هنگامی که نظام پهلوی در سایهی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعهی ایرانی واکنشهایی خاص در این دوران بهنمایش گذاشت که این واکنشها از چشم درباریان مخفی نماند.
بروز نارضایتی، شکلگیری انقلاب اسلامی و شکست سلسلهی پهلوی، حلقهی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانههای انحطاط از اواسط دههی 50 شمسی به چشم میخورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس میکردند. مینو صمیمی از جملهی این درباریان بود:
«تقریباً هر روز به قضایایی برمیخوردم که از گسستگی بیش از پیش پیوند مردم و رژیم حاکم حکایت داشت. روند امور به جایی رسیده بود که بعضی افراد، بیباکانه، در حضور دیگران از رژیم بد میگفتند و به انتقاد از فساد مالی و رفتار غیراخلاقی خانوادهی شاه میپرداختند.»
و همین مطلب از زبان پرویز راجی:
«تا مدتی، من و امثال من، تبلیغاتی را که در مملکت رواج داشت، باور میکردیم و تصورمان و یا شاید آرزویمان این بود که دفعتاً معجزهای خواهد شد و یک شبه همه چیز تغییر خواهد کرد. ولی حالا احساس میکنیم که تمام آن تصورات و آرزوها، خواب و خیالی بیش نبوده و تبدیل ایران به «پنجمین قدرت صنعتی جهان!» نیز بیش از حد مسخره به نظر میرسد. حقیقت این است که ما دارای کشوری عقب مانده و مردمی بیتمدن هستیم.»
و تدوام همین امر در ساختار نیروهای مسلح در نوشتههای عباس قره باغی:
«مهمترین عامل نارضایی در نیروهای مسلح شاهنشاهی در سالهای اخیر، دو موضوع سوء جریانات مالی و عدم رعایت قانون و عدالت، در امور پرسنلی و مسائل رفاهی و اجتماعی بود.»
واکنش مردم در قبال عملکردهای حکومت پهلوی، در خاطرات فریدون هویدا، به خوبی قابل مشاهده است:
«ولی مردم طبقهی پایین هرگز نمیتوانستند، برای اقدامات رژیمی ارزش قائل باشند که در راس آن شاه، دوستان و بستگانش را آزاد گذارده بود تا با اطمینان خاطر، کلیهی امور تجارتی کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً، به فکر پرکردن جیبهایشان باشند. در این مورد، حتی طبقات مرفه نیز اکثراً از رفتار شاه و مواضع سیاسی وی، آشکارا انتقاد میکردند و روی هم رفته وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایهی دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه؛ هر مسالهی نامطلوبی؛ در هرجا به چشم میخورد، همگی آن را به شاه نسبت میدادند و همین نکته است که میتواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه در سال 1357به خوبی آشکار سازد.»
اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
مقدمه
بخشی از تحقیق
علل سیاسی – مذهبی وقوع انقلاب اسلامی:
وقوع انقلاب، و بویژه پیروزی نسبتا سهل و سریع آن، عوامل سیاسی – مذهبی بالاترین نقش را بر عهده داشتند، چنانچه متفکرین و اندیشمندان خارجی ناظر بر اوضاع ایران در زمان حکومت پهلوی نیز بر این نکته وقوف کامل داشته و چنین اظهار نظر کردهاند که، «انقلاب ایران از این جهتبوقوع پیوست که شاه در سطح اقتصادی – صنعتی به پیشرفت و نوسازیهائی دست زد، اما در جهت نوسازی در سطح سیاسی ناکام ماند» ، (1) و یا این سخن فیشر محقق آمریکایی که میگوید، «دلایل انقلاب و زمان وقوع آن به خاطر مسائل اقتصادی و سیاسی بود، اما شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراض مذهبی مردم بود» . (2)
قبلا از قول خانم نیکی کدی مورخ آمریکایی، گفتیم که به زعم ایشان، «عدم تقسیم درآمدها که به نحو آشکار و گستردهای غیر عادلانه بود احتمالا بیشتر به نارضایی رو به رشد مردم دامن میزد تا عامل استانداری که در غرب گفته میشود، یعنی صنعتی کردن سریع جامعه ایران توسط رژیم» ، (3) اما اکنون میخواهیم بر این گفته ایشان بیفزایم که از نظر ما، و بسیاری دیگر از تحلیلگران اوضاع ایران در زمان پهلوی، اگر استبداد مطلق سیاسی و از آن بدتر، روحیه اسلام ستیزی رضاخان و پسرش محمد رضا وجود نمیداشتشاید هرگز در ایران، انقلابی بوقوع نمیپیوست. چون در این زمینه سردمداران ایرانی انقلاب، و بویژه شخص امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب، به تفصیل سخن گفتهاند اجازه بفرمایید بسط مقال را صرفا از زبان محققین و اندیشمندان خارجی دنبال کنیم تا شائبه دفاع یکجانبه از ناحیهطرفداران انقلاب در ذهن کسی بوجود نیاید و از ناحیه طرفداران احتمالی رژیم گذشته نیز به تعصب و زیاده روی متهم نشویم. تقریبا همه نویسندگان خارجی انقلاب، بلا استثناء، وجود سرکوب و اختناق شدید سیاسی در دوران شاه را به صراحت مورد تاکید قرار دادهاند. (4)
