رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی یکی از مسائل بحث شده در این مورد است که آیا بخش مالی در واقع با بخش واقعی در فرآیند توسعه اقتصادی کمک می کند. تعداد زیادی مقالات تجربی در این زمینه وجود دارد که تجارب اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه را مورد بررسی قرار داده است. چنین تمایلی ریشه در نقش واسطهای بازارهای مالی بین پس اندازکنندگان و سرمایهگذاران در فرآیند توسعه اقتصادی دارد. به طور خاص، سیستم های مالی موجب تسهیل تجارت، مصونسازی، تنوعبخشی و یکپارچگی خطر، تخصیص منابع، پایش مدیران و اعمال کنترل بر شرکتهای بزرگ، به کار گرفتن پساندازها و تسهیل مبادله کالاها و خدمات میشوند (Levine، 1997). بنابراین، این روند که بازارهای مالی با عملکرد خوب میتواند همکاری مثبتی با رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و توسعه داشته باشد، به طور گسترده ای پذیرفته شده است.
کشورهای MENA طی دو دهه گذشته موجی از آزادسازی در بخش مالی را تجربه کرده اند (Ben Naceur et al., 2008) با انتظار رفع محدودیتهای دولتی در نظام بانکی از نظر سقف بهره، ذخیرهسازی بیشتر و برنامههای اعتباری هدایت شده دست یافتهاند که موجب ارتقاء توسعه مالی و به نوبه خود بهبود رشد اقتصادی شده است (McKinnon, 1973; Shaw, 1973). بررسی دقیق نتایج حاصل از تجربیات شواهدی بیشتری را نشان می دهد که آیا بخش مالی به واقع میتواند موجب رشد اقتصادی شود یا خیر است. بنابراین، هدف از این مقاله بررسی تجربی سمت و سوی علیت بین توسعه مالی و رشد اقتصادی در کشورهای MENA است. در پایان، شیوه آزمون علیت گرنجر پانل که از سوی کنیا (2006) تدوین شده را برای پانزده کشور MENA در طول سالهای 1980 تا 2007 به اجرا آمده است.
این مقاله در راستای مقالات تجربی در مورد توسعه مالی و رشد اقتصادی از سه جنبه کمک می کند. ابتدا، آزمون علیت پانل در این پژوهش انجام شده که برای در مقالات توسعه مالی و رشد اقتصادی، جدید محسوب میشود. به طور خاص، رویکرد علیت به کنترل وابستگی مقطعی در بین تمام اعضاء میپردازد. از آنجا که فرض عدم وابستگی مقطعی در دادۀ پانل برای اجرا دشوار است، صرف نظر از این اطلاعات موجب تناقض در نتایج تجربی میشود (Bai and Kao, 2006). به منظور ارتقاء معلومات، هیچ تلاشی در راستای ترکیب فرضیه وابستگی مقطعی در مقالات توسعۀ مالی و رشد اقتصادی در کشورهای MENA انجام نشده است. دوم، به دلیل ماهیت چند بعدی توسعه مالی، شش شاخص مختلف توسعه مالی برای کسب این جنبههای مختلف بخشهای مالی در فرآیند توسعه اقتصادی مورد استفاده قرار گرفته است. سوم، مجموعه داده در این تحلیل مشتمل بر پانزده کشور MENA برای دورهای بسیار طولانی یعنی از سال 1980 تا 2007 مورد استفاده قرار گرفته که بر دسترسپذیری دادهها مبتنی شده است.
ساختار این مقاله به این شرح است: چارچوب نظری که کانالهای بالقوهای را برای بخش مالی تا رشد اقتصادی فراهم می کند که در بخش 2 توضیح داده خواهد شد. مقالات تجربی موجود در رابطه با رشد اقتصادی ـ توسعه مالی در بخش 3 بررسی خواهد شد. مقیاسهای مربوط به توسعه مالی در بخش 4 معرفی خواهد شد و به دنبال آن مشخصات الگو و داده در بخش 5 آمده است. روششناختی عملی و یافتهها در بخش 6 ارائه خواهد شد. این مقاله با نتیجهگیری و اظهارات به پایان میرسد.