ما در این مقاله، درک بهترِ چگونگی و میزان منافع اجتماعیِ مورد نظر در طرح ریزی “شهرهای ورزشی” را جستجو میکنیم. لقب “شهر ورزشی” عمدتاً به شهرهای غربی نظیر ایندیاناپولیس، ملبورن و شفیلد اعطا شده است اما شهرهایی در نقاط دیگر جهان از قبیل سنگاپور، دوحه و دوبی را شامل میشود. شهرهای ورزشی یکی از آخرین رویدادهای اقتصادی در حال رشد از ورزشِ جهانی را معرفی میکند و این لقب معمولاً به سه روش استعمال شده است: منطقی سازی هزینه های ساخت زیرساختهای ورزشی جدید، توسعه منافع اقتصادی حاصل از میراث های رویداد ورزشی بزرگ (MSE) یا به عنوان یک ریسک در تجاری سازی شهر (Smith 2010). ورزش از سوی دولت به صورت فزاینده در اصطلاحات اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است (Gratton, Shibli, and Coleman 2006) اما با این حال شواهدی مبنی بر رشد آگاهی ورزشی از قابلیتهای ورزش وجود دارد. بنابراین مقاله پیشرو در زمان مناسب ارائه میشود. زمانی تحقیقات اندکی در حوزه منافع اجتماعی شهرهای ورزشی (SBSCها) وجود داشته است و هم اکنون نیز تعداد این مقالات از دیدگاه طرحریزی “منافع اجتماعی” اندک است. طرحریزی یا فقدان آن، پیامدهایی را برای شاغلان به دنبال دارد. اگر برای دستیابی به یک نتیجه، یک طرح ریزی راهبردی صورت نگیرد، احتمال رخداد آن نتیجه کاهش مییابد (Beesley and Chalip 2011; Ritchie 2000).
ما این مطالعه را با کنکاش مقالات مربوط به شهر ورزشی آغاز میکنیم و به تفسیر اساسیِ مشارکت بالقوه ای خواهیم پرداخت که این دو حوزه ممکن است در توسعه شهر ورزشی داشته باشند. دومین زمینه به حوزه طرح ریزی شهری و زیستپذیری شهری مربوط میشود. ارتباط میان این دو حوزه توسط Coaffee و Shaw (2005) شناسایی شد. آنها بیان نمودند که:
جهت گیری راهبردیِ مجدد شرایط ورزشی و جایگیری آن در حلقه های سیاسیِ گسترده تر، نقش بسزایی را در دستور کارهای زیست پذیری و ایجاد فضا بر عهده دارد (Coaffee and Shaw 2005).
این مقاله اذعان دارد که ورزش از قابلیت برآورده ساختن منافع اجتماعی مثبت و همچنین از قابلیت ارائه پیامدهای منفی برخوردار است. این مطالعه، خود را به حوزه طرحریزی شهر ورزشی منحصر کرده و نمونه هایی از طرح ریزیهای انجام شده برای منافع اجتماعی را ارائه میکند. در این مطالعه از مثالهایی استفاده میشود که این طرحریزی در آنها، شامل تدارک منافع اجتماعی مثبت یا کاهش پیامدهای منفی اجتماعی میشود. تعاریف مدیریتی طرحریزی، به فعالیتی از فرآیندها و پیامدها اطلاق میشود (لغتنامه مریام وبستر 2014؛ راهنمای کسب و کار آنلاین 2014). پیامدهای مورد جستجو به طور کلی مثبت هستند و این مقاله به جای ارائه یک تحلیل انتقادی از جوانب مثبت و منفی ورزش، خود را به نتایج طرح ریزی شده مثبت در طرحریزی شهر ورزشی منحصر میسازد.
ما با استفاده از تحلیلی که از مقالات مرتبط خواهیم داشت، یک چارچوب مفهومی جدید را معرفی میکنیم. این چارچوب، سه سهم عمده را در این حوزه داراست. اول، این چارچوب ابزاری را فراهم می آورد که ما از طریق آن میتوانیم جوانب اجتماعی طرحریزی شهر ورزشی را به صورت انتقادی تفسیر نماییم، به این پرسشها پاسخ دهیم که آیا منافع اجتماعی در فرآیند طرح ریزی لحاظ شدهاند یا خیر و این طرحریزی، چه شکلی را به خود میگیرد. دوم، این چارچوب مفهومی، مسیری را برای کاوش بهتر چگونگی تفسیر منافع اجتماعی ورزش و استفاده از آن در سیاست عمومی و مشارکتهای عمومی-خصوصی فراهم میسازد. سوم، چارچوب پیشنهادی، مبنایی را برای تحلیل آتی ارائه میکند که به واسطه تحقیقات بیشتر، از قابلیت توسعه برخوردار است. این مقاله با بحث در مورد پنج گزاره تحقیقاتی ادامه و با تصدیق محدودیتهای پژوهشی خاتمه مییابد.