یکی از عوامل مهم تحول و نوسازی جامعه آموزش و پرورش میباشد بسیاری از صاحب نظران امور تربیتی با این سوال مواجه هستند که چگونه میتوان روندهای فرسوده آموزشی را تغییر داده نظام آموزش و پرورش را بهبود بخشید. نظام تربیتی در تغییر رفتار و هدایت نسل جوان همواره با آینده سروکار دارد بطوریکه هر چه دورانهای آینده در نظر برنامه نویسان و مربیان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعالیتهای تربیتی و با کیفیت بهتر انجام گرفته و نتیجه مطلوبتری بدست میدهد به همین جهت در جهان کنونی هیچ کشوری نیست که در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه نیازمندیها و ارزشهای انسانی در آینده نپردازد وکورکورانه یا بر اساس نیازها و ارزشهای رایج زمان به تنظیم برنامههای آموزشی دست بزند.
بطورکلی روشهای جدید تعلیم و تربیت مطالعه واقعیتها را در اطراف موضوعاتی که برای شاگردان جالب است سازمان میدهد هدف این روشها تربیت به مهمترین وجه ممکن است این نوع تربیت تنها متضمن آنچه که تدریس میشود نیست بلکه شامل چگونگی توجه به علاقه و جلب علاقه دانشآموزان به درس خواندن نیز میباشد. مقصود این نیست که مهمترین و با استعدادترین شاگردان از آموزش استفاده کنند بلکه برنامه باید با توجه به آمادگیهای فردفرد شاگردان تنظیم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگیرند. برنامه آموزش باید به نحوی تنظیم گردد که در عین حال که شاگردان را از آموزش برخورد در نماید علاقه به یادگیری را نیز در آنان تقویت کند.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت استدلال میکنند که اگر دانشآموزان براساس علاقه خود آموزش ببینند و رشته تحصیلی را با توجه به علاقه خود انتخاب کنند موفقیت بیشتری کسب میکنند و به این ترتیب از اتلاف وقت و نیروی آنان جلوگیری خواهد شد. به این منظور شناسایی علائق دانشآموزان امری ضروری است شناخت علایق یکی از جنبههای مهم برای درک موقعیتهای یادگیری شاگردان است و یکی از موقعیتهای یادگیری پیشرفت تحصیلی است.
دانش مربوط به علایق شاگرد برای مربی اهمیت زیاد دارد چون از طرفی شاگرد را بهتر میشناسد و سطح دانش او را براساس این شناسایی بالاتر میبرد واز طرف دیگر او را با رشتههای تحصیلی مشاغل و حرفههای مختلف آشنا میکند به این ترتیب مربی هم به جنبه فردی – احساسی و هم جنبه تحصیلی – حرفهای شاگرد توجه میکند از سوی دیگر رشد سریع تکنولوژی و پیشرفتهای علمی و فنی قرون اخیر. تحولات ژرفی را در زمینههای اجتماعی و اقتصادی پدید آورده است. در مملکت ما نیز این تحولات و تغییرات در تمام شئون زندگی اثر گذاشته و امکانات تازهای را سبب گشته است.
روی همین اصل افراد به انتخاب بجا و سنجیده شغل آیندهشان بر اساس علایق و استعدادهای خود توجه بیشتری مبذول میدارند تا علاوه بر تامین آیندهای بهتر و بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات یاد شده بتوانند اوقات کار خود را به صورتی مطبوع و دلپذیر درآورند.
در عصر تکنولوژی و صنعت آموزش و پرورش با تربیت نیروی کارآمد میتواند پیروزیهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نصیب ملت نماید.
رشد سریع تکنولوژی آموزش و پرورش را نیازمند گسترش کمی و کیفی مینماید و برنامههای قالبی و محدود دیگر قادر به همگامی با سرعت مضاعف تکنولوژی نخواهد بود. در زندگی و تمدن مبتنی بر کشاورزی و دامداری سرنوشت شغلی هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث میبرند در چنین شرایطی نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظر گرفتن استعداد و نه راهنمایی شغلی، ولی در عصر حاضر مسئله به این سادگی نیست فرصتهای شغلی فراوان و گوناگون و وجود حالت تردید زا و سرگردانی جهت انتخاب شغل و کوشش برای بکار گماردن بهترین فرد برای هر شغل لزوم توجه به علایق و خصوصیات و استعدادهای افراد برای انتخاب یک شغل متناسب بیشتر از هر زمانی جلوهگری میکند.