زندگانی خصوصی رضاشاه به قدری نظم داشت که حتی آب خوردن و سیگار کشیدن وی از روی ساعت و دقیقه بود. مثلاً هر وقت به ساعت خود نگاه میکرد، پیشخدمت میفهمید که در این دقیقه گیلاس آبخوری یا فنجان مخصوص چای را باید بیاورد.
او چهار ساعت بعد از نصف شب بیدار شده و لباس پوشیده آماده میشد قبل از سلطنت به وسیله اسب یا درشکه و بعد از سلطنت (که قدری پیر و شکسته شده بود) سوار اتومبیل شده و هر روز به یکی از سربازخانهها و مؤسسات ارتش سرکشی میکرد و آخرین مؤسسهای را که بازدید مینمود دانشکده افسری بود.
بعضی از اوقات سرزده وارد طویلههای ارتش شده و با دستمال خود به پشت اسبها کشیده اگر خوب تیمار و شستشو نشده بودند مهترها را با دست خود شلاق میزد.
وقتی از بازبینیهای نظامی فراغت حاصل میکرد ساعت پنج و نیم بعد از نصف شب بود آن وقت سینی ناشتائی و یک منقل پر از آتش در جلو او حاضر و پس از صرف صبحانه همانطور با لباس ساعتی استراحت مینمود.
ساعت هفت صبح رئیس شهربانی را میپذیرفت و در همین ساعت بود که پایههای دیکتاتوری خود را قدری مستحکم تر مینمود.
گزارشهای جنایتکارانه در همین ساعت به عرض میرسید و اوامر سهمگین که احیاناً متضمن نابود ساختن عائلهها و افراد بیگناه بود در همین ساعت صادر میگردید.
من میگویم که منشاء آن اعمال خونین از همان گزارشها سرچشمه میگرفت دیگران میگویند که آن اعمال خود ناشی از (اوامری) بود که در همین ساعت صادر میگردید.
من میگویم گناهکار شهربانی بود مردم میگویند رضا شاه ـ ولی آینده نزدیک که تاریخ قضاوت عادلانه خود را آشکار خواهد ساخت گناهکار حقیقی به چنگ خواهد آمد.
ساعت هشت، آن ساعت شوم و سبعیت را پشت سر گذاشته، شاه در پشت میز خود قرار میگرفت در این ساعت رئیس ستادو سران لشگر بار مییافتند. در این ساعت یک سرباز خشک با زیردستان خود تماس یافته و هر روز یک دستور جدیدی برای تکمیل قدرت نظامی ایران صادر میشد…
خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
مقدمه
بخشی از تحقیق
سیاست کشف حجاب
کشف حجاب ـ که یک تهاجم بنیادی به فرهنگ اسلامی محسوب میشود ـ طرحی استعماری بود که رضاخان مجری آن بود. استعمار در پی یافتن راههای تهاجم به فرهنگ غنی و انسان ساز اسلام و مقابله با گسترش تعالیم مقدس این آیین الهی, سیاست شیطانی «اسلام زدایی» را در سه کشور افغانستان، ترکیه و ایران به مورد اجرا گذاشت و مبارزه ای جدی و پی گیر را با مظاهر اسلام و هرچه که رنگ و صبغه دین و دین باوری داشت, آغاز کرد!! امان الله خان در افغانستان ماموریت یافت با فرهنگ اسلامی مبارزه و راه را برای ترویج و گسترش جلوههای مبتذل فرهنگ غرب هموار کند. در ترکیه این ماموریت استعماری به مصطفی کمال پاشا ـ معروف به آتاتورک ـ سپرده شد و او با عزمی جزم ضمن مقابله مستقیم با اسلام, کشورش را براساس الگوهای از قبل تعیین شده غربی اصلاح کرد و فساد هرزگی و لاقیدی را به بدترین وجه گسترش داد.
17 دی، کشف حجاب،رضاخان میرپنج و تجدد آمرانه
همیشه حکومتهای دیکتاتوری به محض روی کار آمدن یکی از اولین اقداماتشان ایجاد تغییرات سطحی و رویین بوده است تا بتوانند نشان دهند که از درایت و مدیریت بالای برخورداند روی کار آمدن حکومت کمونیستی در شوروی و رضا خان در ایران نماد بارز چنین حکومتهای است، در شوروی وقتی کمونیستها به قدرت رسیدند یکی از اولین کارهای فرهنگی آن این بود که مردان حق ندارند ریش بگذارند و باید محاسن خود را بتراشند چون اعتقاد داشتند دلیل عقب ماندگی کشور این است که مردان ریشهای بلند دارند در ایران نیز رضا خان میرپنج به محض روی کار آمدن دست به تغییرات بسیاری در عرصه فرهنگ و روابط اجتماعی ایران زد، رضا خان که در 24 دی ماه 1304 در ایران به قدرت رسید و تا سال ۱۳۲۰ نیز بر سر کار بود با انجام اصلاحاتی به نام “اصلاحات اجتماعی” دست به تغییرات پرشتاب و گوناگونی زد که هیچ حکومتی قبل و بعداز آن انجام نداده بود ……
رضاخان اصلاحاتی را برخلاف دین و آیین های اسلام شروع کرد که به آن عنوان «اصلاحات اجتماعی» داده بود به طور مثال در 2 تیرماه 1306 کلاه پهلوی اجباری میشود. تفاوت این کلاه با کلاههای قدیمی در این است که این کلاه سایهبان دارد اصلاحات اجتماعی مخالفتهای شدید روحانیون را در بر داشت که این مخالفتها در نظام (سربازی) اجباری به اوج خود رسید. علمای شیراز، اصفهان، قم و… برآشفتند؛ عدهی زیادی از علمای اصفهان و سایر شهرها به پیشوایی حاجآقا نورالله اصفهانی و آیتالله فشارکی در 18 آذر 1306 به قم مهاجرت کردند. در اکثر شهرها اعتصابات بالا گرفت و کسبه کار را تعطیل کردند.
