یکی از رویدادهایی را که میتوان امروزه مشاهده نمود، افزایش پیوسته حضور زنان در محیطهای حرفهای و موقعیتهای مدیریتی است که به طور سنتی به “مردان” تعلق داشت. دامنه فرصتهای آموزشی و تعالیم حرفهای در حال گسترش است و امروزه بسیاری از زنان میتوانند شرایطی را کسب کنند که به آنها اجازه میدهد تا برای موقعیتهای جدید در حوزه های نوین پذیرفته شوند. “سقف شیشه ای” که عدم صلاحیت جنسی در فضاهای اجتماعی و اقتصادی و کلیشه ی مستحکم نقش اجتماعی زنان و مردان را منعکس میکند، با تخریب تدریجی روبروست. زنان در حال گام برداشتن به سوی مرزهای خارج از اشتغال سنتی با مسئولیتهای محدود، حقوق پایین و فرصتهای ترفیع اندک هستند.
این فرآیندها در فضای روزنامه نگاری با شدت بیشتری همراه است. به عنوان مثال، در اروپای غربی و آمریکای شمالی، رشد بحرانی تعداد زنان در روزنامه نگاری از اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 آغاز شد که شروع مبارزه آشکار زنان برای احقاق حقوق خود را به دنبال داشت. مساوات جنسی با توسعه دموکراسی همراه شد و محتوای رسانه تحت تأثیر جنبشهای اعتراضی قرار گرفت.
از زمان آغاز مناظره های شرکتی درباره “اصلاحات یک صنف مردسالار”، سوء استعمال الکل از سوی کارگران مرد، تعرض جنسی، حقوق پایین برای زنان و سایر نشانههای نابرابری جنسی، فضای اداره ویراستاران در حال تحول بود (Djerf-Pierre, 2007). این دوره منجر به استحکام وضعیت خبرنگاران زن گردید، وضعیتی که دیگر در آن هیچ معنای حاشیهای به چشم نمیخورد. دسترسی زنان به محیط ها و موقعیت هایی در روزنامه نگاری که به طور سنتی به مردان تعلق داشت، تضمین شد.