اسطوره همان واژه ای است که در زبان فرنگی به دو شکل Story (قصه ) و History (تاریخ )دیده می شود از این جا می توان دریافت که در مورد اسطوره دو نوع تلقی وجود دارد از طرفی آن را افسانه و دروغ و از طرف دیگر حقیقت و تاریخ می دانند .مطالب تاریخی و مذهبی و واقعی با گذشت ایام ظاهر افسانه یافته است . پس اسطوره بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و تاریخ (در نبرد مردمان باستان ) و رو ساخت آن افسانه باشد.اساطیر در مواجهه با حقیقت تبدیل به تاریخ می شوند و امروزه وجه راستین بسیاری از اساطیر قدیم معلوم شده است.چنان که اسطوره نابودی جزیره آتلانتیس که در آثار افلاطون آمده است در دهه پنجاه قرن حاظر تبدیل به تاریخ و حقیقت شده گاهی اوقات اسطوره همان مذاهب منسوخ ملل قدیم است که امروزه دیگر کسی به صورت خودآگاه به آنها توجهی ندارد اما تحمیل به صورت ناخودآگاه در بسیاری از رفتارها و پندارهای ما موثر است در زبان یونانی قدیم به هر داستان بدون شاخ و برگ میتوس Mitos می گفتند و به راست و دروغ بودن آن توجهی نداشتند. اما امروز Myth به داستانی گفته می شود که چهارچوب نظام اسطوره شناسی یا علم الاساطیر یا Mythology قرار داشته باشد و مواد مجموعه متجانسی از داستانهای قدیمی موروثی است که زمانی در اعتقاد گروهی از مردم جنبه حقیقت داشت می توان گفت که نظام اساطیری مذهبی است که امروزه کسی بدان باور ندارد.اصطلاح اسطوره توسعاً به آن دسته از داستانها درباره امور مافوق طبیعی که محصول جعل نویسندگان است نیز اطلاق می شود.مثلاً افلاطون داستانهای اساطیری یی را برای بیان تفکرات فلسفی خود جعل کرده علاوه بر این اصطلاح اسطوره را در مورد سفسطه و اغفال و در مورد داستانهای تخیلی از قبیل آثار فاکنر نیز به کار می برند.اسطوره به زمان ازلی بر می گردد و می گوید که خدایان در ازل چه کرده اند .چگونه جهان را ساخته اند،چگونه با نیروهای شر جنگیده اند چگونه قدرت خدایی را بر هستی مسلط کرده اند و بعد از زندگی و حوادث جالب ایشان می گوید به نظر الیاده اسطوره عبارت است از روایتی مقدس که به خویشتن
شناسی انسان متدین شکل می بخشد و بدین روی بعدی دینی در دریافت اسطوره ای وجود دارد که آنرا به چیزی جز بصیرت دینی نمی توان تعبیر کرد اسطوره تاریخی مقدس را روایت می کند یعنی واقعه ای ازلی که در آغاز زمان انجام یافته است .اسطوره همواره نقلی از آفرینش است و اصطلاحی کلی است که در برگیرنده باورهای مقدس انسان در مرحله ی خاصی از تصورات اجتماعی است.
که در عصر جوامع به اصطلاح ابتدایی شکل می گیرد و باور داشت مقدس همگان می گردد .زمان حال یعنی زمانی میان زمانهای آغازین و پسین اعصار تاریخی زندگی بشر معمولاً در محدوده ی اسطوره قرار نمی گیرد بلکه در پهنه ی حماسه وارد می شود .در حماسه به مسائل ازلی نمی رسیم .البته به زمانهای بسیار قدیم می رسیم.حماسه راجع به هزارها سال پیش صحبت می کند اما درباره ی زمان ازلی یا ابتدای زمان و جهان چیزی نمی گوید یعنی در حماسه به ازل نمی رسیم شخصیتهایش هم خدایان نیستند بلکه شاهان و پهلوانان هستند البته اسطوره و حماسه خویش کاری مشترک هم دارند .مثلاً هردوشان نظامهای اجتماعی آن عصر را به می شناساند اسطوره ها قصه هایی هستند که منشا تاریخی نامعمولی دارند،برای اقوام اولیه اساطیر اساس باورها و اعتقادات مذهبی به شمار می رفت و انسان به وسیله آنها پدیده های هستی و طبیعی را تغییر می کرد ؛ اما با پیشرفت دانش ،اسطوره جنبه ی اعتقادی خود را از دست داد و تنها به صورت قصه باقی ماند واژه ی اسطوره در زبان فارسی و ام واژه ای است برگرفته از زبان عربی «الاسطوره » و «الاساطیر»و در زبان عرب به معنای روایت و حدیثی است که اصلی ندارد این واژه ی عربی خود وام واژه ای است از اصل یونانی Historia به معنی استفسار ،تحقیق،اطلاع،شرح و تاریخ در زبان عربی اساطیر جمع شده است.