اضطراب یکی از رایج ترین اختلالات در بین دانش آموزان است که می توان به عنوان ریشه بعضی از مشکلات از آن نام برد. بسیار شنیده ایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفته اند. یا اضطراب از امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کناره گیری آنان انجامیده است ، کم نیستند دانش آموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمیزنند. و یا در یک بازی دسته جمعی شرکت نمی کنند ، اگر به همه این رفتارها توجه کنیم ریشه ای از اضطراب را در آنها می بینیم ، قرن بیستم را قرن ” اضطراب” نامیده اند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است تا آدمی شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید. کودکان و نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از اضطراب قرار گرفتهاند. اثر آن را میتوان در رفتارهای اجتماعی و فعالیتهای ذهنی آنها مشاهده کرد ، در یادگیریهای کلامی نوجوانان مضطرب پاسخ های نامربوط و نامفهوم میدهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها شدت زیادتر می خواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد خواهد کرد (عظیمی- 1363).
اساساً خانواده ، مدرسه و جامعه، سه عامل مهم در بروز و ظهور اختلالات رفتاری در افراد محسوب می شوند. محیط زندگی ، طرز رفتار اطرافیان ، تصویرهایی را در ذهن نوجوان به جای میگذارد. که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمی شود. بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تاثیر می گذارد ، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش دانش آموزان به محیط مدرسه و اهمیت تاثیر نوع روابط بین دانش آموزان و مربیان ، معتقدند که هرگاه نوجوان از اعتماد به نفس ، آرامش درون ، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود ، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت بخش خواهد بود و بالعکس ، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی می گردد.