همچنین آنان به تفصیل از دو پدیده شوم شکنجه (5) و زیر پا گذاشتن مستمر حقوق بشر (6) سخن به میان آوردهاند. البته شخص شاه، تا آخرین روزهای حیات خویش، وجود هرگونه شکنجه در دوران حکومتش را نفی میکرد (7) ، اما این ادعای بی پایهای است که از ناحیه هیچ فرد عاقلی قابل پذیرش نیست، چرا که علاوه بر صدها و هزاران نمونه شاهد عینی بر این قضیه که خیلی از آنها هنوز هم در قید حیات میباشند، از جمله راقم این سطور که در سالهای دهه 1350 شمسی در زندان کمیته شاهد این مطلب بودهام، گستردگی مطلب در حدی بود که حتی حامیان خارجی و داخلی شاه و دربار پهلوی نیز حقیقتا قادر به کتمان آن نبودند. (8)
اوضاع اقتصادی ایران در دوران پهلوی :
اقتصاد سیاسی رژیم پهلوی :
اقتصاد ایران از جمله بخشهایی که در طول دوران گذشته کمتر تحول تأثیر گذار و درون زایی را در آن شاهد بودهایم. اقتصاد ایران در یک دوره طولانی بر بخش کشاورزی و تولید کالاهای سنتی متکی بوده است و اگر در دورههایی احداث برخی از کارخانجات مورد توجه قرار گرفتهاند نه تنها این تولیدات بومی نشدند بلکه به طور پراکنده و در نقاط خاصی متمرکز بودهاند. شاید همان گونه که بیشتر محققان تاکید کردهاند ، مشکل اصلی جامعه ایران و بالطبع اقتصاد را استبداد تشکیل میداد. شاه به هر کس میخواست میبخشد و از هر کس میخواست سلب مالیت میکرد و بنابراین فقدان امنیت جانی و مالی نبود تضمین کافی حقوق مالکیت مانع رونق اقتصادی و تجمیع ثروت و ابداع و نوآوری و در نتیجه گسترش تولیدات صنعتی گردید امری که در اروپای صنعتی رد یک سیر تاریخی اصلاح شده و با چارهاندیشی مناسب متفکران آن رفته رفته توسعه اقتصادی را به وجود آورده است.
وجود منابع رانتی فراوان نیز این امر را تشدید کرده است. به طوری که با افزایش درآمدهای نفتی میزان قدرت انحصاری رژیم حاکم افزایش و با افزایش قدرت انحصاری میزان پاسخ گویی به مردم و ذی نفعهای اقتاصدی نیز کاهش مییافته است. این پدیده را می توان در قالب مباحث رانتیریسم و دولتهای رانتی مورد بحث و بررسی قرار داد. منابع عظیم رانتی در دهه 50 چنان قدرتی به شاه داده بود که به آسانی و از طریق توزیع فرصت های رانتی برای جلب حمایت نخبگان و دولتمردان هم فکر خود و در نتیجه ثبات بیشتر حکومت از آن استفاده میکرد. بررسیهای تاریخی اقتصاد در دوران پهلوی نشان میدهد که دولت فاقد مدیریت و نظم ساختاری برای پیشبرد روند توسعه و ایجاد نهادهای مورد نیاز توسعه بود . ساخت اقتداری رژیم شاه حضور گروهها و افراد سودجو و منفعت طلب در قدرت، عمل کردن در جهت طبقات ماقبل سرمایهداری ، اقتدار و دیکتاتوری شخصی ، عدم نهادسازی مناسب در جهت توسعه و در نتیجه اصلاحات ارضی ناقص (جدای از اهداف این اصلاحات ) از جمله مواردی است که نشان دهنده عدم وجد اراده کافی برای پیشبرد توسعه در دولت پهلوی میباشد.
فهرست مطالب
- عباسی ، ابراهیم ،دولت پهلوی و توسعه اقتصادی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران 1383 ، صص 210-209
- امیراحمدی ،هوشنگ و منوچهر پروین ،ایران پس از انقلاب ،مترجم علی مرشدیزاده ، انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران ،تهران 1381 ،ص 166
- سیفاللهی ،سیف الله ،اقتصاد سیاسی ایران ، پژوهشکده جامعه پژوهی و برنامه ریزی المیزان ،تهران 1374 ، ص 86
- حسینیان ، روحالله ، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران 1356-1343 ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران 1383 ، ص 335
- رزاقی ، ابراهیم ،آشنایی با اقتصاد ایران،نشرنی ، تهران 1381 ، ص 22
- معدل ،منصور ، طبقه ،سیاست و ایدئولوژی در انقلاب ایران، مترجم : محمد سالار کسرایی ، مرکز بازشناسی اسلام و ایران ، تهران 1382 ، ص 83
- ابریشمی ، حمید ،اقتصاد ایران ، انتشارات علمی فرهنگی ، تهران 1375، ص 44
12. حسینیان ،روح الله ، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران 1356-1343، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران 1383 ،ص 370 - سیف ، احمد ،مقدمهای بر اقتصاد سیاسی ، نشر نی تهران 13 ،ص ص 160-158
- رهبری ، مهدی. اقتصاد و انقلاب اسلامی ایران ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،چاپ دوم ، تهران 1383 ، ص 161
- کاتوزیان ،محمدعلی ، اقتصاد سیاسی ایران ، مترجمین : محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی ، نشر مرکز ، چاپ دوم ، تهران 1372، ص 323
- مقاله درمورد اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- پروژه دانشجویی اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- پایان نامه در مورد اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- تحقیق درباره اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- مقاله دانشجویی اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- گزارش سمینار در مورد اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی
- گزارش کارورزی درباره اوضاع سیاسی ایران در زمان پهلوی