آغاز بی حجابی در ایران توسط رضا خان
اما شرط اول ، یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را غربزده ها تامین کردند.مساله ، مساله آزادی فرد و سلیقه شخصی نیست ، بلکه هجوم یک فرهنگ خالی از معنویت است به همه فرهنگهای معنوی و سنتی.
جلال آل احمد با قلمی بسیار شیوا و با دیدی بسیار نافذ در جایی دیگر از این نوشتار به این نکته زیبا و درعین حال بسیار تلخ اشاره می کند: ‹‹ اکنون ماییم و تشبه به قوی بیگانه و به سنتی ناشناس و به فرهنگی که نه در آب و هوای زمین ما ریشه دارد ونه حتی شاخ و برگی می کند در زندگی روزانه در سیاست و فرهنگ ما .››
حاکمیت استبداد
رضا شاه دیکتاتوری مستبد، خودرای، تندخو، بی رحم ، خشن و بیگانه پرست بود و دوره سلطنت او یکی از تیره ترین دوران های استبداد و سرکوب در تاریخ ایران محسوب می گردد. هیچکس یارای انتقاد و حتی پیشنهاد در حضور او را نداشت. رضاشاه وزرا را در مقابل کوچکترین نافرمانی و انتقاد به باد ناسزا و کتک میگرفت. استبداد او چنان بود که حتی اعضای خانواده او، و از جمله محمدرضا و مادرش نیز از او میترسیدند. مادر شاه در مهر 1354 به محمدرضا گفته بود: «در مقام ملکه هم سعی داشتم زیاد دور بر شاه نپلکم.»
تحقیر مردم
شاه به دلیل خصلت اشرافی گری ، نخوت و خودبزرگ بینی و روحیه استکباری خویش ، همواره با بیاعتنایی و تحقیر با مردم برخورد می کرد ؛ او چنان خود را از مردم بینیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد. شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال 1353 مردم ایران را «تنبل» خواند. و گفت : «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند.» فریده دیبا، مادر فرح دیبا، در مورد خصوصیات دامادش میگوید: «محمدرضا، به دلیل تربیت غربیاش، مردم را کوچک و ذلیل و زبون میانگاشت و جان کلام اینکه افرادِ مقابل خود را فاقد شخصیت میخواست! اگر کسی در برابر او خودی نشان میداد، درجا کنار گذاشته میشد. او مایل بود هرکاری در مملکت انجام میشود، بهحساب او گذاشته شود و دوست داشت همه نوکر و کارگزار او باشند… در ارتش نیز همین سیاست را دنبال میکرد. امرا و فرماندهان ارتش، مشتی افراد پیروپاتال و بهراستی بیعرضه بودند. محمدرضا بهویژه در ارتش سعی میکرد افراد بیعرضه و نوکرصفت و بلهقربانگو و حقیر را مصدر امور کند. من در مراسم رسمی یا مهمانی ها میدیدم که چطور افسران عالیرتبه ارتش، حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند…این افسران، فاقد هر نوع شخصیت بودند.»
فقدان نهادهای مردم سالار
در حکومت پهلوی مردم و نهادهای مردم سالار کوچکترین جایگاهی نداشتند ، و شاه نقش انحصاری در تصمیم گیری ها ، تعیین مناصب اجرایی کشور داشت . مجلس و کابینه ، نهادهایی صرفاً فرمایشی و نمایشی در جهت اجرای تصمیمات حکومت فردی و مطلق العنان شاه بودند . به اعتراف فریدون هویدا ، «روش زمامداری شاه بهگونهای بود که اکثر تصمیمها را شخصا میگرفت و بههمینخاطر، چنان جوی بهوجود آمده بود که هیچکس حتی نزدیکترین مشاورانش هم جرات انتقاد از او را به خود نمیدادند. »مفاسد رژیم پهلوی
یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنشهای خشمگینانه مردم مخفی نگه دارد. همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ رشتهای میان آنان و مردم تنیده نباشد.
