طهارت و نجاست از امور قراردادی و از احکام وضعیه نیستند، بلکه دارای واقعیت عینی و تکوینیاند که با حواس ظاهری درک می شوند.
همه اقسام آب، یعنی آب چاه و باران و کر و غیر کر و جاری و راکد، یک حکم دارند و فقط با تغییر و فاسد شدن نجس می شوند، نه به صرف ملاقات یا نجاسات.
در مسائل فوق، تعبد به معنای عدم درک ملاک حکم وجود ندارد، بلکه وجود و عدم حکم تابع وجود و عدم ملاک حکم است و ملاک حکم محسوس و ملموس است و از امور نامرئی و ماورائی نیست.
طهارت و نجاست در زندگی روزمره هر مسلمانی مورد توجه و دارای حکم است. طهارت بدن و لباس در نماز و طهارت خوردنیها و آشامیدنیها و طهارت آب وضوء و غسل و طهارت ابی که بدن و لباس و چیزهای دیگر با ان تطهیر میشود و نیز ممنوع بودن نجاست چیزهایی که ذکر شد، از اموری است که هر مسلمانی روزانه با آنها سر و کار دارد.
سوال اینجا این است که آیا طهارت و نجاست در قرآن و حدیثبه همان معنای اصلی لغوی و عرفی استیا اینکه شارع معنای جدیدی برای ان دو در نظر گرفته است؟