ایران اسلامی ،در همه جا به فرهنگ و ادبیات دیرپا و بالنده اش شناخته شده است و هم اکنون نیز با اتکا به آن و برقراری رابطه بین ادبیات کهن ایران زمین و با توجه به نکات اخلاقی، عرفانی و سرگذشت دلاوران و پهلوانانی که به وفور در ادبیات ایران یافت میشود، میتوان با پیامدهای شوم تهاجم فرهنگی مقابله کرد . شاهنامه آبرو، هویت و مایه ی مباهات هر ایرانی است .از نقاط برجسته ی شاهنامه فردوسی زنان مختلف شاهنامه است . زنانی که نقش بسیار مهم در زندگی مردان بزرگ شاهنامه داشتهاند .زنانی مانند تهمینه ، سودابه ، رودابه، فرانک، شیرین، ارنواز، منیژه، سیندخت و دیگران که جمعا پنجاه ونه نفر هستند .
فردوسی در شاهنامه از تعبیرات واظهارنظرهای متفاوتی درباره ی زنان سود جسته است او در شاهنامه زنان را بسیار والامقام و عامل سعادت برای هر مردی می داند و گاهی نیز پاکدامنی ،پرهیزگاری ،تیزهوشی و شجاعت زنان را همانند مردان می داند وآنهارامی ستاید زن در یک موقعیت رازدار مشاور مرد است و می تواند با هوشمندی و تدبیر عاقلانه خود مرد را از مشکلات رهایی دهد مانند سیندخت مادر رودابه ،و در موقعیتی دیگر زنان را متهم می کند که رازداری نمی دانند.
این تفاوت به ضرورت موقعیتهای مختلف مکانی و زمانی آورده شده که متاسفانه در حال حاضر دستاویزی برای کسانی شده که میخواهند فرهنگ مار زیر سوال ببرند و بگویند زن در ایران از ارزش و اعتبار برخوردار نیست،زنان هیچ آزادی عملی ندارند اما همه میدانیم که دول غربی با این حیله و نیرنگ می خواهند ما را از ارزشهای خود دور کرده وبا خود هم قدم و هم آوا کنند.
اما اگر زنان ایرانی با فرهنگ و دین و ادبیات خود به اندازه ی کافی آشنا باشند می دانند که این ها همه ترفند است و شعر شاعرانی چون فردوسی را نمی توان تنها در چند بیت خلاصه و معنی کرد .شعر فردوسی را باید از ابتدا تا انتها خواند ،موقعیت زمان و مکان را در نظر گرفت و بعد در مورد آن قضاوت کرد.