می دانیم همه ی علوم آثار و ابعاد خود را در زندگی مردم نشان داده اند و تا حدود زیادی هر فرد جایگاه و ثمرات هر علم را با نگاهی به اطراف خود به خوبی می تواند درک و مشاهده کند . علوم فیزیک و مهندسی مدعی اند که اساس تکنولوژی و فن آوری و در نهایت زندگی با تسهیلات مدرن را برای بشریت فراهم ساخته اند . علوم اجتماعی نظیر علوم سیاسی ، اقتصاد ، جامعه شناسی و …. اهمیت خود را در ارتقای فرهنگ، اداره ی حکومت ، نحوه ی زندگی ، نحوه ی استفاده از منابع و امکانات کمیاب موجود و… نشان داده اند.علوم پزشکی نیز مدعی این است که توانسته بسیاری از بیماری ها را علاج و در ارتقای بهداشت و سلامتی و در نهایت افزایش طول عمر انسان ها توانایی خود را نشان دهد .
حال سوال اساسی این است که نظریه ی بازی ها چه کمکی می تواند به بشریت بکند؟ و اساساً چرا نظریه ی بازی ها باید مطالعه شود؟ مثال ها و شواهد زیادی در زندگی وجود دارد که نشان می دهد انسان در هر لحظه در شرایط بازی قرار دارد. مانند بازی فرزندان با والدین، فرد با دوستان فرد با دشمنان، دانشجو با استاد، کارگر با کرفرما، همکلاسی ها با هم و … . شاید در مواجه با این تعاملات روزانه با دیگران است که هر فردی بطور شهودی و شعوری، تجربه و تخصص در انجام بازی را می آموزد. در نظریه ی بازی ها مهارت هایی آموخته می شود که به فرد کمک می کند تا در شرایط تعاملی خود با دیگران، که به آن بازی نیز اطلاق می شود، تجربه و تخصص خود را ارتقا بخشد. فراگیری این مهارت ها به فرد کمک خواهد کرد تا بفهمد در روابط خود با دیگران چگونه رفتار کند.
امروزه برای موفقیت بیشتر در روابط بین الملل و دیپلماسی، تجارت، چنگ و صلح، مجبور به فراگیری نظریه ی بازی ها هستیم. در واقع هر جا انسان ها، گروه ها و جوامع با هم در تعامل اند و در صدد تلاش برای حل تعارض ها و با ضربه زدن به یکدیگر هستند، مجبور به فراگیری نظریه ی بازی نیز هستند.