فساد اخلاقی
محمدرضا شاه ، ضعف زیادی در برابر زنان داشت، در فساد اخلاقی حد و مرزی نمی شناخت و اصول اخلاقی را رعایت نمی کرد. دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجی و معشوقههای داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زنبارگی برنداشت و در این راه بخش های سرسام آوری از بیتالمال و اموال عمومی و جواهرات کشور را بیهیچ دغدغهای مصرف میکرد. شاه دیوانه عیاشی بود، او در سفرهای خارجی اش نه مانند یک پادشاه با وقار، بلکه مانند یک لات هرزه به دورهگردی میپرداخت. فریدون هویدا سفیر شاه در سازمان ملل که در یکی از مسافرتهایش به همراه شاه در پاریس بوده، مینویسد:«شاه یکی دو روز عصرها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد و مدتی را در مصاحبت دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند که به آنها هدایایی گرانقیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سرکرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماسی را که از شاه هدیه گرفته بود به من نشان داد.»
فساد مالی و تباهی اقتصاد
خاندان پهلوی عقده و حرص و ولع سیر ناشدنی در جمع ثروت داشتند. رضاخان با زور و قلدری املاک مردم را در مقابل بهای اندکی تملک میکرد. و محمدرضا نیز از همان روزی که به حکومت رسید به فکر ثروتاندوزی افتاد. پس از آن که قیمت نفت به شکل سرسامآوری بالا رفت، شاه به بهانههای مختلف هر روز بر ثروت ، املاک و کاخ های خود و اطرافیانش در داخل و خارج می افزود. او در سال 1337 برای عادی جلوه دادن فعالیتهای اقتصادی به پیشنهاد علم، سازمانی اقتصادی را تحت عنوان «بنیاد پهلوی» تاسیس کرد. این بنیاد با استفاده از موقعیت و اقدامات غیرقانونی خود نظیر کازینوهای قماربازی و کابارهها، رانتخواری و استفادههای انحصاری از امکانات، معاملات، صنایع و وامها ، مواد مخدر ، قاچاق عتیقه و… منابع مالی سرشاری را عاید خانواده پهلوی نمود.
وابستگی به بیگانگان
افزون بر ابتذال سیاسی و فساد اخلاقی و مالی ، رژیم پهلوی در اندیشه و عمل غربزده و سرسپرده در برابر انگلیس و آمریکا بود؛ در سرسپردگی رضا خان در برابر انگلیس همین بس که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران درباره او اعتراف کردند: «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم؛ (We brought him, we took him).»
محمد رضا شاه نیز به قدرت رسیدن و بقای حکومت خویش را مدیون بیگانگان می دانست چنانکه روزنامه نیویورک تایمز می نویسد : « پس از کودتا ، شاه گیلاس خود را با تعارف به کرمیت روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت : من تاج و تخت خود را به خدا ، مردم کشورم ، ارتشم و به شما مدیونم .»
حکومت وحشت و خفقان
شاه می کوشید طی دوران حکومت 37 ساله خود ، با تکیه بر پول نفت، ارتش 700 هزار نفری، دستگاه های مخوف امنیتی همانند ساواک، ایجاد حکومت ترور ، وحشت ، شکنجه ، اعدام و سرکوب گسترده و بیرحمانه مخالفین ، انحصاری نمودن قدرت و امکانات کشور به گروهی خاص از جمله شبکه هزار فامیل ، و بهره مندی از حمایت بی دریغ بیگانگان ،به طور دائم کنترل خود را برجامعه و سیاست ایران افزایش دهد. به این ترتیب، بحران سیاسی در سراسر کشور ، به خاطر تجمع نارضایتی مردم ، کنترل و سرکوب شدید ، تمرکز گرایی بیش از حد ، مبارزه علنی با اسلام و اعتقادات مذهبی مردم ، رواج ابتذال و بی بندباری ، فقدان بحث و آزادی کافی و احساس عمومی این مساله که فساد و عدم کارآیی حکومت به نحو غیر قابل تحملی فزونی گرفته ، فراگیر شد.
فهرست منابع
- کتاب زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی؛ نگارش نیلوفر کسری و مقدمه دکتر باقر عاقلی
- مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 118.
- حکایت کشف حجاب، تهاجم فرهنگی غرب و کشف حجاب، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت، 1378، ص 25.
- محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، نشر وحید، 1364، ص 305.
- علیرضا امینی، تحولات ساسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، صدای معاصر، 1381، ص 40.
- مقاله درمورد خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- رضا خان
- کشف حجاب
- پروژه دانشجویی خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- پایان نامه در مورد خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- تحقیق درباره خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- مقاله دانشجویی خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب در قالب پاياننامه
- پروپوزال در مورد خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- گزارش سمینار در مورد خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب
- گزارش کارورزی درباره خشونت و استبداد رضاخان و ستیز با مذهب