این دو نظر را با پیشنهاد اینکه نور باعث توزیع مجدد جانبی و جابه جایی طولی اکسین می شود و اینکه گرادیان غلظت اکسین حاصل شده باعث رشد متمایز می شود بهم مرتبط ساخته است.